فارسی
جمعه 21 ارديبهشت 1403 - الجمعة 1 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

وسائل هدايت - جلسه نهم (2) - (متن کامل + عناوین)

 

عمل صالح و بقاى در بهشت

بين عملى كه لذتش تمام شد

« و تبقى تبعته و عملٌ تذهب مؤونته »


1 ـ به اين مضمون آمده: الاحتجاج: 1/75؛ «و عن أبان بن تغلب قال قلت لأبي عبد الله جعفر بن محمد الصادق عليه السلام جعلت فداك هل كان أحد في أصحاب رسول الله صلى الله عليه و آله أنكر على أبي بكر فعله و جلوسه مجلس رسول الله صلى الله عليه و آله قال نعم كان الذي أنكر على أبي بكر اثنا عشر رجلا من المهاجرين خالد بن سعيد بن العاص و كان من بني أمية و سلمان الفارسي و أبو ذر الغفاري و المقداد بن الأسود و عمار بن ياسر و بريدة الأسلمي و من الأنصار أبو الهيثم بن التيهان و سهل و عثمان ابنا حنيف و خزيمة بن ثابت ذو الشهادتين و أبي بن كعب و أبو أيوب الأنصاري قال فلما صعد أبو بكر المنبر تشاوروا بينهم فقال بعضهم لبعض و الله لنأتينه و لننزلنه عن منبر رسول الله صلى الله عليه و آله .»

 

و كارى كه زحمتش تمام شد، چقدر فرق است؟

شما چند سال است كه مكلف شده ايد؟ پنجاه ساله ها، سى و پنج سال است كه مكلف شده اند، سى و پنج ماه رمضان روزه گرفتند، رنج ماه رمضان هاى تابستان و بهار و زمستان، زحمت نماز شب هايى كه تا حالا خواندند، زحمت گريه هايى كه در شب هاى جمعه عمرتان كرديد، زحمت مكه رفتن و منى و عرفه، زحمت عرق ريختن و پول در آوردن و خمس و زكات دادن، همگى تمام شده است

« و عملٌ تذهب مؤونته و يبقى أجره »

اما بهشت ابدى در كنار عمل براى اين عمل كننده مانده است. زحمت ها همه تمام شده، ولى بهشت مانده است.

 

شب اول قبر مرحوم شيخ مرتضى آشتيانى

قبر حضرت رضا عليه السلام را در نظر بگيريد، پاى قبر مبارك حضرت، قبر مرحوم آية اللّه حاج شيخ مرتضى آشتيانى(1) است. ايشان گوهر گرانبهايى بود.

 


1 ـ آشتيانى، شيخ مرتضى (نجف 1281 ق ـ مشهد 1365 ق / 1325 ش) فقيه و اصولى، فرزند بزرگ ميرزا حسن آشتيانى. يك شب پس از فوت شيخ مرتضى انصارى به دنيا آمد و از اين رو او را به احترام آن فقيه بزرگ مرتضى ناميدند. وى از بزرگترين فقهاى زمان خود به شمار مى آمد و از علماى با نفوذ ايران بود. در جنبش مشروطيت شركت داشت و از جمله علمائى بود كه در حرم حضرت عبدالعظيم متحصن گرديدند، در قضيه بانك روس و حوادثى كه منتهى به لغو امتياز آن شد نيز نقش بسزائى داشت. شيخ مرتضى آشتيانى در 1340 ق به مشهد مشرف شد و تا 1353 ق (1314 ش) كه پيرو وقايع مشهد به اجبار به تهران آمد، سالها رياست و سرپرستى حوزه علميه مشهد را به عهده داشت. در 1360 ق به عتبات عاليات رفت و دو سال در كربلا به تدريس پرداخت و سپس به ايران آمد و تا پايان عمر در مشهد زيست. كتابى در باب اجاره بر مبناى تقريرات او باقى است كه در 1343 به طبع رسيده است. ميرزا محمود آشتيانى حكيم و فقيه معاصر و اسماعيل آشتيانى نقاش بزرگ معاصر از فرزندان اويند. (دائرة المعارف تشيع: 1/177)

 

در قبر ايشان را كه بستند، به خانه برگشتند. شب كه شد، اهل خانه خوابيدند، همان شب اولِ قبر، خوابش را ديدند، پرسيدند: پدر چه كردى؟

گفت: من كارى نكردم، شما در قبر را بستيد و رفتيد. طبق آيات قرآن و روايات، دو ملكى كه براى سؤال مأمور هستند، آمدند. من چشمم را كه باز كردم، تا آمدم به اين دو ملك نگاه كنم، ديدم رسول خدا، فاطمه زهرا، اميرالمؤمنين، حضرت مجتبى، سيد الشهداء، تا امام عصر عليهم السلام اطرافم را گرفته اند، من اصلاً يادم رفت كه ديگر به آن دو ملك نگاه كنم. فقط ديدم پيغمبر صلى الله عليه و آله به آن دو ملك گفت: مرتضى امروز مرده است، هشتاد سال است كه درس خوانده، عبادت كرده و به دين من خدمت كرده است، خسته است، هر سؤالى كه داريد، از من بپرسيد، جوابش را من مى دهم.

