اين ساختهها هم به دو شکل مرده و زنده است. معبودهاي باطل و مرده مانند بتهاي مردهاي كه بيشتر مورد توجه مردم بوده است؛ يکي بت مال كه در روایات عبارت است از درهم و دينار.[1]
ديگري بت قدرت بوده است. مردم در تاريخ، پول يا فرعون را خالق نميدانستند. يعني روش رفتاري ملتها با پول و فرعونها پيوند با معبود بوده است. مال را عبادت ميکردند. اين پرستش معبودِ باطل که در قرآن کريم مطرح است، اطاعت از معبود باطل است.
پول با خواستههاي غيرمنطقي درون مردم گره ميخورد، کشش بيش از اندازه ايجاد ميکرد، و آنان فدايي پول ميشدند و تمام وجودشان را براي به دست آوردن اين معبود از هر راهي، هزينه ميکردند.
خودشان در برابر معبودهاي دروغين، مريض ميشدند و در راه هزينه شدن، پول سنگيني را به دست ميآوردند، و بعد هم ميمردند و بين آنها و معبودشان جدايي ابدي ميافتاد.
اين معبود، بندهاش را کور و کر، و بيرحم و خوار ميکند؛ يعني مثلاً رباخوار هزاران نفر را به خاک سياه مینشاند؛ پول به آنها قرض میدهد و اضافه میگیرد و اصل پول او هم کم نمیشود. مردم هم نمیتوانند اصل پول را بازگردانند، سند زمين گرو میگذارند. رباخوار خانواده را به خاک مذلت مینشاند و آن انسان بينوا سرمايهاش را از دست میدهد. رباخوار هم هيچ رحمی نميکند و باز به چهار نفر ديگر پول ميدهد. اين معبودِ پول، او را کور و کر ميکند. اميرالمؤمنين ميفرمايد:
«من عشق شيئاً اعشي بصره و امرض قلبه»
اينها کوري دل و مرگ قلب ميآورد.
منبع : پایگاه عرفان