
سقوط نفس
در يك بخش از اين سوره الهى، سخن از سقوط بسيار خطرناك نفس انسانى است. به بيان سادهتر، منيّتى كه انسان در پاسخ پرسش ديگران مطرح مىكند. اين من به معناى بدن نيست، بلكه به معناى خود طبيعى و انسانى است. اين خود، با آثار فراوانى همراه است كه بدن هم به دنبال همان آثار، عكس العمل نشان مىدهد. مجموع عكس العملهاى بدن، مربوط به خود طبيعى است.
خداوند از اين من، به «نفس» تعبير كرده است و آثارى را در قرآن مجيد بيان
مىكند كه هيچ يك از آنها هنگام ولادت انسان، فعليت ندارد، بلكه در مسير حيات و رفتارهاى خانوادگى و فراز و نشيب زندگى، اين آثار پيدا مىشوند. داستان آن، از زمان حضرت آدم عليهالسلام مطرح بوده است و بعد هم به دايره علم كشيده شده است. در اسلام به اين نفس، توجه بسيار شده است. در اروپا هم از قرن هجدهم ميلادى، موضوع علم روانشناسى و روانكاوى قرار گرفته است و امروزه از رشتههاى علمى سطح بالاى جهان است.
قرآن و روايات، درباره نفس و آثار آن، انصافا سنگ تمام گذاشته و كاملترين رهنمودها را دارند. قرآن مجيد در روانكاوى درباره نفس انسانى، يك روانكاوى كامل و جامع دارد كه مربيان و عالمان و اساتيد، اگر بر اساس روانكاوى قرآن مجيد، از ابتدا با كودكان رفتار كنند، مىتوانند ابعاد باطنى آنان را تا اندازهاى جهت بدهند. روايات هم در اين باره سخن گفتهاند و گوشهاى را خالى نگذاشتهاند.
خدا در قرآن مىفرمايد :
« الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ »
به راستى كه دين اسلام جامع تمام دستورهاى فردى ، اجتماعى و اخلاقى است.