
آثار تكليف عمر
اين عمر تكليفى، ميوهاى مىدهد كه به خود شما برمىگردد. بايد به نفع خود زندگى كنيد. اين بايد، به معنى واجب است. از رأى خود هم برنمىگردد. در اين مقدار از عمر، اگر يك ساعت هم باشد، به اندازه يك ساعت بايد تكليف خود را به من ادا كنى. تكليف كه به من برسد، ميوه ابدى مىشود و به صورت بهشت، به خودت برمىگردد. پس عمر چه قدر مىارزد؟ وقتى يك ساعت آن، بهشت ايجاد كند، ده ساعت و يك سال و هفتاد سال آن چه قدر ارزش دارد؟ انسان چنين سرمايهاى دارد كه مولد چنين منفعتى است. از راه اداى تكليف، به بالاترين قله معنا كه خدا است، مىرسد و آن جا به ميوه تبديل مىشود ؛ چون تا به خدا نرسد، تبديل نمىشود. بسيارى از نمازها به خدا نمىرسد :
« فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ »
روزه برخى، مانند روزه اسب مسابقهاى است كه خيلى چاق شده است. مسابقه
دهنده مىگويد: بايد چربى او را آب كنم و بعد سوار آن شوم تا در مسابقه برنده بشوم. انفاقهايى كه ريايى است، اين گونه است. براى امور خير كمك مىكردى، ولى با اين نيت كه مردم بگويند: بارك اللّه! عجب بخشنده است. اينها همه بار سنگينى مىشود بر گردن خود انسان و به خدا ربطى ندارد! اما اگر اين تكليف را در عمر تكليفى، به خدا برسانى، به بهشت تبديل مىشود. دايره زيبايى ميان انسان و خدا است و عمر انسان در اين دايره زيبا مىچرخد. اول عبادت است، به صورت قله درمىآيد و بعد به صورت بهشت، به خود او مىرسد. در نيم ساعت هم مىتوان اين سرمايه را به اين ميوه تبديل كرد ، اما بدون هدايت خدا نمىشود. اگر دنبال هدايت خدا نروى، چگونه اين سرمايه را تبديل مىكنى؟ وقتى از تكليف خدا آگاهى نداشته باشى، اشتباه خرج مىكنى و به سوى سقوط مىروى و سرانجام، به « أَسْفَلَ سَافِلِينَ » مىروى تا به نقطه خسران برسى ؛ يعنى سرمايه وجود را از دست دادن و عاقبت اسكلت استخوانى مىماند كه من روح را به آن برمىگردانم :
« فَكَانُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَباً »
پس هدايت بايد از سوى خداوند باشد. اگر شما طرحريزى كنيد، طرح به درد خورى به دست نمىآيد. اين كار خدا است. دوران آدم و حوا گذشته است و اكنون نوبت ما است. آن طرح، همين قرآن مجيد است. يك بار هم اين سرمايه را به ما مىدهند. اصحاب كهف را دو ساعت از خواب بيدار كرد و دوباره به خواب برگرداند. حضرت سيد الشهدا عليهالسلامرا يك لحظه هم به دنيا برنگرداند و اين سرمايه را يك بار مىدهند، همراه با امكانات آن، كه عقل و فطرت و گوش و قدم و شكم و چشم است. يكى از بهترين امكانات آن، شهوت است. تجارت عجيبى مىتوان با آن كرد.