ما هم مى توانيم دنبال اين حكمت باشيم؛ حكمت و فلسفه شرقى و غربى، كه به همين تعبير هم در كتاب ها ذكر مى كنند. حكمت شرقى، يعنى حكمتى كه از ايران و اسكندريه و يونان رخ نشان داده است. تحصيل آن براى هر پاك، نا پاك، مسلمان، كافر و مشركى امكان پذير است و قلب آن چنانى نمى خواهد. ما در اروپا و آمريكا، از قرن هفدهم به بعد، فلاسفه بزرگى را مى شناسيم كه محصل حكمت شرق و غرب بوده اند و در تمام دوره عمر، يك بار هم يك «يا رب» نگفته اند و يك بار هم به حقايق عالم احترام نكردند.
يكى از چهره هاى معروف فلسفه در همين عصر اخير، «راسل» انگليسى بود كه در نوشته هايش به جنگ با حقايق رفته است، ولى حكيم و فيلسوف بود. و از حكمت شرقى و حكمت غربى مطلع بود. آدم قوى و چيره دستى بود. ما در فرانسه هم فيلسوف و حكيم مشهور، مثل «دكارت» و «كانت» داريم. هم چنين قبل از ميلاد مسيح، ما «حكماى سبعه» چهره هاى مشهور يونان، فيثاغورس، ارشميدس، افلاطون، ارسطو را داريم، كه قلب همه اين ها ظرف حكمت زمينى بوده است.
منبع : پایگاه عرفان