فارسی
شنبه 08 ارديبهشت 1403 - السبت 17 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

گر رضاى خويش مى‏جويى خطاست


عاشقى در موج دريايى فتاد گفتش اى مسكين برون آرم تو را پاسخ اين دادش كه اى روشن روان بر مراد خود نخواهم يك نفس چون ز حق گردى رضاى حق طلب گر رضاى خويش مى جويى خطاست چون تو راضى گشتى او را هم رضاست
عاقلى از ساحلش آواز داد يا چنين سرگشته بگذارم تو را گر زمن پرسى نه اين خواهم نه آن زان كه مقصودم مراد اوست بس حكم او را هم رضا ده روز و شب چون تو راضى گشتى او را هم رضاست چون تو راضى گشتى او


منبع : بر گرفته از كتاب داستانهاي عبرت اموز استاد حسين انصاريان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

كدام دردمند را درمان نكرده ام
آنان كه براى خدا دوستى كردند كجايند ؟
حکایتی از ذلت و مسكنت، پادشاهى و مكنت‏
داستان شعوانه و توبه‏
دورى از طاغوت به خاطر ترس از خدا
حکایتی از لقمه حرام‏
شايد بخل ورزيده باشد
شكر او را از فقر نجات داد
داستانى شگفت از مبارزه با نفس‏
توبه ابولبابه

بیشترین بازدید این مجموعه

شكر او را از فقر نجات داد
كدام دردمند را درمان نكرده ام
آنان كه براى خدا دوستى كردند كجايند ؟
داستان شعوانه و توبه‏
حکایتی از ذلت و مسكنت، پادشاهى و مكنت‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
مرا سالم نگاه دار
مهر و محبّت، مرا پايبند مسجد كرد
ترك ياد خدا
توبه یزید بن معاویه!

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^