فارسی
سه شنبه 05 تير 1403 - الثلاثاء 17 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه نوزدهم (2) – (متن کامل + عناوین)

 

 

انواع نعمت هاى بهشتى

نعمت هاى بهشت در آيات قرآن بيان شده است:

 

« جَنَّـتٌ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَـرُ خَــلِدِينَ فِيهَا »[7]

 

« عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا »[8]

 

« إِنَّـآ أَعْطَيْنَـكَ الْكَوْثَرَ »[9]

 

كه مربوط به آشاميدنى ها است.

يك مقدار هم خوراكى ها و آشاميدنى ها است كه در سوره مباركه واقعه مطرح است:

 

« فِى سِدْرٍ مَّخْضُودٍ * وَ طَـلْحٍ مَّنضُودٍ * وَ ظِـلٍّ مَّمْدُودٍ * وَ مَآءٍ مَّسْكُوبٍ * وَ فَـكِهَةٍ كَثِيرَةٍ * لاَّ مَقْطُوعَةٍ وَ لاَ مَمْنُوعَةٍ * وَ فُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ »[10]


 

يك مقدار از نعمت هاى بهشت، پوشاك ها است كه قرآن مجيد مى گويد: 

« مِّن سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ »[11]

 

يك مقدار از نعمت هاى بهشت، مسكن بهشتى ها است:

 

« وَمَسَـكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّـتِ عَدْنٍ »[12]

يك قسمت از نعمت هاى بهشت هم مسأله ازدواج است:

 

« وَأَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ »[13]

 

زنانى كه در پاكى و پاكيزگى باطن و در جمال ظاهر بى نظير هستند، براى مردانى كه در پاكى باطن و جمال ظاهر بى نظير هستند.

يك مقدارى از نعمت هاى بهشت هم اثاث است كه باز در قرآن مى گويد:

 

« فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ * وَ أَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ »[14]

 

فنجان هاى خيلى عالى، ليوان، كوزه، فرش و تخت است.

 

تفاوت نعمات دنيايى و بهشتى[15]


اين نعمت ها را كه عنايت فرموديد، در بهشت است. از خانه و زن و خوراكى و پوشاكى و اثاث و تخت و پشتى و متكاهايى براى تكيه دادن و فرشهاى پهن شده. مى گويد: وقتى اهل بهشت وارد بهشت مى شوند:

 

« كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُواْ هَـذَا الَّذِى رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُواْ بِهِ مُتَشَـبِهًا وَ لَهُمْ فِيهَآ أَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيهَا خَــلِدُونَ »[16]

هر ميوه و نتيجه و محصولى كه در بهشت به آنها اعطا كنند، به همديگر مى گويند: ما اين خانه، اين زن، اين ميوه ها، اين فرش و متكا، اين تخت و اين آشاميدنى ها را نداشتيم؟ چرا، همه را داشتيم. يعنى آنجا هم عين همين جا است كه قرآن مى گويد: وقتى بهشتى ها چشمشان به نعمت ها مى افتد، مى گويند: ما همه اين ها را داشتيم.

 

الگوپذيرى از پيامبر  صلى الله عليه و آله، راه رسيدن به بهشت

براى مردمى كه در اتصال به معنويتِ رسول خدا  صلى الله عليه و آله بودند، رابطه اى بين تمام نعمت هاى بهشت و دنيا است.

 

« لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْأَخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا »[17]

 

دقت كنيد: در آيه اى كه فقط مربوط به پيغمبر  صلى الله عليه و آله است، كلمه «اليوم الآخر» را آورده؛ آخرت مى خواهى، آن هم يك آخرت آباد؟ راه رسيدن به آخرت آباد، رسول الله، پيغمبر  صلى الله عليه و آله من است.[18]

 

برگشت نعمات دنيايى در بهشت

اين همان خانه و فرش و خوراك هست، اگر در سايه فرهنگ پيغمبر  صلى الله عليه و آلهبه دست آمده و در سايه فرهنگ پيغمبر  صلى الله عليه و آله مصرف شده، به وسيله پروردگار قبول مى شود، آن قبولى پروردگار به انسان به صورت بهشت برمى گردد.

