فارسی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1403 - الاثنين 11 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

توحید (2) - جلسه پانزدهم – (متن کامل + عناوین)

 

اسماي حسناي الاهی

 

كرج، مسجد جامع رجائي شهر دهة سوم محرم 1387

الحمد للـه رب العالمين و صلّي اللـه علي جميع الانبياء و المرسلين و صلّ علي محمد و آله الطاهرين.

 

رابطه‌اي که اهل توحيد با وجود مقدس حضرت حق دارند، به يقين محصول پرمنفعت معرفت آن‌ها به پروردگار است. با اين معرفتي که به حضرت حق دارند، ارتباط و سلوك آنان با پروردگار مهربان عالم، با تکيه بر اسماي حسناي حق و با تکيه بر صفات جمال و جلال پروردگار است.[1]


رزاق، صفت بارز حق

يکي از اسما و صفات حق که در آيات و روايات و دعاها آمده، رزاق است. يک حسن اهل توحيد، اين است که به اندازۀ رزق يا فراوانی آن، توجهي ندارند. اگر نظر به اندازه داشتند دنبال مي‌کردند. اگر اين مقدار را ‌می‌توانستند متوسط می‌کردند؛ و اگر رزق متوسط بود، می‌توانستند فراوانش کنند. البته در توسعۀ رزق هم نيت پاک دارند.[2]

چون کسي که اهل توحيد است، نمي‌تواند اهل تکاثر شود که ثروت و مال بيندوزد. عاشق دوست دارد همۀ وجود و مالش را هزينۀ معشوق کند و براي اين برنامه، هدف دارد که رضاي معشوق را به دست آورد.

اين آخرين خط سير هزينه شدن وجود و مال آنان است و به قرآن هم که اطمينان دارند:

(إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ)[3]

 

عشق به توحيد

حالا شما آزاديد که با تکيه بر معارف اين جنت را بهشت معبود، وصال، قرب، لقاء، رضا و یا رضوان من الله اکبر بدانيد. آدم موحد عاشق است. چون معرفت که زمينۀ ديدن حق در رصدخانۀ قلب است، قلب را خالي از عشق و محبت نمي‌گذارد. هر چه معرفت آدم گسترده شود، محبت او افزون‌تر مي‌شود.[4]

در سورۀ بقره مي‌فرمايد:

(وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه)[5]

این مهر، محبت معمولي نيست؛ محبتي است که قوي‌ترين موتور حرکت است که انسان وجود خود را در هر قدمي يا هر مکاني، براي معشوق هزينه مي‌کند. جالب اين است که آنان در فضاي معرفت، به قضاي الاهی راضي هستند. قضا يعني حکم و دستور؛ حال فرمان مقدس او صادر شده است که من از نظر مالي در اندازه قرار بگيرم که زندگي‌ام بگذرد و دچار مشکل نشوم. عامل بخشي از مشکلات اقتصادي، طمع و حرص است. آن‌ها که در اين وادي نيستند، دل در گرو حرم محبت حق و معرفت حق دارند و حرص و طمع در دل آنان جاي ندارد.

دلي کو با تو شد همراه و هم بر[6]  چگونه مهـر بنـدد جـاي ديگـر[7]

 

ويژگي‌هاي بندگان برتر

آنان لذتي را درک مي‌کنند كه شما هم درک کرديد؛ این در توسل‌ها و گريه‌هاي نماز شب‌ و خدمت به نيازمندان، طبيعي است.

کسي به پيامبر اكرم (ص) عرض کرد: خيار عباد را مي‌خواهم بشناسم:

«سئل النبي عن خيار العباد»[8]

بنده‌هاي خوب خدا كيستند؟

آن حضرت، پنج نشانه براي برگزيدگان خدا بيان کردند. فرمودند:

«إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا»

استبشروا از باب استفعال است؛ اما متعدي نيست و لازم معني مي‌شود. يعني دنبال شادي و نشاط نيستند. هرگاه بندگان خوب خدا، يک کار نيک مي‌کنند، مثلاً نماز مغرب و عشا مي‌خوانند، نماز شب مي‌خوانند، به نيازمند کمک مي‌كنند؛ به عيادت يک مريض مي‌روند و غمي را از دلي برمي‌دارند، خوشحال مي‌شوند. خوشحالی آنان اختياري هم نيست.

