فارسی
يكشنبه 25 آذر 1403 - الاحد 12 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ادب عاقلان عالم خلقت‏

 

 

حال به جمله اول از امام مجتبى عليه السلام برگرديم:

«لا ادب لمن لا عقل له»

عاقل نسبت به خدا ادب دارد. در دعاى ابوحمزه دقت كنيد، ادب امام زين العابدين عليه السلام نسبت به خدا را ببينيد. اين ادب عقل است. ادب حضرت ابى عبدالله عليه السلام را ببينيد. چهار هزار تيرانداز و بيست هزار شمشيرزن و نيزه به دست، آماده حمله هستند، اما امام عليه السلام در اول ظهر با هجده نفر ايستاد و نماز جماعت خواند. فرمود: اكنون وقت نماز و مناجات با خداست، بايد براى او صورت روى خاك گذاشت. آن وقت خيلى ها نماز نمى خوانند.

ادب امام زين العابدين عليه السلام خيلى بالا است. دعا را خوانده، با تكه اى نان افطار كرده و نماز خوانده، گريه دارد صورت مباركش را زخم مى كند، بعد از تعقيبات، صورت روى خاك مى گذارد و عرض مى كند:

«لا اله الا الله حقّاً حقّاً لا اله الا الله عُبُوديةً و رقّاً لا اله الا الله ايماناً و صدقا» «2» هزار بار مى گويد و سر از سجده بر مى دارد؟

 

ادب امام سجاد عليه السلام در برابر پدر و مادر

 

ادب به پدر و مادر نيز مهم است. شهادت بالاترين نعمت و جهاد بالاترين عبادت است. پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمايند: «1» فوق شهادت چيزى در اين عالم وجود ندارد.

آن وقت در روز عاشورا، وقتى امام زين العابدين عليه السلام احوال پدر را مى پرسد، مى بيند پدر نفس سردى مى كشد كه از همه جاى بدن ايشان خون بيرون مى زند، به پدر عرض مى كند: پدر جان! كار شما با اين امت به كجا رسيد؟ امام حسين عليه السلام مى فرمايد: عزيزم! به جنگ پرداختيم و غير از من و تو مردى باقى نمانده است. كه زين العابدين عليه السلام صدا مى زند: عمه! عصا و شمشير بياور، پدرم غريب شده است.

امام حسين عليه السلام مى فرمايد: عزيز دلم! شما نبايد بجنگى. عرض كرد: چشم.

چيز ديگرى نمى گويد كه: شهادت در كنار تو بالاترين است، بگذار من هم از اين شربت بچشم، اما چون پدر مى گويد: جنگ نه، پسر هم مى گويد: چشم، اين ادب است.

ادب در مقابل مادر هم خيلى مهم است، وقتى امام زين العابدين عليه السلام به دنيا آمدند، يك ساعت بعد مادر ايشان از دنيا رفت. امام حسين عليه السلام اين فرزند روى دست مباركش بود، داغ همسر نيز ديده، جنازه را دفن كردند، امام فرمودند: زن شيرده بياوريد.

خانمى را پيدا كردند و امام فرمود: اين فرزند مرا شير بده، حقوق به او مى دادند.عجب شيرى به امام زين العابدين عليه السلام داد. در محصول اين شير، ادب موج مى زد.

سى سال اين دايه امام را نگهداشت تا از دنيا رفت. حضرت به او مادر مى گفت.

كسى به حضرت عرض كرد: شما حقّ مادر را تا كجا ادا مى كنيد؟ فرمود: من مادرم مرده است، اما اين كسى كه به من شير داده است، حتى يك بار با او هم غذا نشدم، چرا؟ چون كه مبادا لقمه اى را زودتر از من در نظر بگيرد و بخواهد بردارد، من زودتر از او آن لقمه را بردارم و حسرت آن لقمه به دل او بماند. من در قيامت تحمل جواب اين حسرت را ندارم. 

از خدا جوييم توفيق ادب

 

بى ادب محروم گشت از لطف رب

بى ادب تنها نه خود را داشت بد

 

بلكه آتش در همه آفاق زد «2»

     

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

نقل رحمت‌های الهی
نشان ششم: كم كردن معاشرت با زنان‏
خودشناسی - جلسه اول
صله با قاطع رحم
اندیشه در اسلام - جلسه پانزدهم
3. در استفاده از حلال دنيا احتياط مى‏كنند (و ...
تشبيه مرگ به حمام‏
مرگ و فرصتها - جلسه بیست و هفتم
اهل بهشت همراه خويشان خود
مؤمن، در جايگاه نبوت

بیشترین بازدید این مجموعه

اندیشه در اسلام - جلسه پانزدهم
تجارت مادی و معنوی - جلسه پنجم
صله با قاطع رحم
اهل بهشت همراه خويشان خود
بناگذارى هستى بر پاى عدل از نظرقرآن‏
داستان دوم: ماجراى پارچه‏فروشى كه با خدا معامله ...
داستاني دربارۀ كلاغ و مار
تفاوت مودّت با محبت
تهران حسینیه هدایت ویژه برنامه شهادت امام رضا (ع) ...
تهران/ مسجد جامع غدیرخم/ دههٔ اوّل جمادی‌الاوّل/ ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^