مى گويد: اين تخت و فرشى كه دارى، همانى است كه يك عمر در دنيا رويش نماز مى خواندى.

پيغمبر  صلى الله عليه و آله مى فرمايد: براى نماز در خانه خود يك جا را انتخاب كنيد و در همان نقطه نماز بخوانيد و اگر مريض شديد، رختخوابتان را آنجا بياندازيد، يا هنگام مردن بگوييد: آنجا رختخوابتان را بياندازند.

 

ترتيب واسع و عليم بودن خدا در آخرت

همان قطعه اى كه روى آن عبادت كرده ايد، زمين و خانه شما در قيامت است، الا اين كه:

 

« اللَّهَ وَ سِعٌ عَلِيمٌ »[19]

 

است. آن خانه صد مترى در قيامت، واسع و عليمى خدا در آن تجلى مى كند كه پيغمبر  صلى الله عليه و آله مى فرمايد: اين هايى كه به بهشت مى روند، گداترين شان كه بعد از آنها ديگر كسى نبوده كه وارد بهشت بشود، جايى كه در بهشت به عنوان مزد عمل مى گيرد، از سطح كره زمين بيشتر است. اين براى واسع و عليم بودن خدا است.

 

برگشت بركت عمل به خود انسان

همان لباس هايى كه با آن يك عمر نماز خوانده اى، همان ها براى بدنت « سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ »[20] مى شود.

همان غذاهايى كه خوردى و عبادت كردى و روز هم بيرون رفتى و پاك برگشتى، همان غذاها كه تبديل به عمل شده، چون مصرف صحيح شده است، همان ها در روز قيامت تبديل به نعمت هاى بهشت مى شود و به خودت  برمى گردد:

 

« إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ »[21]

 

تمام لباس هايى كه در دنيا پوشيديد، و در آن عبادت كرديد، در قيامت به صورت لباس بهشتى مى شود. زمينى كه در آن عبادت كرديد، ميوه ها و غذاهايى كه خورديد و عبادت كرديد، همان ها كه عبادت، نماز، روزه و جهاد شد، همان ها در قيامت به صورت بهشت به شما برمى گردد. اين معنى بركت است.

 

 

شير دار شدن سينه خشكيده حليمه

حليمه مى گويد: وقتى من اين بچه را به زندگى ام آوردم، تمام زندگى من پر از بركت شد. دو تا برنامه در زندگى ام مانده بود: يكى بچه خودم كه با يك طرف سينه بايد شير مى دادم و اين بچه ـ پيغمبر  صلى الله عليه و آله ـ كه گرفته بودم شير بدهم. يك سينه دو بچه را سير نمى كرد. يك طرف سينه ام كه شير نداشت، اما آن هم حل شد؛ وقتى بچه را به من دادند، من او را به طرف چپ سينه ام خواباندم، جدّ اين بچه به من گفت: از طرف راست شيرش بده، گفتم: شير ندارد. هر كارى هم كردم كه اين بچه طرف چپم را بگيرد، نگرفت.

خدايا! چه كار كنم؟ اين قدر هم مهر اين بچه در دلم افتاده كه دلم نمى آيد او را پس بدهم. گفتم: حالا او را به طرف سينه راست برمى گردانم، همين كه بگيرد كافى است. برگرداندم، ديدم گويا به طرف راست سينه ام هجوم دارد مى برد، اين دو تا لب كوچك را كه بر سينه ام گذاشت، عين چشمه اول بهار شروع به شير آمدن كرد.

من اين دو برنامه ام حل شد، اما مات و مبهوت شدم، چون در دنياى عرب و دنياهاى ديگر هم سابقه نداشت.