وقتي انسان يک کار خوب مي‌کند، شاد مي‌شود. اين شادي، نسيمي است که از عمل نيك در درون انسان مي‌وزد.[9]


اهل توحيد، دوری از عجب و ريا

اين خوشحالی غير از عمل ريا و عجب است و با آن‌ها تفاوت ماهوي دارد. عجب اين است که من نماز بخوانم و نزد پروردگار بگويم بندۀ خوبي بودم که برايت نماز خواندم و از عمل خود مغرور شوم. ريا اين است که كمك خيري انجام دهم و هدفم هم اين باشد که مرا تشويق كنند. اصلاً اين هدف نيست؛ ريا براي جلب توجه ديگران است.[10]

اما اهل توحيد نه اهل ريا و هستند نه اهل عجب؛ عملي را که انجام مي‌دهند عمل لله است. عملی را كه قبول مي‌کنند، در همان وقت به بهشت تبديل مي‌شود و نسيم بهشتي به قلب مي‌وزد؛ و دل آدم شاد مي‌شود که براي امر پروردگار، کاري کرده است. اين شادي، از ذات عمل است.

 

رزق مقدّر اولياء الله

هزار سال پيش در نجف حكايت عجيبي اتفاق افتاد. شيخ طوسي و سيد بن طاووس، از علماي قرن سوم و قرن هفتم هستند. مرحوم محدث قمي داستان را نقل مي‌کند و داستانی بسیار قوي است.

وقتي آن مرد الاهی پاک در مسجد سهله خدمت امام عصر (ع) رسيد، اصلاً ايشان را نشناخت. امام به او فرمودند: شب جمعه است، حضرت ابي‌عبدالله الحسين (ع) را زيارت کنيم. گفت: سيد خيلي عالي است، شب جمعه ابي‌عبد‌الله (ع) را زيارت مي‌كنيم. من هم به دنبال سيد زيارت کردم. بعد گفت: به بقيۀ ائمه هم سلام بدهيم؛ السلام عليک يا اميرالمؤمنين، السلام عليک يا حسن بن علي، يا حسين بن علي، يا علي بن الحسين تا امام عسکري:. بعد گفت: حاج علي! امام زمان را مي‌شناسي؟ گفتم: سيد من امام زمانم را مي‌شناسم. فرمود: پس به امام زمانت سلام بده! ولي خود او سلام نداد. گفتم: السلام عليک يا ولي الله، يا صاحب الزمان. گفت: و عليک السلام؛ بعد هم غایب شد.

بعد از يکی دو ساعت، حاج علي، فکر کرد اين سيد چه کسي بود؟ تمام سؤالات من را جواب داد، بعد ما را به حرم موسي بن جعفر (ع) آورد، چه علاقه‌اي به ابي‌عبد‌الله (ع) داشت! گفت: شب جمعه است، حسين را زيارت کن! بعد گفت: به همۀ ائمه سلام بده! به من گفت: امام زمانت را مي‌شناسي؟ گفتم: مي‌شناسم. گفت: سلام بده خودش سلام نداد. اما وقتي من سلام دادم چه جوابي به من داد. تازه فهميد که خدمت امام زمان (ع) رسيده است؛ اما ديگر گذشته بود.

رزق و روزي اين انسان همين بوده است؛ کاري هم به اين ندارد که من از اولياي خدا هستم يا عالم رباني و حکيم الاهی هستم، يا عارف عاشقم. برای يکي خوب مي‌آيد؛ براي يکي متوسط مي‌آيد؛ براي يکي هم نمي‌آيد.

وقتي رگ دست اميرکبير را در حمام فين کاشان زدند، انگشتش را به خونش زد و روي ديوار شعري نوشت:

چو آيد به مويي تواني کشيد       چو برگشت زنجيرها بگسلد[11]

اگر بنا است محبوب بفرستد، با يک نخ نازک هم مي‌تواني خزانۀ عالم را بکشي. اگر محبوب بنا نداشته باشد، تمام زنجيرها را نیز جمع کني، يک عدد برّه هم نمي‌تواني بکشي.

وقتي امام را ديد ـ البته امام را نشناخت ـ آن حضرت در بخش ديگری به او فرمودند: خدا رزقي براي تو مقرر نفرموده است. يعني از من نخواه که درست شود. اين مقداري که تقدير توست، تا لحظۀ آخر عمر، همين است.

