فارسی
شنبه 02 تير 1403 - السبت 14 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

ساختمان انسان و زينت آن

 

وقتى به دست خدا ساخته شديم، تا كجا ما را ساخته؟ از آيات قرآن كريم استفاده مى كنيم كه او سفت كارى ما را تمام مى كند و بعد آرايش اين ساختمان را و در و پنجره سازى آن را و شيشه اندازى آن را و رنگ ونقاشى آن را به خودمان واگذار مى كند! مى گويد: به تو اراده دادم، پيغمبر و امام هم براى تو قرار داده ام، قرآن هم قرار داده ام، برو و از اينها بپرس كه از اين به بعد را، يعنى از چهارده پانزده سالگى به بعد را، بايد با خودت چه كنى؟ و خودت را به كجا برسانى و باطنت و ظاهرت را با چه بايد آرايش بدهى؟ ما اگر بخواهيم يك آرايش كامل به خودمان بدهيم اول بايد سراغ اصلاح نيت برويم. خواستن! ببينيد همه نقاط اختلاف بين خدا و بشر از همين جا شروع مى شود: خواستن! اول بايد خواستن را اصلاح كرد، چگونه؟ اصلاح خواستن، شايد يك دقيقه هم نكشد، به خود بقبولانم آنچه را كه خدا مى خواهد بخواهم!

 « وَ مَا تَشَآءُونَ إِلاَّ أَن يَشَآءَ اللَّهُ »[4]

  آيه درباره اميرالمؤمنين، فاطمه زهرا، حضرت مجتبى و سيدالشهدا است، نمى خواهند مگر آنچه را خدا مى خواهد! اين يك نيت اصلاح شده است، يك نيت پاك! نقطه اختلاف هم سر خواستن است، ببينيد خدا خيلى مسائل را مى خواهد، انسان آن مسائل را نمى خواهد و غير آن را مى خواهد، يعنى با اين خواستن غلط به جاى آرايش كردن اين ساختمان نيمه كاره كه فقط و فقط سفت كارى آن تمام شده، با خواستن غير خواسته خدا، به اين ساختمان حمله مى كند! چشم را خراب مى كند، گوش را خراب مى كند، قوه فكر را خراب مى كند، قلب را خراب مى كند، نفس را خراب مى كند، روح را خراب مى كند، توبه هم نمى كند و جاده را خراب مى كند و به اينجا مى رسد كه پروردگار به پيامبرش مى فرمايد:

 « لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّيَفْقَهُونَ بِهَا »

 قلب را كه خراب كرد!

 « وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّيُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لاَّيَسْمَعُونَ بِهَآ »

 گوشرا هم كه خراب كرد! چشم را هم كه خودش به آن حمله كرد!

 « كَالأَْنْعَـمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ »

 ولى ديگر مثل چهارپايان است. ولى نه، گمشده تر از آنهاست!

 « أُوْلئِكَ هُمُ الْغَـفِلُونَ ]

 آنوقت آن شكل حيوانيت و خرابى ها بعد از مرگ خودش را نشان مى دهد.

جوانى پيش امام باقر  عليه السلام رفت و گفت: از بابايم طلب دارند و من هم شاهد هستم، ولى نمى دانم كه باباى من امانت طلبكار را كجا گذاشته، حالا هم باباى من مرده، چه كنم؟ فرمود: شب كه همه خوابيده اند كنار قبرستان بقيع مى روى و با اين كلماتى كه من به تو ياد مى دهم بابايت را صدا مى زنى، فقط نترس و وحشت نكن، يك هيولايى عجيب و غريب به اندازه شتر ولى نه مثل شتر، در تاريكى جلوى تو مى آيد و تو فقط نترس، او باباى توست! از او بپرس كه امانت مردم كجاست به تو بگويد![6]

 

  « أُوْلئِكَ كَالأَْنْعَـمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلئِكَ هُمُ الْغَـفِلُونَ »


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

توحید (1) - جلسه سی و سوم – (متن کامل + عناوین)
ديدار ناصرالدين شاه از مرحوم ميرزا ابوالحسن ...
عالم تجلی رحمت حق
اولين ويژگى متقين
رابطه تن با روح و روان‏
عمل و عكس العمل در ديدگاه علمى
تفاوت خشوع با خضوع‏
وجوب شناخت موارد ربا
آلودگى بدنى در مقايسه با آلودگى روحى‏
كنار رفتن پرده‏ها هنگام احتضار

بیشترین بازدید این مجموعه

ديدار ناصرالدين شاه از مرحوم ميرزا ابوالحسن ...
آلودگى بدنى در مقايسه با آلودگى روحى‏
حكايت امام صادق عليه‏السلام و هارون مكى
عاقبت خوردن مال حرام‏
هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه نوزدهم (2) – (متن کامل ...
پهلوان واقعى از زبان پيامبر ...
توحید (1) - جلسه سی و سوم – (متن کامل + عناوین)
توحيد و اسرار نماز در تشهد
تاریخ پیدایش دین یهود؟
قم حرم حضرت معصومه(س) دههٔ دوم رجب 1396 سخنرانی دهم

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^