پيغمبر  صلى الله عليه و آله سه حرف مى خواست بزند، اما با عمل نشان داد كه؛ اى حليمه سعديه! تو مرا از خانواده ام گرفته اى كه شير بدهى، خودت هم كه بچه دارى، با يك طرف سينه يك نفر سير مى شود، من به دنيا نيامده ام كه حق كسى را بخورم، تو دارى طرف چپ سينه ات را در دهان من مى گذارى؟ اين حق بچه خودت است، من حق خور كسى نيستم. حق او مال او است.

حالا كدام يك از ما اين قدم را كامل برمى داريم كه حق هر كسى مال خودش محفوظ باشد؟ آيا واقعا مردان متدين ما حقوق همسرانشان را داده اند؟ يا خانم ها نسبت به شوهرها تمام حق و حقوق آنها را ادا كرده اند؟ يا پدرها و مادرها همه حق و حقوق بچه ها، و بچه ها همه حق و حقوق پدر و مادر را ادا كرده اند؟

 

حقوق متقابل خدا و انسان ها

قرآن مجيد در رابطه با حق و حقوق، با رعايت ترتيب مى گويد:

 

« وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَ لِدَيْنِ إِحْسَـنًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا »[22]

 

 

اول: حق خدا، به اين كه غير او را نپرستى.

دوم: حق پدر و مادر كه بايد مورد احسان قرار بگيرند؛ اگر ندارند كه خرجشان را اداره كنند و تو دارى، از اداره كردن آنها دريغ نكن. اگر پدر و مادرت پير شده اند، بى حوصله هستند، اعصابشان ضعيف و ظرفيت شان كم و بهانه گير شده اند، باز هم شما احسان كنيد.

با آنها كه روبرو شدى، تمام وجودت در مقابلشان گذشت و عفو باشد و درگفتار با ايشان متين و آرام سخن بگو.

اما به پدر و مادر هم سفارش شده كه اسم بچه هايتان را اسم خوب بگذاريد، به بچه هايتان قرآن ياد بدهيد.[23] مواظب محل درس و مدرسه شان باشيد. سر كار مى خواهد برود، ببينيد كجا مى رود. دختر اگر نياز به شوهر دارد، شوهرش بدهيد. پسر اگر نياز به زن دارد، زنش بدهيد.[24] اما چه كسى اين حقوق را ادا مى كند؟

اولين حرف پيغمبر  صلى الله عليه و آله عملاً اين بود: من نيامده ام كه حق كسى را پايمال كنم.

 

راه رسيدن به حقانيت پيامبر  صلى الله عليه و آله

ما چگونه « وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ » بشويم؟ امام رضا  عليه السلام به اسماعيل بزنطى فرمود: با مراجعه به قرآن.

خداوند متعال تمام موجوديت پيغمبر  صلى الله عليه و آله را در قرآن نشان داده كه او كيست. خداوند متعال در قرآن خودش كه كتاب آسمانى و الهى است استدلال دارد. شما با ديدن قرآن مجيد « وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ » مى شويد.

همه جا تعريف كردند كه اين بچه چه كرد! سينه طرف راست حليمه خشك بود، دهان مباركش را روى آن گذاشت، سينه شيردار شد. پيغمبر  صلى الله عليه و آله نخواست حق بچه حليمه را بخورد.

تا سن شش هفت ساله شد:

 

« أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَـٔاوَى »[25]

 

بچه شش هفت ساله بود كه هر چشمى كه او را مى ديد، مى گفت:

 

«جهانى است بنشسته در گوشه اى»

 

اعتراف نخبگان به حقانيت پيامبر  صلى الله عليه و آله

دانشمندان آمريكايى و اروپايى كتابهاى متعددى درباره پيامبر اعظم نوشته اند و من نزديك به دويست نظريه جمع كرده ام، كتابهايى مثل «الابطال» نوشته كارلايل و يا كتاب «عذر تقصير به پيشگاه محمد  صلى الله عليه و آله» و يا دو جلد كتابى كه در پاريس نوشته شده به نام «محمد رسول اللّه  صلى الله عليه و آله».

استادهاى دانشگاه هاروارد در منچستر، و در كشورهاى بزرگ علمى دنيا، تازگى ها به دنبال بررسى اين مسأله افتاده اند كه اين اسلامى كه ايران مى گويد، چيست؟ ما كه اسلام عربستان و مصر و اردن را شنيده بوديم، اما اين اسلام چيست؟ حالا دارند مى بينند كه « وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ » بله، او حق است.

آيات قرآن را مى بينند، بعد فرمايش ها و فرهنگ پيغمبر  صلى الله عليه و آله را مى بينند، شما مى دانيد اين «قال رسول الله»ها را كه جمع كنيم، چقدر مى شود؟ ما جمع كرده ايم و جداگانه از طريق ائمه  عليهم السلام نقل كرده ايم. اهل سنت هم جمع كرده اند و از طريق روات خودشان مثل عايشه، ابن عباس، سمرة بن جندب، ام سلمه، ابو درداء، على بن ابيطالب  عليه السلام نقل كرده اند.

يكى ديگر از كتابها كه به زبان عربى است و شانزده جلد است و فقط هم «قال رسول الله  صلى الله عليه و آله» است. پيغمبر  صلى الله عليه و آله بيست و سه سال حرف زده است، تازه همه اش هم به دست ما نرسيده است، انسان اين كتابها را كه مى بيند، مبهوت مى شود كه يك شخص كه نه يك خط نوشته بود، نه مكتب و مدرسه ديده بود، اصلاً مكتب و مدرسه نبود كه ببيند، چگونه اين همه حرفهاى ناب از او مانده است؟

 

 

پی نوشت ها: 


 



[1] ـ آل عمران 3 : 86؛ «و به حقّانيّت رسول اسلام شهادت دادند.»

 

[2] ـ العدد القوية: 122، نبذة من أحوال الرسول الأعظم  صلى الله عليه و آله؛ بحار الأنوار: 15/340، باب 4،
حديث 12؛ «... قَالَتْ حَلِيمَةُ السَّعْدِيَّةُ كَانَتْ فِي بَنِي سَعْدٍ شَجَرَةٌ يَابِسَةٌ مَا حَمَلَتْ قَطُّ فَنَزَلْنَا يَوْماً عِنْدَهَا وَ رَسُولُ اللَّهِ  صلى الله عليه و آله فِي حَجْرِي فَمَا قُمْتُ حَتَّى اخْضَرَّتْ وَ أَثْمَرَتْ بِبَرَكَةٍ مِنْهُ وَ مَا أَعْلَمُ أَنِّي جَلَسْتُ مَوْضِعاً قَطُّ إِلاَّ كَانَ لَهُ أَثَرٌ إِمَّا نَبَاتٌ وَ إِمَّا خِصْبٌ وَ لَقَدْ دَخَلْتُ عَلَى امْرَأَةٍ مِنْ بَنِي سَعْدٍ يُقَالُ لَهَا أُمُّ مِسْكِينٍ وَ كَانَتْ سَيِّئَةَ الْحَالِ فَحَمَلَتْهُ فَأَدْخَلَتْهُ مَنْزِلَهَا فَإِذَا هِيَ قَدْ أَخْصَبَتْ وَ حَسُنَ حَالُهَا فَكَانَتْ تَجِيءُ كُلَّ يَوْمٍ فَتُقَبِّلُ رَأْسَه... .»

 

[3] ـ شيخ محمود شبسترى.

[4] ـ قسمتى از زيارت جامعه كبيره.

 

[5] ـ شيخ محمدحسين غروى اصفهانى كمپانى.

[6] ـ اعراف 7 : 96؛ «و اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و پرهيزكارى پيشه
مى كردند ، يقيناً [ درهاىِ ] بركاتى از آسمان و زمين را بر آنان مى گشوديم.»

 

[7] ـ آل عمران 3 : 15؛ «از زيرِ [ درختانِ ] آن نهرها جارى است ، در آنجا جاودانه اند.»

 

[8] ـ انسان 76 : 6؛ «آن جام از چشمه اى است كه همواره بندگان خدا از آن مى نوشند و آن را به
دلخواهشان هرگونه كه بخواهند جارى مى نمايند .»