 

تقدير ارزاق بر اساس مصالح

او مي‌داند با بندگانش چگونه معامله کند. آنان فقط نگاهشان به رزّاقيت است فرقی ندارد که کم باشد، یا متوسط یا فراوان. اگر شد بيشتر هزينه مي‌کنند و اگر نشد، هر چه او صلاح بداند. آنان به اوصاف و اسماي حسني تکیه دارند. در قرآن مي‌خوانند:

(وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون* فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُون)[12]

روزيتان نزد من و در آسمان است. حالا در علم حق يا در آسمان طبيعت است.

براي اين‌که محكم‌كاري كنم، سوگند ياد مي‌كنم كه تا زنده‌اي رزق تو را مي‌دهم. موحدان به کم و متوسط و زياد روزی، کاري ندارند. بقيه هم در طمع و حرص مسابقه مي‌دهند. وقت ندارند نماز جماعت يا مسجد يا عيادت مريض بروند و يا به مستحقي رسيدگي كنند. ميلياردها تومان جمع مي‌کنند؛ بعد از خستگي زياد، قلب يک مرتبه مي‌ايستد؛ پولها براي ورثه مي‌ماند و بدنش را به قبرستان تحويل مي‌دهند.

 

جايگاه محبت در برابر پروردگار

قمر بني هاشم سه ساله بود. روي زانوي اميرالمؤمنين نشسته بود. به پدر خود گفت: من را دوست داري؟ اميرالمؤمنين (ع) فرمود: عزيزم تو جگر گوشۀ من هستي، من تو را خيلي دوست دارم. گفت: بابا خدا را هم دوست داري؟ فرمود: من عاشق خدا هستم. گفت: تو که يک دل بيشتر نداري؛ دو تا محبت را چگونه در آن، جا دادي؟ فرمود: من يک محبت بيشتر ندارم و من تو را و مادرت و برادرانت حسن و حسين را براي خدا دوست دارم. محبت من به خداست؛ شعاعش هم به طرف شما آمده است. چون همۀ شما را خدا دوست دارد، اين محبت‌ها از محبت‌ خداست و حب محبوب خدا، حبّ خداست.[13]

دلي کو با تـو شـد همـراه و هم بر چگـونه مهـر بنــدد جــاي ديگـر

دلي کو را تو هم جاني و هم هوش     از آن دل چون شود يادت فراموش[14]

هميشه به يادت بودم و به تو عشق مي‌ورزيدم. خيلي دعوت‌ها داشتي، دعوت‌هايت را به نماز، روزه، خمس، زکات و خدمت به بندگان، اطاعت كردم. اين چراغ، روز به روز به خاطر تداومش نوراني شده است.

(يَكادُ زَيْتها يُضي ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُور)[15]

اين چراغ افروخته شده است. من دوستت داشتم، تو هم من را دوست داشتي. دليل بر محبت تو هم اين است که در امواج مفاسد و گناهان دنيا، من را رها نکردي.

هنوز دلم با عبادت، در خدمت خلق بودن، و براي مسجد مي‌تپد. هنوز دلم مي‌خواهد حرف‌هاي تو را بشنوم و براي امام حسين (ع) گريه کنم. نگذاشتي چشمۀ معرفت خشک شود. معلوم مي‌شود که تو هنوز با من هستي، و نور اين چراغ پرفروغ، دم مرگ کم نمي‌شود. آن‌ها نمي‌فهمند ما در چه حالي هستيم.

 

مرگ عاشقان خدا

پيغمبر اكرم (ص) مي‌فرمايد:

چنين افرادي در لحظۀ مرگ قبل از اين که ملک الموت بيايد، من و علي و فاطمه و حسن و حسين و ائمه ديگر، در بالای بسترش هستيم؛ و او ما را مي‌بيند. ملک الموت که مي‌آيد، من به ملک الموت مي‌گويم چگونه مي‌خواهي جانش را بگيري؟ مي‌گويد: از پدر مهربان به او مهربان‌ترم؛ بعد اين نور در برزخ معرکه مي‌کند. بعد در قيامت در سورۀ حديد مي‌فرمايد:

(يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم)[16]

اين پايان سير الي الله است. اين آثار محبت و گوش دادن به محبوب است و آثار هزينه کردن عمر و مال براي محبوب است.

 

اتكا به رزاقيّت خدا

بنابراين اهل توحيد به رزاقيّت حق متکي هستند. با اين اتکا قدم آنان تا ابد به دنبال حرام نمي‌رود؛ به کم و متوسط و فراوان آن اهميت نمي‌دهند. رزاقيّت از نود و نه صفت اسماء الحسني بود که اهل توحيد به اسماء الحسني تکيه دارند. با تکيه به رزاقيت، در گرسنگي شب، قدم‌هايشان به طرف اموال حرام حرکت نمي‌کند.

