هم چنان كه گذشت، در سوره مباركه اعراف از قول حضرت شعيب، عليه السلام، آمده است كه «و لا تبخسوا الناس اشيائهم».
كلمه «بخس» به معنى كم بودن است. يعنى اى مردم در خريد و فروش از جنس مردم نكاهيد و از آن كم نگذاريد. كم گذاشتن از جنس مردم، چه جنس پيمانه اى و ترازويى وبه تبع اين آيات شريفه چه جنس عددى و مترى، باعث مى شود انسان علاوه بر خيانت و ظلم در حق مردم، دچار حق الناس هم بشود و اگر انسان اموالى را كه در دنيا از ديگران برداشته به آنان برنگرداند، اين اموال تا قيامت بر عهده او باقى خواهند ماند تا محكمه الهى برپا شود. مجازات چنين فردى نيز به اين بستگى دارد كه صاحبان حق از حق خود بگذرند يا از آن گذشت نكنند.
اگر آنان از حق خود گذشت كنند، پروردگار انسان را آزاد مى كند، ولى اگر گذشت نكند، پروردگار دستور مى دهد از خوبى هاى فرد مديون بردارند و آن را در پرونده فرد طلبكار بگذارند يا، اگر خوبى اى در پرونده اش نداشته باشد، از بدى هاى صاحبان حق بردارند و در پرونده مديون بگذارند. آن هم در چه روزى! روزى كه حضرت موسى بن جعفر، عليه السلام، درباره آن مى فرمايد:
مادرى كه تنها يك فرزند داشته و براى نجات مقدار كمى عمل صالح كم دارد، براى نجات خويش، در صحراى محشر نزد فرزندش مى آيد و مى گويد: من تو را نه ماه باردار بودم، دو سال شيرت دادم، سه چهار سال همواره مراقبت بودم، و پايان عمر هميشه به تو خدمت كردم. حال، از عمل صالحت اندكى به من بده تا كمبودم جبران شود و كارى به من نداشته باشند ...! وقتى سخن او به اين جا مى رسد، آن فرزند از مادرش فرار مى كند!
با اين وصف، در چنين روزى، تكليف كسى كه از صد عدد، نود و پنج عدد را به مردم پرداخته؛ از صد متر، نود و هشت متر را پرداخته؛ از پنج كيلو، چهار كيلو و هشتصد گرمش را داده؛ از يك ليتر، يك مقدارش را كم گذاشته، و اين كار را 60 سال تمام ادامه داده، معلوم است. اگر بنا باشد بارى را از دوش طلبكار بردارند و روى دوش مديون بگذارند، چه وضعى پيش خواهد آمد؟ آن هم روزى كه در كتاب خدا اين گونه وصف شده است:
«فإذا جاءت الصاخة* يوم يفر المرء من أخيه* و أمه و أبيه* و صاحبته و بنيه* لكل امرئ منهم يومئذ شأن يغنيه».
پس زماين كه آن بانگ هولناك و مهيب در رسد، روزى كه آدمى فرار مى كند، از برادرش و از مادر و پدرش و از همسر و فرزندانش. در آن روز هركسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مى كند تا جايى كه نمى گذارد به چيز ديگرى بپردازد.
اين متن قرآن كريم است. قيامت روزى است كه انسان از برادر و پدر و مادر و زن و فرزندانش مى گريزد، مبادا از او عمل صالحى بخواهند يا بار معصيتى را بر دوشش بگذارند. آن وقت، اگر خداوند كاسبى را بياورد كه در مدت 60 سال عمرش از مردم كم مى گذاشته و به او بگويد: اين پنج هزار نفر از تو طلبكارند! خودت مى دانى و اين پنج هزار نفر! كار خيلى بر آدمى سخت مى شود. (نعوذ باللّه من عاقبة السوء)
اگر كسى كه اين آيات و روايات را مى شنود، آن ها را جدى بگيرد، در زندگى راحت نمى نشيند، تا زمانى كه حسابش را با مردم تسويه كند.
منبع : پایگاه عرفان