 

[9] ـ كوثر 108 : 1؛ «بى ترديد ما به تو خير فراوان [ كه بركت در نسل است و از فاطمه ريشه
مى گيرد ] عطا كرديم .»

 

[10] ـ واقعه 56 : 28 ـ 34؛ «در سايه درخت سدر بى خارند ، * و درختان موزى كه ميوه هايش
خوشه خوشه روى هم چيده شده است ، * و سايه اى گسترده و پايدار ، * و آبى ريزان ، * و ميوه اى فراوان ، * كه پايان نپذيرد و ممنوع نشود ، * و همسرانى بلند مرتبه.»

 

[11] ـ كهف 18 : 31؛ «از ديباى نازك و سِتبر.»

 

[12] ـ توبه 9 : 72؛ «و نيز سراهاى پاكيزه اى را در بهشت هاى ابدى [ وعده فرموده ].»

 

[13] ـ آل عمران 3 : 15؛ «و [ نيز براى آنان ] همسرانى پاكيزه.»

 

[14] ـ غاشيه 88 : 13 ـ 14؛ «[ و ] در آنجا تخت هايى بلند و با ارزش قرار دارد * و [ در كنار
چشمه هايش ] قدح ها نهاده شده است.»

 

[15] ـ معانى الأخبار: 408، حديث 87؛ بحار الأنوار: 92/135، باب 97، حديث 7؛ «عَنِ الشَّحَّامِ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  
عليه السلام قَالَ النَّعِيمُ فِي الدُّنْيَا الْأَمْنُ وَ صِحَّةُ الْجِسْمِ وَ تَمَامُ النِّعْمَةِ فِي الآْخِرَةِ دُخُولُ الْجَنَّةِ وَ مَا تَمَّتِ النِّعْمَةُ عَلَى عَبْدٍ قَطُّ لَمْ يَدْخُلِ الْجَنَّة.»

 

[16] ـ بقره 2 : 25؛ «هرگاه از آن بهشت ها ميوه اى آماده به آنان دهند ، گويند : اين همان است كه
از پيشْ روزىِ ما نمودند ، و از ميوه هاى گوناگون كه [ در طعم و گوارايى و زيبايى ] شبيهِ هم است ، نزد آنان آورند ؛ در آنجا براى ايشان همسرانى پاكيزه [ از هر آلودگى ] است ؛ و در آن بهشت ها جاودانه اند .»

 

[17] ـ احزاب 33 : 21؛ «يقيناً براى شما در [ روش و رفتار ] پيامبر خدا الگوى نيكويى است
براى كسى كه همواره به خدا و روز قيامت اميد دارد ؛ و خدا را بسيار ياد مى كند .»

 

[18] ـ اميرالمؤمنين  عليه السلام در زمينه تأسى به پيامبر اسلام  صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

نهج البلاغه: خطبه 159؛ «... وَ لَقَدْ كَانَ فِي رَسُولِ اللَّهِ  صلى الله عليه و آله كَافٍ لَكَ فِي الْأُسْوَةِ وَ دَلِيلٌ لَكَ
عَلَى ذَمِّ الدُّنْيَا وَ عَيْبِهَا وَ كَثْرَةِ مَخَازِيهَا وَ مَسَاوِيهَا إِذْ قُبِضَتْ عَنْهُ أَطْرَافُهَا وَ وُطِّئَتْ لِغَيْرِهِ أَكْنَافُهَا وَ فُطِمَ عَنْ رَضَاعِهَا وَ زُوِيَ عَنْ زَخَارِفِهَا ... فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِفَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ قَضَمَ الدُّنْيَا قَضْماً وَ لَمْ يُعِرْهَا طَرْفاً أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْيَا كَشْحاً وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْيَا بَطْناً عُرِضَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا فَأَبَى أَنْ يَقْبَلَهَا وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَبْغَضَ شَيْئاً فَأَبْغَضَهُ وَ حَقَّرَ شَيْئاً فَحَقَّرَهُ وَ صَغَّرَ شَيْئاً فَصَغَّرَهُ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِينَا إِلاَّ حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ تَعْظِيمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ لَكَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ تَعَالَى وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى... .»