جوانان عزيز! در اين فرمايش مولا كاملاً دقت كنيد: فرق است بين عملى كه لذتش تمام شد، ولى جرمش در پرونده با عذابش مانده، و عملى كه خستگى اش تمام شده، ولى بهشتش مانده است.

« شتّان ما بين عملين عملٌ تذهب لذته و تبقى تبعته و عملٌ تذهب مؤونته و يبقى أجره »

 

پنج نعمت براى هدايت و توشه آخرت

حالا ما هستيم و اين آيه شريفه سوره آل عمران:

« زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَ تِ مِنَ النِّسَآءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَـطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالاْءَنْعَـمِ وَالْحَرْثِ ذَ لِكَ مَتَـعُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَـءَابِ »(1)

اين ها منابع بهره و لذت است، ولى بندگان من! شما بياييد، در برخورد با اين منابع، عاقبت به خيرىِ پيش خدا را بخريد. خودتان را از خدا بخريد و آزاد كنيد.

با زن، فرزندان، پول، مركب و زمين كشاورزى، مطابق با خواسته من با اين ها برخورد كنيد.

 

تعداد فرزندان و رسيدگى به آنها

پدران و مادران كه داراى اولاد هستند، شنيده ايد كه با اولادشان مى توانند تمام درهاى رحمت خدا را به روى خودشان باز كنند. ثواب يك پدر و مادر متدين، به خاطر داشتن اولاد چقدر است؟ البته اين معنا را هم بگويم كه به نظر مى آيد، مى خواهد دعوت دولت از مردم براى تنظيم خانواده، به يك حكم لازم برسد.

اين را هم عنايت داشته باشيد كه يك وقت سوء استفاده از اين ثواب ها نشود، كه حالا بگويم: حالا كه اين قدر اولاد داشتن بهره دارد، پس من بروم بيست تا اولاد پيدا كنم. زمان و محيط سخت شده است. تربيت در زمان ما با شصت سال پيش از نظر سختى و آسانى فرق مى كند. آنهايى كه دو تا بچه دارند، واقعا بايد به آنها گفت: ديگر بس است.(2)

يك طورى باشد كه بتوانيم دو اولاد صالح و گل شكفته شده در گلستان قرآن تحويل خدا بدهيم، نه اينكه ده تا بچه بياوريم، اما براى تربيت و سير كردن شكم


1 ـ آل عمران (3) : 14؛ «محبت و عشق به خواستنى ها [ كه عبارت است ] از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپايان و كشت و زراعت ، براى مردم آراسته شده است ؛ اينها كالاى زندگىِ [ زودگذرِ ] دنياست ؛ و خداست كه بازگشت نيكو نزد اوست .»

2 ـ قريب به اين مضمون آمده: من لايحضره الفقيه: 4/416؛ «. . . قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْن . . . .»

 

آنها، نه وقت، نه حوصله، نه حال، نه اعصاب و نه پولش را داشته باشيم.

 

ارزش عمل زاييدن زن

اين روايت را شيخ صدوق در كتاب «امالى»، و مرحوم مجلسى هم از ايشان نقل مى كند، البته «وسائل الشيعة» نيز اين روايت را نقل كرده است.

ام سلمه ـ همسر پيغمبر صلى الله عليه و آله ـ مى گويد: صحبت كار خير شد، من هم نشسته بودم و گوش مى دادم، كار خير هم همه اش راجع به مردها بود؛ قرض مى دهند، تشييع جنازه مى روند، كار مردم را راه مى اندازند، مشكل مردم را حل مى كنند، جهيزيه به دختران مى دهند، نماز جماعت و پاى منبر مى روند.

