فارسی
جمعه 09 شهريور 1403 - الجمعة 23 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

دست او درامتداد آب بود ازحجت اله جانبی

دست او درامتداد آب بود
تیغ دراندیشه ی مهتاب بود
ماه نازل شد به جان علقمه
خون شتک زد بردهان علقمه
نیزه ها بیرون شدند ازآستین
آفتاب افتاد برنعش زمین
علقمه یعنی دل خون حسین
قسمتی ازداغ گلگون حسین
علقمه یعنی توعباس منی ؟
از تو نه دستی ، نه چشمی نه تنی
این که ازجان تو باقی مانده است
مشک لبریزی الست ازروزاست
یا اخا ادرک اخا ، بیدارشو
تشنه اند این بچه ها ، بیدارشو
زینب آمد تا حدود چشم هاش
سوخت اما درکبود چشم هاش
ای برادر، جان زینب را ستاند
او که بربازوی توخنجرنشاند
علقمه حلقوم صبحی چاک چاک
قسمتی ازآسمان برروی خاک
حنجر شش ماهه ای دردست باد
او که ازدستان خورشید اوفتاد
علقمه هیهات من الذله بود
عشق بود وعشق هرچیزی که بود
داستانِ دست هایی سرفراز
قصه ی لب تشنگانی بی نیاز


منبع : حجت اله جانبی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

صاحب علم‏ از مشکوة کشمیری‏
مرتضی نوربخش‏ عطش تاریخ‏
شعری از محمد رضا آقاسی
روح القدس که پیش لسان فرشته‌هاست از وحشی بافقی
رهائى فطرس
یا اباالفضل العباس ازمهری حسینی
خون بها ازحجة‏الاسلام نیّر تبریزی
روايت عطش از سودابه مهيجي
کشته شد اکبرم ازغلامعلی رجائی (زائر)
چهل روز اندوه

بیشترین بازدید این مجموعه

شعری از محمد رضا آقاسی
مرتضی نوربخش‏ عطش تاریخ‏
صاحب علم‏ از مشکوة کشمیری‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^