امام صادق، عليهالسلام، مى فرمايند: روزی، حضرت ابراهیم، عليهالسلام، در منطقه اى دور از محل زندگى خود به انسان وزينى برخورد كرد که خيلى از وقار و ادب او خوشش آمد؛ فرمود: چند وقت است که اينجا هستى؟ گفت: هفتاد (يا هشتاد) سال. گفت: آرزويى هم دارى؟ گفت: نه، خداوند همواره به من عنايت داشته است، ولى سه سال است كه مرتب دعا مى كنم ابراهيم را ببینم، ولى از اجابت خواسته خود نااميد هستم. حضرت فرمود: تو را بشارت میدهم که خداوند خواستهات را بر آورده کرده است، چون من ابراهیم خلیل هستم!
با اینکه اجابت نکردن آن خواسته امتحان سختى برای آن فرد نبوده، او ناامیدی خود را به ابراهيم ابراز کرده و اعلام شكست مى كند.
امام باقر، عليهالسلام، مى فرمايد: كلمات جمع است، زیرا خداوند پیش از انتصاب ابراهیم به مقام امامت، او را به سى آزمایش طاقت فرسا مبتلا كرد. وقتی حضرت از همه آن آزمايش ها سربلند بیرون آمد، خداى تعالى فرمود:
«قال إني جاعلك للناس إماما».
یعنی تو را تا روز قيامت به پيشوايى انسان ها انتخاب كردم. افتخار دیگری كه خداوند به او و خاندانش عطا فرمود بناى خانه كعبه، انجام مناسك حج، طواف، نماز در مقام، سعى صفاو مروهبوده است. بدین ترتیب، میتوان گفت ابراهيم در حج همه شريك است.[73]
افتخار ديگری كه نصیب حضرت شد این است که پس از ابراهيم، عليهالسلام، نود درصد انبياى خدا و درصد بالايى از اولياى خدا از نسل او به وجود آمدهاند. خداوند در سوره بقره مى فرمايد: وقتى ابراهیم و اسماعيلخانه كعبه را بالا بردند، او به خانه کعبه تكيه داد و گفت: بهترين وقت دعا و زيباترين زمان استجابت دعاست. از اين رو، چنين درخواست كرد:
«ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلو عليهم آياتك ويعلمهم الكتاب والحكمة ويزكيهم إنك أنت العزيز الحكيم».
پروردگارا، در ميان آنان پيامبرى از خودشان برانگيز كه آيات تو را بر آنان بخواند و آنان را كتاب و حكمت بياموزد و [از آلودگى هاى ظاهرى و باطنى] پاكشان كند؛ زيرا تو تواناى شكست ناپذير و حكيمى.
خدايا مبادا اين منطقه از وجود كسى مانند محمد بن عبداللَّه، صلىاللهعليهوآله، محروم شود! از این رو، پيامبر اكرم، صلي الله عليه وآله، بسيار مى گفتند من حاصل دعای پدرم ابراهيم هستم.[75]
حضرت ابراهیم، بیشک، با نسلش که از خود به جای گذاشته پدر همه نیکیها و پاکیها در زمین است و حتی ظهور امام عصر، علیه السلام، را نیز که منجر به هدایت همه مردم کره زمین میشود باید از برکت دعای ایشان دانست. در قرآن میخوانیم:
«ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر أن الأرض يرثها عبادي الصالحون».
و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ميراث مى برند.
چرا خداوند در این آیه فعل مضارع انتخاب كرده است؟ زیرا آيه براى زمان پيامبر و ائمه نازل نشده، بلكه براى آينده بشر است؛ آينده اى كه بشر در اوج صلاح و عدالت و كرامت و امنيت و آرامش قرار مى گيرد:
«أن الأرض يرثها عبادي الصالحون».
يعنى تمام كره زمين به دست بندگان شايسته من خواهد افتاد كه از نظر عقلى و ايمانى مردمان شايستهای هستند. «يرثُ» فعل مضارع است؛ يعنى در آينده. آری، عدهای از برگزیدگان پروردگار مانند حضرت داوود، حضرت سليمانیا امير المؤمنينچند سالى در زمین حکومت الهی تشکیل دادهاند، ولی وسعت منطقه حکمرانی آنان کم بوده و مردم تحت فرمان آنان همگی صالح نبودهاند. از این نظر، حکومت امام عصر با حکومت هیچ پیامبر یا امام دیگری قابل مقایسه نیست:
«يا داوود إنا جعلناك خليفة في الأرض فاحكم بين الناس بالحق ولا تتبع الهوى فيضلك عن سبيل الله إن الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب ».[77]
[و گفتيم:] اى داود، همانا تو را در زمين جانشين [و نماينده خود] قرار داديم؛ پس ميان مردم به حق داورى كن و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف مى كند. بى ترديد كسانى كه از راه خدا منحرف مى شوند، چون روز حساب را فراموش كرده اند، عذابى سخت دارند.
همه كارگردانان حكومت حضرت داوود یا سلیمان یا امیر مومنان انسانهای کاملی نبودند. براى مثال، یکی از فرماندهان لشکر امام شخصى به نام مصقله شيبانىبود. او روزی به طور ناگهانی ناپديد شد و با رفتنش شیرازه لشکر از هم پاشید. وقتى اميرالمؤمنين، عليهالسلام، از ماجرا خبردار شد و فهمید كه معاويهبراى او پول فراوانی فرستاده و او به همین دلیل كار را رها كرده و به دربار معاويه رفته است، در یکی از نامههای خود نوشت:
«قبّح اللَّه مصقله».
خدا مصقله را در دنيا و آخرت بى آبرو کند كه چه خونى به دل ما كرد!
خدا را شكر كنيم كه در زمان على، عليهالسلام، نبوديم وگرنه شاید ما هم مى گفتيم تقصير با على است! و در قتل او شريك مى شديم. چون متدين های آن روز طرح قتل ایشان را ريختند؛ آنها كه پينه بر پيشانى داشتند به كشتن على اقدام کردند؛ و نمازخوان ها و حاجيها او را مقصر تشخیص دادند! مگر طلحهو زبيرعرق خور يا زناكار و كافر بودند؟ اينان همه اهل جبهه و شهادت، مجروح جنگى، و خانواده شهيد بودند! خوب است انسان تحليل كند و عينك نهج البلاغه را به چشم خود بزند و هر حرفی كه مى زند بر پايه شرع و منطق بزند كه در قيامت پاسخی برای دشمنیها و محبتها و دوستیهای خود داشته باشد.
منبع : پایگاه عرفان