ام سلمه مى گويد: يك مرتبه من به پيغمبر صلى الله عليه و آله گفتم:

« ذهب الرجال بكل خيرٍ فأىّ شى ءٍ للنساء المساكين؟ »

يا رسول الله! هر چه خير و خوبى بود كه مردها بردند، پس تكليف زنان بيچاره در خانه چه مى شود؟

« فقال: » نماينده خدا، پيغمبر، رحمةٌ للعالمين صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

« بلى » ام سلمه راست مى گويى، كل خيرها را مردها بردند، اما اين فكر زنانه تو است، به تو بگويم:

« اذا حملت المرأة كانت بمنزلة الصائم القائم المجاهد بنفسه و ماله فى سبيل الله »

زن وقتى به بچه حامله شد، همان وقتى كه زن نطفه مرد را گرفت و حامله شد، اين زن تا زمانى كه بچه در شكمش هست، هر روز به منزله كسى مى ماند كه روزها روزه و شب ها بيدار است، و با جان و مالش در راه خدا مى جنگد.

چند ماه؟ نُه ماه، هر روز روزه و هر شب بيدارى، هر روز با جان و مال در راه خدا جهاد كردن.

 

مرگ در حال زايمان

« فإذا وضعت » وقتى قابله آمد و بچه را به دنيا آورد « كان لها من الأجر ما لا تدرى ما هو لعظمه »(1) ام سلمه! در اين دنيا نمى توانم نشان بدهم كه بگويم ثواب زائيدن اين زن چقدر است! هيچ كس نمى داند كه وقتى زن درد زاييدن مى كشد، خدا چه ثوابى به اين زن مى دهد! كسى نمى داند.

اگر در حال درد زائيدن بميرد، او را دفن كنند، مثل شب اول عروسى، از بهشت، رختخواب مى آورند، مى اندازند و او را مى خوابانند، به او مى گويند: استراحت كن. در قيامت بيدارش مى كنند، به او مى گويند: شما بين خودت و خدا پرونده ندارى، پاك هستى.

البته زنهاى بى حجاب را نمى گويم. يك كسى گفت كه خيلى راجع به بدحجاب ها و بى حجاب ها روى منبر چيزى نگوييد، آنها هم نوار را بشنوند، يك وقت كسل مى شوند. نه خير، پس ما در بهشت را باز كنيم و به شمر هم بگوييم بفرماييد بهشت برويد!!! ما مطابق قرآن و روايات بايد حرف بزنيم. كسى كه پنجاه سال رو و مو و زينت و جوراب نازك خودش را در معرض مردان قرار داده، و هر كسى او را تماشا كرده، هر نوع لذت خواسته از او برده، به او هم بگويند: جنابعالى حسابى با خدا ندارى و پاكى؟


1 ـ الأماليللصدوق: 411، حديث 7؛ بحار الأنوار: 101/106، باب 3، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 21/451، باب 67، حديث 27557؛ «. . . ذَهَبَ الرِّجَالُ بِكُلِّ خَيْرٍ فَأَيُّ شَيْءٍ لِلنِّسَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ فَقَالَ صلى الله عليه و آله بَلَى إِذَا حَمَلَتِ الْمَرْأَةُ كَانَتْ بِمَنْزِلَةِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْمُجَاهِدِ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا وَضَعَتْ كَانَ لَهَا مِنَ الاْءَجْرِ مَا لاَ تَدْرِي مَا هُوَ لِعِظَمِهِ فَإِذَا أَرْضَعَتْ كَانَ لَهَا بِكُلِّ مَصَّةٍ كَعِدْلِ عِتْقِ مُحَرَّرٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ فَإِذَا فَرَغَتْ مِنْ رَضَاعِهِ ضَرَبَ مَلَكٌ عَلَى جَنْبِهَا وَ قَالَ اسْتَأْنِفِي الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَك.»

 

تازه مگر بچه اى كه زاييده است، كيست؟ او هم بيست سال ديگر مثل مادرش مى شود. در دامن همان مادر بوده است.

پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: در آخر الزمان، زنان مار و عقرب بزايند بهتر از اين است كه انسان بزايند.(1)

پيغمبر صلى الله عليه و آله شماها را مى گويد؟ زنان چادرى را مى گويد؟ باحجاب ها را مى گويد؟ هيچ كس مانتو و روسرى را امضا نفرموده است، بلكه فرمودند: چادر از اسلام است و نشانه ملى ما است، چون مادر شيعه ـ فاطمه زهرا عليهاالسلام ـ و خديجه كبرى عليهاالسلام چادرى بودند. مانتو و روسرى اى نبودند.

زن ابولهب هم زن بود، اما سه تا كافر زاييده بود.(2)

 


1 ـ تفسير روح البيان: 1/ 107 [سورة البقرة (2): آيات 35 الى 39]؛ «قال عليه السلام : إذا اتى على أمتي مائة و ثمانون سنة بعد الالف فقد حلت العزوبة و العزلة و الترهب على روءس الجبال و ذلك لان الخلق في المائتين اهل الحرب و القتل فتربية جر و حينئذ خير من تربية ولد و ان تلد المرأة حية خير من ان تلد الولد: كما قال السعدي.