اگر آن شب هم رزقي نرسد، مي‌گويند: محبوب از ما خواسته گرسنه بمانيم. هر شب يک لقمه نان مي‌خورديم و سحر يازده رکعت نماز مي‌خوانديم، امشب فرموده گرسنه پيش من بيايد، همرنگ خود من شود، من که غذاخور نيستم. امشب از ماديات به کلي سلب شود. تازه آن شب شادتر پيش خدا مي‌روند؛‌چون سبک‌تر مي‌شوند و سبک‌بال‌تر و عاشقانه‌تر به جانب معشوق پر مي‌کشند.

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

 


 

 


 

 

 

 

 

 

 



[1]) بحارالأنوار، 4/186، باب 3، حدیث 1: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ9 إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَى تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ اسْماً مِائَةً إِلَّا وَاحِدَةً مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ هِی اللَّهُ الْإِلَهُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الْأَوَّلُ الآْخِرُ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ الْقَدِیرُ الْقَاهِرُ الْعَلِی الْأَعْلَى الْبَاقِی الْبَدِیعُ الْبَارِئُ الْأَکرَمُ الظَّاهِرُ الْبَاطِنُ الْحَی الْحَکیمُ الْعَلِیمُ الْحَلِیمُ الْحَفِیظُ الْحَقُّ الْحَسِیبُ الْحَمِیدُ الْحَفِی الرَّبُّ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الذَّارِئُ الرَّازِقُ الرَّقِیبُ الرَّءُوفُ الرَّائِی السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبِّرُ السَّیدُ السُّبُّوحُ الشَّهِیدُ الصَّادِقُ الصَّانِعُ الطَّاهِرُ الْعَدْلُ الْعَفُوُّ الْغَفُورُ الْغَنِی الْغِیاثُ الْفَاطِرُ الْفَرْدُ الْفَتَّاحُ الْفَالِقُ الْقَدِیمُ الْمَلِک الْقُدُّوسُ الْقَوِی الْقَرِیبُ الْقَیومُ الْقَابِضُ الْبَاسِطُ قَاضِی الْحَاجَاتِ الْمَجِیدُ الْمَوْلَى الْمَنَّانُ الْمُحِیطُ الْمُبِینُ الْمُقِیتُ الْمُصَوِّرُ الْکرِیمُ الْکبِیرُ الْکافِی کاشِفُ الضُّرِّ الْوَتْرُ النُّورُ الْوَهَّابُ النَّاصِرُ الْوَاسِعُ الْوَدُودُ الْهَادِی الْوَفِی الْوَکیلُ الْوَارِثُ الْبَرُّ الْبَاعِثُ التَّوَّابُ الْجَلِیلُ الْجَوَادُ الْخَبِیرُ الْخَالِقُ خَیرُ النَّاصِرِینَ الدَّیانُ الشَّکورُ الْعَظِیمُ اللَّطِیفُ الشَّافِی.»

الکافی، 1/143، باب النوادر، حدیث 4: «عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ7: فِی قَوْلِ اللَّهِU وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِی لَایقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا.»

 برای مطالعۀ بیش‌تر دربارۀ معانى اسمای حسناى خداوند به بحارالأنوار، 4/187 ـ 209، Û
Ü باب 3، حدیث 2 مراجعه کنید.

[2]) الکافی، 2/57، باب فضل الیقین، حدیث 2: «عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ7 قَالَ مِنْ صِحَّةِ یقِینِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ لَایرْضِی النَّاسَ بِسَخَطِ اللَّهِ وَ لَایلُومَهُمْ عَلَى مَا لَمْ یؤْتِهِ اللَّهُ فَإِنَّ الرِّزْقَ لَایسُوقُهُ حِرْصُ حَرِیصٍ وَ لَایرُدُّهُ کرَاهِیةُ کارِهٍ وَ لَوْ أَنَّ أَحَدَکمْ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ کمَا یفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ لَأَدْرَکهُ رِزْقُهُ کمَا یدْرِکهُ الْمَوْتُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ بِعَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الرَّاحَةَ فِی الْیقِینِ وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِی الشَّک وَ السَّخَطِ.»

