جمله دوم خيلى مهم است :
» وَ مَا كَانَ لِىَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَنٍ «
درست است كه من شيطان بودم ، ولى من هيچ گونه تسلطى بر شما نداشتم . من قدرت پيدا نكردم كه شما را به گناه مجبور كنم ، چنين قدرتى به من نداده بودند .
از نظر تركيب ادبى آيه شريفه ، كلمه » سلطان « بدون الف و لام ، نكره در سياق نفى است . حرف » ما « نفى است و معناى آن اين است كه به مردم مى گويد :
من هيچ سلطه اى بر شما نداشتم . كار من اين بود كه :
» إِلَّآ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِى فَلَا تَلُومُونِى وَلُومُواْ أَنفُسَكُم «
من فقط بيان، قلم ، ماهواره ، فيلم و زبانى داشتم ، فقط شما را به انواع گناهان دعوت كردم . شما دعوت مرا اجابت كرديد .
اين گفتگوى ابن زياد روز قيامت با سى هزار نفر قاتل حضرت ابى عبدالله عليه السلام است . اين شيطان كوفه به اين سى هزار نفر مى گويد : من كه بالاجبار شما را نبردم كربلا ، سى هزارنفرتان گوش نمى داديد من چه كار مى توانستم بكنم.
اين گفتگوى رضاخان با ملت ايران ، به خصوص آن خانم هايى است كه بى حجاب شدند ، كه من فقط شما را دعوت به بى حجابى كردم ، مى توانستيد گوش ندهيد . من سلطه اى بر شما نداشتم .
حرف شيطان در قيامت نيز همين است . راست مى گويد ، چون هيچ شيطانى به آدم سلطه ندارد . اين است كه در قيامت ، مجرمين نمى توانند به پروردگار بگويند : به جاى ما ، گريبان شيطان را بگير . جريمه اى كه مى خواهى به ما بدهى ، به او بده . ما تقصيرى نداريم . نه ، تقصير مجرم ، اجابت دعوت است و اين تقصير كمى نيست . همه تقصير همين است.
من هيچ قدرتى بر شما نداشتم ، فقط شما را دعوت كردم ، گفتم : حضرت ابراهيم عليه السلام را در آتش بياندازيد ، مى خواستيد نياندازيد ، دعوت كردم كه سر حضرت يحيى عليه السلام را ببريد ، مى خواستيد نبريد .
دعوت كردم كه شب بيست و هفتم ماه مبارك رمضان ، قبل از افطار به سيد حسن مدرّس زهر بدهيد ، اگر ديديد نمى ميرد ، عمامه اش را دور گردنش ببنديد و خفه اش كنيد ، مى خواستيد گوش ندهيد . چه سلطه اى من به شما داشتم ؟
اين است كه در قيامت ، هيچ مجرمى نمى تواند جرمش را به گردن شيطان بياندازد ، چون شيطان به خدا مى گويد : من فقط اين ها را دعوت كردم ، مى خواستند گوش ندهند .
منبع : پایگاه عرفان