اين چنين بود كه وقتى از امام زين العابدين، عليه السلام، پرسيدند:
چگونه مى گذرانيد؟ فرمود: چگونه بگذراند كسى كه هشت طلبكار دارد؟
چنان كه گذشت، اولين طلبكار پروردگار است كه عمل به واجباتش را مى خواهد و اين خواست، مربوط به حق عبوديت و مالكيتى است كه بر بندگان خويش دارد. دين خدا را نيز هركس ادا كند، بهشت را براى خود مهيا كرده است و اگر بر گردنش بماند، خود را از بهشت بيرون كرده است. چون در قيامت راه سومى وجود ندارد: يا راه آدمى منتهى به بهشت مى شود يا به جهنم.
در قديم، وقتى پدر و مادر يا بزرگ ترها از بچه ها مى خواستند كار مثبتى را انجام دهند و آن ها از انجام آن سر باز مى زدند يا گوش به حرف نمى سپردند، مى گفتند: «به جهنم!». اين جمله خيلى معنى داشت؛ يعنى اگر دينى را كه دارى ادا نكنى، جهنم از اين ادا نكردن درمى آيد. بر عكس، اگر كار خوبى انجام مى دادى، «بارك اللّه» مى گفتند و تشويق مى كردند؛ يعنى اين قدم مثبتت بوى بهشت مى دهد. اصلا، پيش ترها، انگار حرف ها ريشه در آيات قرآن داشت، مثل لالايى گفتن مادرها.
آن روزها كه نوار و سى دى و اين چيزها نبود تا صداى خواننده هاى فرارى اروپا و آمريكا را براى بچه ها پخش كنند. مادرها مى نشستند و با با تن صداى محزونى لالايى مى خواندند كه برگرفته و مخفف عبارت «لا اله الا اللّه» بود و، در حقيقت، اين جمله را كوتاه كرده بودند. يعنى از اول موج توحيد را در گوش جان و روان كودكان پخش مى كردند.
منبع : پایگاه عرفان