 الکافی، 2/261، باب فضل فقراء المسلمین، حدیث 5: «قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ7 لَوْ لَا إِلْحَاحُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى اللَّهِ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ الْحَالِ الَّتِی هُمْ فِیهَا إِلَى حَالٍ أَضْیقَ مِنْهَا.»

بحارالأنوار، 5/147، باب 5، حدیث 5: «عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ7 قَالَ إِنَّ اللَّهَ قَسَّمَ الْأَرْزَاقَ بَینَ عِبَادِهِ وَ أَفْضَلَ فَضْلًا کبِیراً لَمْ یقَسِّمْهُ بَینَ أَحَدٍ قَالَ اللَّهُ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ.»

نهج‌البلاغه، خطبۀ 90: «وَ قَدَّرَ الْأَرْزَاقَ فَکثَّرَهَا وَ قَلَّلَهَا وَ قَسَّمَهَا عَلَى الضِّیقِ وَ السَّعَةِ فَعَدَلَ فِیهَا لِیبْتَلِی مَنْ أَرَادَ بِمَیسُورِهَا وَ مَعْسُورِهَا وَ لِیخْتَبِرَ بِذَلِک الشُّکرَ وَ الصَّبْرَ مِنْ غَنِیهَا وَ فَقِیرِهَا ثُمَّ قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِیلَ فَاقَتِهَا وَ بِسَلَامَتِهَا طَوَارِقَ آفَاتِهَا وَ بِفُرَجِ أَفْرَاحِهَا غُصَصَ أَتْرَاحِهَا وَ خَلَقَ الآْجَالَ فَأَطَالَهَا وَ قَصَّرَهَا وَ قَدَّمَهَا وَ أَخَّرَهَا وَ وَصَلَ بِالْمَوْتِ أَسْبَابَهَا وَ جَعَلَهُ خَالِجاً لِأَشْطَانِهَا وَ قَاطِعاً لِمَرَائِرِ أَقْرَانِهَا.»

[3]) توبه/ 111: «یقیناً خدا از مؤمنان جان ها و اموالشان را به بهاى آن‌که بهشت براى آنان باشد، خریده.»

[4]) بحارالأنوار، 22/67، باب 43، حدیث 22: «قَالَ الصَّادِقُ7: نَجْوَى الْعَارِفِینَ تَدُورُ عَلَى ثَلَاثَةِ أُصُولٍ الْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ وَ الْحُبِّ فَالْخَوْفُ فَرْعُ الْعِلْمِ وَ الرَّجَاءُ فَرْعُ الْیقِینِ وَ الْحُبُّ فَرْعُ الْمَعْرِفَةِ فَدَلِیلُ الْخَوْفِ الْهَرَبُ وَ دَلِیلُ الرَّجَاءِ الطَّلَبُ وَ دَلِیلُ الْحُبِّ إِیثَارُ الْمَحْبُوبِ عَلَى مَا سِوَاهُ فَإِذَا تَحَقَّقَ الْعِلْمُ فِی الصَّدْرِ خَافَ فَإِذَا کثُرَ الْمَرْءُ فِی الْمَعْرِفَةِ خَافَ وَ إِذَا صَحَّ الْخَوْفُ هَرَبَ وَ إِذَا هَرَبَ نَجَا وَ إِذَا أَشْرَقَ نُورُ الْیقِینِ فِی الْقَلْبِ شَاهَدَ الْفَضْلَ وَ إِذَا تَمَکنَ مِنْ رُؤْیةِ الْفَضْلِ رَجَا وَ إِذَا وَجَدَ حَلَاوَةَ الرَّجَاءِ طَلَبَ وَ إِذَا وُفِّقَ لِلطَّلَبِ وَجَدَ وَ إِذَا تَجَلَّى ضِیاءُ الْمَعْرِفَةِ فِی الْفُؤَادِ هَاجَ رِیحُ الْمَحَبَّةِ وَ إِذَا هَاجَ رِیحُ الْمَحَبَّةِ اسْتَأْنَسَ ظِلَالَ الْمَحْبُوبِ وَ آثَرَ الْمَحْبُوبَ عَلَى مَا سِوَاهُ وَ بَاشَرَ أَوَامِرَهُ وَ اجْتَنَبَ نَوَاهِیهُ وَ اخْتَارَهُمَا عَلَى کلِّ شَی ءٍ غَیرِهِمَا وَ إِذَا اسْتَقَامَ عَلَى بِسَاطِ الْأُنْسِ بِالْمَحْبُوبِ مَعَ أَدَاءِ أَوَامِرِهِ وَ اجْتِنَابِ نَوَاهِیهِ وَصَلَ إِلَى رَوْحِ الْمُنَاجَاةِ وَ الْقُرْبِ.»

