انسان چه مرد و چه زن داراى هويّتى واحد، و جوهرى همسان هستند، و در پيمودن راه كمال و ظهور آثار انسانيت و رسيدن به درجات و مقامات معنويه هيچ فرقى با هم ندارند، اگر با ميل باطنى و كشش فطرى، و كمك گيرى از عقل و نبوت و امامت و معلمان دلسوز، و مربيان واجد شرايط به قبول ربوبيت حق تن دهند، و مالكيت و تدبير و هدايت حضرت حق را در تمام جهات زندگى بپذيرند، از افتادن در لجنزار بندگى طاغوت و هواى نفس، و دچار شدن به فرهنگ ها و مدرسه هاى شيطانى در امان مى مانند، و از بركت مملوك بودن نسبت به مالك واقعى، به مقامات عاليه ملكوتيه و عرشيه خواهند رسيد.
مرد و زن در خلقت ظاهرى و باطنى خود تجلّى رحمانيت و رحيميت و ربوبيت حضرت حقند، اين واقعيتى است كه از صريح آيات الهى استفاده مى شود، و جاى انكار و ايراد، و شك و ترديد ندارد.
زن انسان است، زن داراى استعداد و قواى معنويست، زن در منطق وحى هويت و جوهرى يكسان با مرد دارد.
زن رحمت الهى است، زن جلوه ربوبيت حق است، تحقير او، حمله به او، پايمال كردن حقوق او، سرپيچى از حفظ برنامه هاى به حق او، ضعيف شمردن او در دايره انسانيت، بى مورد طلاق دادن او، فرق گذاشتن بين او و پسر، همه و همه آثار شوم مدعيان مالكيت بر بشر، و فرعون هاى تاريخ، و فرهنگ هاى سلطه گر و ستم پيشه و ظالم و بيدادگر است.
در ايتاليا وقتى مرد خانه دختردار مى شد از خوشحالى در پوست نمى گنجيد، زيرا شيئى به اشيائش اضافه شده بود و پس از سيزده يا چهارده سال او را به بازار برده و مى فروخت و قيمتش را صرف مخارج روزانه زندگى مى كرد!
گاهى كه در ايتاليا از دست زن خشمگين مى شدند او را در ديگ جوشانى از روغن زيتون مى انداختند تا نابود شود.
از او به عنوان خدمتكار، كلفت، كنيز، كالاى شهوت استفاده مى كردند، و هنوز هم در فرهنگ بشرى از بسيارى از حقوق حقّه اش محروم است.
ولى در آئين حق و در منطق وحى، زن موجودى والا، منبعى از مايه هاى معنوى، جهانى از استعدادها، و نيروئى الهى است.
زن اگر قدر خود را بشناسد، و موقعيت انسانى خويش را حفظ كند، و از تعاليم عاليه اسلام براى رشد و تربيت خود بهره بگيرد در حّد توان خويش، مريمى پاك، و خديجه اى باكرامت و زينبى شايسته، و مقامى در خور حريم حضرت حق خواهد شد، وگرنه مانند مردانى كه راه ناسپاسى سپردند، و به نعمتهاى حق كافر شدند، و سر از هدايت پروردگار پيچيدند دچار خزى دنيا و آخرت و لعنت ابد حق خواهند شد.
منبع : پایگاه عرفان