شخصی گرهای به زندگی او افتاد، که جز با اراده پروردگار باز نمیشد. مشکلی داشت که خداوند باید آن را حل کند. به این نتیجه رسیده بود که برای حل مشکل باید به پروردگار متوسل شود، مکه رفت و پرده کعبه را گرفت و دعا کرد، زیارت امام هشتم علیه السلام رفت و التماس کرد، به دو نفر از اولیای خدا هم گفت برای من دعا کنید، دردعای کمیل و عرفه و شب احیا شرکت کرد، ولی اثری از باز شدن گره پیدا نبود. به من مراجعه میکرد و من میدانستم مشکل سختی دارد ولی تحمل زیبایی داشت. او به من گفت: یک بار به ذهنم آمد که به پروردگار بگویم تا چه وقت صبرکنم، ولی به زبان نیاوردم، به خود گفتم بیادبی است. بلای او چهارده سال طول کشید.
خداوند در قرآن میفرماید: یک خصلت بندگان من شتابزدگی است. پیامبراکرم صلی الله علیه وآله میفرماید: شتابزدگی از ناحیه شیطان است. منظور از شیطان، شیطان درون است؛ یعنی وسوسههای باطنی انسان، یا افراد بیرون که همواره انسان را وسوسه میکنند، میگویند فلسفه نمازها و روزهها و دعاها چیست؟ پس چرا خدا به دعای تو گوش نمیدهد؟ انسان را در جاده شتابزدگی میاندازد. بعد اوگفت میتوانستم ارزیابی کنم. اگر پروردگار عالم درسیزده سالگی یا پانزده سالگی گره را باز میکرد، کامل ضرر کرده بودم، زمان باز شدن گره همان وقتی بود که پروردگار عالم عنایت کرد. گره او از راه پیچیده عجیبی که به فکر انسان نمیرسد باز شد. بنابراین چهارده سالی که رنج کشید پروردگار آن را حساب میکند و پاداش آن را به او میپردازد.
منبع : پایگاه عرفان