 زنان باردار اى مرد هشيار

 اگر وقت ولادت مار زايند

 از آن بهتر بنزد يك خردمند

 كه فرزندان نا هموار زايند

2 ـ حجة التفاسير و بلاغ الإكسير: 7/326؛ «ابو لهب: نامش عبد العزّى است و وى از فرزندان عبدالمطلب است.

فرزندان ابو لهب:

1- عتبه: بضم اول و سكون ثانى و فتح ثالث بر وزن غرفه.

2- معتّب: بضم اول و فتح ثانى و شد ثالث مفتوح بر وزن مثلث.

3- عتيبه: بضم اول و فتح ثانى و رابع و سكون بقيه بر وزن جهينه. و اين همان است كه شير، او را خورد.

ابولهب بنام هر سه پسرش مكنى بود كه ابوعتبه و ابومعتب و ابوعتيبه خوانده مى شد.

مادر هر سه پسر: امّ جميل است و هم او «حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» است و وى دختر حرب پسر اميّه پسر عبدشمس پسر عبد مناف است.

عتبه و معتب در جنگ حنين با پيامبر صلى الله عليه و آله بودند و در ركاب آن سرور ثبات ورزيدند و چشم معتب در آنروز زخم برداشت و هر دو تن در مكه اقامت داشتند و به مدينه نيامدند و هر دو نفر داراى عقب اند و فضل بن عباس شاعر، از اعقاب عتبه است.»

 

پاداش زاييدن و شير دادن

اما خانم هاى مؤمنه را مى گويد:

« فإذا وضعت كان لها من الأجر لا تدرى ما هو لعظمه »

ام سلمه! تو كه زن پيغمبر اسلام هستى، نمى توانى بفهمى كه خدا به زن در وقت زاييدن چه ثوابى عنايت مى كند « لعظمه » از بس كه ثواب عظيمى دارد.

« فإذا أرضعت » وقتى كه اين زن مى زايد، بچه را مى شويند و لباس مى پوشانند، بعد به مادر مى دهند و مى گويند: او را شير بده. دو سال بايد شير بخورد،

« وَ حَمْلُهُ وَ فِصَــلُهُ ثَلَـثُونَ شَهْرًا »(1)

بيست و چهار ماه دوران شيردهى و شش ماه دوران اقل حمل.

هر سالى چند شبانه روز است؟ سيصد و شصت و پنج شبانه روز، چند دفعه در شبانه روز بچه شير مى خواهد.

پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

« كان لها بكل مصَّةٍ »

هر يك بارى كه اين بچه با اين دو لب كوچكش سينه را فشار مى دهد.


1 ـ احقاف (46) : 15؛ «و دوران باردارى و باز گرفتنش از شير سى ماه است.»

 

« كعدل عتق مُحررٍ من وُلد اسماعيل »

مانند اين است كه اولادى از جدم اسماعيل را از اسارت بخرد و آزاد كند.

يعنى پيغمبر صلى الله عليه و آله با شير خشك، غذاى قلابى، پرورشگاه و مهد كودك مخالف است.

 

 ادامه دارد . . .


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حمایت پروردگار از متقین و نیکوکاران
مشهد حسینیه همدانیها شوال 94 سخنرانی پنجم
عظمت و ارزش وجودی انسان
سه حقیقت لازم‌الاجرا به همهٔ انسان‌ها
مصداق‌های ذکر
تهران مسجد رسول اکرم دهه سوم محرم 94 سخنرانی سوم
شیطان و اهل تقوا - جلسه چهاردهم - (متن کامل + عناوین)
سه جنبه‏اى كه بايد عمل را در قبولى بدرقه كنند
توبه آغوش رحمت - بحث چھارم - قسمت ششم (متن کامل ...
تفاوت «ضرر» و «خسران»

بیشترین بازدید این مجموعه

معرفت در اسلام - جلسه بیستم
مبارزه با عناصر خودباخته داخلى‏
توبه آغوش رحمت - بحث پنجم - قسمت اول (متن کامل ...
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
روايات بسيار مهم باب دختر دارى‏
توحید (1) - جلسه پانزدهم – (متن کامل + عناوین)
تهران مسجد رسول اکرم دهه سوم محرم 94 سخنرانی سوم
اهمیت اخلاص در دین‌داری
نگاه ویژهٔ خداوند به دعا و اجابت آن
حمایت پروردگار از متقین و نیکوکاران

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^