لطفا منتظر باشید

هدیه رضاخان به یک عالم!

رضاخان صبح جمعه به حرم حضرت عبدالعظيم رفته بود . او آدمى بود كه كسانى كه به او حكومت داده بودند مى‏گفتند : او را به شدت مخالف دين و قرآن و فرهنگ خدا رشد داده‏ايم . سواد چندانى نداشت ، يا بهتر بگويم : اصلاً سواد نداشت .

 

 در صحن حضرت حمزه بن موسى الكاظم عليه السلام مى‏بيند كه چند نفرى به يكى از علماى حاضر در آنجا خيلى احترام مى‏كنند . او مأموريت داشت كه تمام حوزه‏هاى شيعه را تعطيل كند ، درب مساجد را ببندد ، منبرها ممنوع شود و لباس روحانيت از بين برود .

 تعجب كرد كه ما با اين همه هجومى كه كرده‏ايم ، روضه‏ها را تعطيل كرديم ، مسجدها خلوت شده ، حوزه‏ها بر لب مرز شكست هستند ، چطور هنوز در بين مردم ، اهل اين لباس را اين قدر احترام مى‏گذارند ؟

 

 به آن سرهنگ كه در كنارش بود گفت : اين عالم كيست ؟ او بين مردم آمد پرسيد : اين آقا كيست ؟ يكى از چهره‏هاى معروف آن زمان بود ، كه نوشته‏اند اهل حال و اهل دل بوده است .

 آمد و به رضاخان گفت : اسم آقا، اين است ، او فكرى كرد و يادش آمد كه زياد اسم ايشان را شنيده است . از جيب خود پنجاه تومان درمى‏آورد و درون پاكت مى‏گذارد ، به اين سرهنگ يا سرتيپ مى‏دهد ، مى‏گويد : ببر به ايشان تقديم كن . آن پول كه پول حلال و مشروعى نبود .

 

 مى‏آورد و تعارف مى‏كند و طورى مى‏گويد كه مثلاً به اين بزرگوار بفهماند كه قدر اعليحضرت را بدان ، قبله عالم پنجاه تومان تقديم كرده است .

 آن وقت‏ها كه خودكار و اين حرفها نبوده ، آن عالم مداد خود را از جيب در مى‏آورد ، به سرعت پشت پاكت مى‏نويسد :

ما آبروى فقر و قناعت را نمى‏بريم

با پادشه بگوى كه روزى مقدّر است

 

  به او بگو : ما نان‏خور خدا هستيم ، پول تو را نمى‏توانيم قبول كنيم .

 ببينيد شيطان با پنجاه تومان كه خيلى شيرين بوده ، مى‏خواهد زيان بزند ، اما تقوا اين زيان را دفع مى‏كند .

 

سخنرانی استاد حسین انصاریان / تهران، حسينيه حضرت زهرا عليها السلام رمضان 1383

 

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه