ابن عباس مى گويد: پيش پيغمبر نشسته بودم، كنار رسول خدا صلى الله عليه و آله، اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا و حسن و حسين عليهم السلام نشسته بودند. جبرئيل نازل شد، يك دانه سيب با او بود، سيب را به عنوان يك هديه الهى به پيغمبر داد! پيغمبر سيب را گرفت و به اميرالمؤمنين داد! اميرالمؤمنين سيب را گرفت و بوسيد و برگرداند به پيغمبر! پيمغبر صلى الله عليه و آله سيب را به حضرت مجتبى عليه السلام داد، امام مجتبى هم سيب را بوسيد و برگرداند به پيغمبر! سپس پيغمبر سيب را به حضرت حسين عليه السلام داد، امام حسين هم سيب را بوسيد و به پيغمبر برگرداند! آخرين نفر پيغمبر سيب را به فاطمه زهرا عليهاالسلام داد، حضرت فاطمه سيب را بوسيد و برگرداند! دوباره سيب را دست اميرالمؤمنين داد، بار دوم اميرالمؤمنين سيب را بوسيد و آمد كه برگرداند، سيب از دست حضرت افتاد و نصف شد!
«فَسَطَعَ مِنْهَا نُورٌ»
وقتى سيب نصف شد، يك نورى از سيب درآمد:
«حَتَّى بَلَغَ السَّمَاءَ الدُّنْيَا»
تا چشم كار مى كرد نور داشت!
«وَ إِذَا عَلَيْهِ سَطْرَانِ مَكْتُوبَانِ»
ابن عباس مى گويد: من در اين نور دو خط ديدم كه نوشته شده بود:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ هَذِهِ تَحِيَّةٌ مِنَ اللَّهِ » عز و جل
اين سيب درود و سلامى بود از جانب من به پيغمبرم؛
«مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سِبْطَيْ رَسُولِ اللَّهِ»
آخر روايت اين خط نوشته شده بود:
«وَ أَمَانٌ لِمُحِبِّيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ النَّارِ»
هر كسى كه با اين اهل بيت عليهم السلام رابطه قلبى داشته و ايشان را دوست داشته باشد من در روز قيامت به او امان دادم.
منبع : پایگاه عرفان