[5]) بقره/ 165: «و اهل ایمان محبتشان به خدا بیش‌تر و قوى تر است.»

[6]) یعنی در آغوش تو افتاد.

[7]) فخرالدین اسعد گرگانی.

[8]) الکافی، 240/2، باب المؤمن و علاماته و صفاته، حدیث 31: «أَبِی جَعْفَرٍ7: قَالَ سُئِلَ النَّبِی9 عَنْ خِیارِ الْعِبَادِ فَقَالَ الَّذِینَ إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا وَ إِذَا أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا وَ إِذَا أُعْطُواÛ
Ü شَکرُوا وَ إِذَا ابْتُلُوا صَبَرُوا وَ إِذَا غَضِبُوا غَفَرُوا.»

[9]) الکافی، 2/189، باب إدخال السرور على المؤمنین، حدیث 5: «عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ7 قَالَ قَالَ أَوْحَى اللَّهُU إِلَى دَاوُدَ7 إِنَّ الْعَبْدَ مِنْ عِبَادِی لَیأْتِینِی بِالْحَسَنَةِ فَأُبِیحُهُ جَنَّتِی فَقَالَ دَاوُدُ یا رَبِّ وَ مَا تِلْک الْحَسَنَةُ قَالَ یدْخِلُ عَلَى عَبْدِی الْمُؤْمِنِ سُرُوراً وَ لَوْ بِتَمْرَةٍ قَالَ دَاوُدُ یا رَبِّ حَقٌّ لِمَنْ عَرَفَک أَنْ لَایقْطَعَ رَجَاءَهُ مِنْک.»

 الکافی، 2/195، باب قضاء حاجة المؤمن، حدیث 10: «أَبُوعَبْدِاللَّهِ7: تَنَافَسُوا فِی الْمَعْرُوفِ لِإِخْوَانِکمْ وَ کونُوا مِنْ أَهْلِهِ فَإِنَّ لِلْجَنَّةِ بَاباً یقَالُ لَهُ الْمَعْرُوفُ لَایدْخُلُهُ إِلَّا مَنِ اصْطَنَعَ الْمَعْرُوفَ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا فَإِنَّ الْعَبْدَ لَیمْشِی فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فَیوَکلُ اللَّهُU بِهِ مَلَکینِ وَاحِداً عَنْ یمِینِهِ وَ آخَرَ عَنْ شِمَالِهِ یسْتَغْفِرَانِ لَهُ رَبَّهُ وَ یدْعُوَانِ بِقَضَاءِ حَاجَتِهِ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ لَرَسُولُ اللَّهِ9 أَسَرُّ بِقَضَاءِ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ إِذَا وَصَلَتْ إِلَیهِ مِنْ صَاحِبِ الْحَاجَةِ.»

مستدرک الوسائل، 12/398، باب 24، حدیث 14408: «عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ7 قَالَ مَنْ فَرَّحَ مُسْلِماً خَلَقَ اللَّهُ مِنْ ذَلِک الْفَرَحِ صُورَةً حَسَنَةً تَقِیهِ آفَاتِ الدُّنْیا وَ أَهْوَالَ الآْخِرَةِ تَکونُ مَعَهُ Û
Ü فِی الْقَبْرِ وَ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ حَتَّى تُوقِفَهُ بَینَ یدَی اللَّهِ فَیقُولُ لَهُ مَنْ أَنْتَ فَوَ اللَّهِ لَوْ أَعْطَیتُک الدُّنْیا لَمَا کانَتْ عِوَضاً لِمَا قُمْتَ لِی بِهِ فَیقُولُ أَنَا الْفَرَحُ الَّذِی أَدْخَلْتَهُ عَلَى أَخِیک فِی دَارِ الدُّنْیا.»

[10]) الکافی، 1/27، کتاب العقل و الجهل، حدیث 31: «عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ7 قَالَ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ7 إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ دَلِیلٌ عَلَى ضَعْفِ عَقْلِهِ.»

نهج‌البلاغه، حکمت 212: «قَالَ7 عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ.»