 

[19] ـ بقره 2 : 115؛ «يقيناً خدا بسيار عطا كننده و داناست .»

 

[20] ـ كهف 18 : 31.

 

[21] ـ اسراء 17 : 7؛ «اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده ايد.»

 

[22] ـ اسراء 17 : 23؛ «و پروردگارت فرمان قاطع داده است كه جز او را نپرستيد ، و به پدر
و مادر نيكى كنيد ؛ هرگاه يكى از آنان يا دو نفرشان در كنارت به پيرى رسند [ چنانچه تو را به ستوه آورند ] به آنان اُف مگوى و بر آنان [ بانگ مزن و ] پرخاش مكن ، و به آنان سخنى نرم و شايسته [ و بزرگوارانه ] بگو .»

 

[23] ـ الكافى: 6/48، باب حق الأولاد، حديث 1؛ بحار الأنوار: 71/85، باب 2، حديث 100؛ «عَنْ دُرُسْتَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى  عليه السلام: قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ  صلى الله عليه و آله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ ابْنِي هَذَا قَالَ تُحْسِنُ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ وَ ضَعْهُ مَوْضِعاً حَسَناً.»

نهج البلاغه: حكمت 399؛ «قَالَ  عليه السلام إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّاً وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّاً فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إِلاَّ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ.»

 

[24] ـ الكافى: 5/328، باب في الحض على النكاح، حديث 1؛ «عنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ تَزَوَّجُوا وَ زَوِّجُوا أَلاَ فَمِنْ حَظِّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِنْفَاقُ قِيمَةِ أَيِّمَةٍ وَ مَا مِنْ شَيْءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ  عز و جل مِنْ بَيْتٍ يُعْمَرُ فِي الاْءِسْلاَمِ بِالنِّكَاحِ... .»

بحار الأنوار: 100/218، باب 1، حديث 10؛ «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤمِنِينَ  عليه السلام تَزَوَّجُوا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ  صلى الله عليه و آله كَثِيراً مَا كَانَ يَقُولُ مَنْ كَانَ يُحِبُّ أَنْ يَتَّبِعَ سُنَّتِي فَلْيَتَزَوَّجْ فَإِنَّ مِنْ سُنَّتِيَ التَّزْوِيجَ وَ اطْلُبُوا الْوَلَدَ فَإِنِّي أُكَاثِرُ بِكُمُ الْأُمَمَ غَداً.»

 

[25] ـ ضحى 93 : 6؛ «آيا تو را يتيم نيافت ، پس پناه داد ؟»

 

 

ادامه دارد . . .

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

معنایی جامع برای عبادت
ملاقات نمايندۀ اسلام با رئيس لشكر ايران‏
دست اندر كاران روزى
حق فرزند برپدر
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
توبه آغوش رحمت - بحث اول - قسمت دوم (متن کامل ...
حلال و حرام مالی - جلسه نوزدهم (متن کامل +عناوین)
تنها راه سعادت در دنيا و آخرت‏
هدايت تكويني حيوانات در دفاع از خود
ارزیابی شخصیت قمربنی‌هاشم(ع) در کلام معصومین

بیشترین بازدید این مجموعه

صبر در برابر مشكلات اقتصادى‏
نجات دلقك دربار فرعون از عذاب‏
نمونه‏اى از انسانهاى با كرامت‏
سبب دشمنى با على (ع) حسادت بود
حقيقت سوم: نصيحت مشفقان‏
دست اندر كاران روزى
هدايت تكويني حيوانات در دفاع از خود
ملاقات نمايندۀ اسلام با رئيس لشكر ايران‏
مهرورزى اهل‌ايمان ‌با همۀ مردم
مقام و عظمت حضرت عباس

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^