
تفسير « كلمة اللّه » چيست ؟
« ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ و فَرْعُهَا فِى السَّمَآءِ * تُؤْتِى أُكُلَهَا كُلَّ حِينِ ... »
قرآن مجيد از وجود مسيح به «كلمه»، تعبير كرده است :
« إِذْ قَالَتِ الْمَلَـلـءِكَةُ يَـمَرْيَمُ انَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ »
در سوره لقمان مىگويد : همه موجودات عالم «كلمة اللّه» هستند. يوسف هم كلمهاى از كلمات خدا است. كلمه انسانى، از مصاديق همين آيه است كه « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً ». كلمه طيبه، ريشه در خدا « أَصْلُهَا ثَابِتٌ »دارد ؛ چون قرآن مىفرمايد كه بعضى از درختها ريشه در جهنم دارند :
« إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِى أَصْلِ الْجَحِيمِ »
خدا حق است ؛ يعنى ثابت است : « أَصْلُهَا ثَابِتٌ ». ريشه اين شجره، ثابت است ؛ يعنى حق و خدايى است. شاخ و برگ آن، آسمان معنويت را پر كرده و ميوهاش دائمى شده است. امروزه هم كه چند هزار سال از سفر يوسف گذشته است، اگر بخواهيم مىتوانيم، از طريق داستان يوسف در قرآن، از ميوه آن شجره، روح و عقل و فطرت و اخلاق خود را تغذيه كنيم.