بحارالأنوار، 69/321، باب 117، حدیث 37: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ9 ثَلَاثٌ مُهْلِکاتٌ شُحٌّ مُطَاعٌ وَ هَوًى مُتَّبَعٌ وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ وَ هُوَ مُحْبِطٌ لِلْعَمَلِ وَ هُوَ دَاعِیةُ الْمَقْتِ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ.»

 الکافی، 2/294، باب الریاء، حدیث 5: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَرَفَةَ قَالَ قَالَ لِی الرِّضَا7 وَیحَک یا ابْنَ عَرَفَةَ اعْمَلُوا لِغَیرِ رِیاءٍ وَ لَا سُمْعَةٍ فَإِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِغَیرِ اللَّهِ وَکلَهُ اللَّهُ إِلَى مَا عَمِلَ وَیحَک مَا عَمِلَ أَحَدٌ عَمَلًا إِلَّا رَدَّاهُ اللَّهُ إِنْ خَیراً فَخَیرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّ.ٌ»

[11]) ابن یمین.

[12]) ذاریات/ 22 ـ 23: «رزق شما و آنچه شما را به آن وعده مى دهند، در آسمان است * پسÛ
Ü سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آنچه را به شما وعده مى دهند، یقینى است، همان گونه که شما [وقت سخن گفتن یقین دارید] سخن مى گویید.»

[13]) مستدرک الوسائل: 15/ 215، باب 79، حدیث 18040: «قِیلَ لَمَّا کانَ الْعَبَّاسُ وَ زَینَبُ وَلَدَی عَلِی7 صَغِیرَینِ قَالَ عَلِی7 لِلْعَبَّاسِ قُلْ وَاحِدٌ فَقَالَ وَاحِدٌ فَقَالَ قُلِ اثْنَانِ قَالَ أَسْتَحِیÛ
Ü أَنْ أَقُولَ بِاللِّسَانِ الَّذِی قُلْتُ وَاحِدٌ اثْنَانِ فَقَبَّلَ عَلِی7 عَینَیهِ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى زَینَبَ وَ کانَتْ عَلَى یسَارِهِ وَ الْعَبَّاسُ عَنْ یمِینِهِ فَقَالَتْ یا أَبَتَاهْ أَ تُحِبُّنَا قَالَ نَعَمْ یا بُنَی أَوْلَادُنَا أَکبَادُنَا فَقَالَتْ یا أَبَتَاهْ حُبَّانِ لَایجْتَمِعَانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ اللَّهِ وَ حُبُّ الْأَوْلَادِ وَ إِنْ کانَ لَا بُدَّ لَنَا فَالشَّفَقَةُ لَنَا وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خَالِصاً فَازْدَادَ عَلِی7 بِهِمَا حُبّاً.»

[14]) فخرالدین اسعد گرگانی.

[15]) نور/ 35: « [و] روغن آن [از پاکى و صافى] نزدیک است روشنى بدهد گرچه آتشى به آن نرسیده باشد، نورى است بر فراز نورى.»

[16]) حدید/ 12: « [این پاداش باارزش در] روزى [است] که مردان و زنان باایمان را مى بینى که نورشان پیش رو و از جانب راستشان شتابان حرکت مى کند، [به آنان مى گویند:] امروز شما را مژده باد به بهشت هایى که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جارى است، در آن‌ها جاودانه اید، این است آن کامیابى بزرگ.»

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

5 آراسته و پاكيزه بودن‏
شخصیت‌ والای حضرت معصومه(س) در روایات 
ايمان و آثار آن - جلسه اول (2) - (متن کامل + عناوین)
در امان ماندن اهل خير از ضلالت‏
روایتی عجیب
جايگاه انسان در كلام رسول خدا ...
شهر ری آستان امامزاده ابوالحسن دهه سوم محرم 95 ...
اشتیاق خدا نسبت به بندگانش
رسم بنده‏پرورى خدا
داستان میرفندرسکی

بیشترین بازدید این مجموعه

مقام قرآن مجيد
3 ـ تبعيت از ولايت و رهبرى
3- بركات مكه در قرآن‏
داستان دوم: ماجراى پارچه‏فروشى كه با خدا معامله ...
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
چهار وظيفه مهم‏
قلب اميرالمؤمنين (علیه السلام)
اندیشه در اسلام - جلسه شانزدهم (3)- (متن کامل + ...
داستان میرفندرسکی
صدیقۀ کبری(س) در اوج لذات معنوی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^