فارسی
شنبه 08 ارديبهشت 1403 - السبت 17 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

گزارشی از سیره نبوی

گزارشی از سیره نبوی


نویسنده : محمد شیخ رضایی ، 

نامگذاری سال ها به نام پیشوایان دین فرصتی را برای دوستان مکتب توحید فراهم می کند تا با سیری کوتاه در تاریخ این رادمردان، بتوانند توشه هایی معنوی و مادی را در سلوک خود برگیرند و با صید بهترین دُرهای نایاب، به زندگی خود صفا و روشنی دهند و از پرتو نور هدایتگر آنان، چراغی بر سر راه اینده خود قرار دهند.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله افتخار عالم بشریت، از زمان خلقت جهان تا پایان آفرینش است که حیاتش را بر خدامحوری کامل قرار داد؛ تا آنجا که خطاب )و ما ینطقُ عن الهوی ان هو الاّ وحی یوحی ( [1] در خصوص او نازل شد و هیچ پیامبر دیگری بدین خطاب مخاطب خدای عزّوجلّ قرار نگرفت؛ همو که اخلاق نیکویش لایق دریافت لوح )و انّک لعلی خُلُق عظیم( [2] مفتخر شد.

بر همین پایه، خدای رحمان او را بهترین اسوه قلمداد کرد و به همگان سفارش نمود که در تمام امور مادی و معنوی خود از او الگو بگیرند: )لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة ( [3] و دستور داد که اگر می خواهید در دنیا خوب زندگی کنید و زندگی شما مقرون سعادت باشد، خدا و پیمبرش را لبیک گویید: )یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرّسول اذا دعاکم لما یحییکم([4]

نوشتار حاضر، گلچینی است از برخی زوایای زندگی پیامبر که گاهی همراه است با اشاره ای مصلحانه به برخی فضیلت های که کم رنگ گردیده است.

نماز

رسول اعظم صلی الله علیه و آله نماز را در اوقات خاصّ خود ـ مگر در مواقع ضروری ـ به جا می آورد. با استعمال عطر به نماز می ایستاد و نمازش را مختصر می خواند و مراعات مأمومین را می نمود. عایشه می گوید: وقتی ما با او مشغول صحبت بودیم و هنگام نماز می رسید، حالتی به او دست می داد که گویی ما را نمی شناسد و ما او را نمی شناسیم. امام صادق (ع)فرمود: حضرت نبی اکرم دو برابر نمازهای واجب، نماز استحبابی به جا می آورد. در ماه مبارک رمضان به نمازهای مستحبی خود می افزود و به هزار رکعت نماز آن ایام اهمیت می داد.[5]

روزه

در هر ماه، سه روز را روزه می گرفت: پنج شنبه اول ماه و آخر ماه، و چهار شنبه وسط ماه. در ماه شعبان جز چند روز را ، روزه می گرفت. هنگام افطار اگر خرما داشتند، حتماً روزه خود را با آن باز می کردند. و نیز سحری خود را حلیم یا خرما یا قاووت قرار می دادند.[6]

نکته: در اخبار دیگری نیز ذکر شده که آن حضرت سعی می کرد افطار را از غذاهای شیرین استفاده کند؛ همان چیزی که علم پزشکی امروزه بدان تأکید می نماید. از آثار به دست آمده از اهل بیت: معلوم می شود که تناول سحری نیز سنت و مستحب است؛ هر چند با جرعه ای شربت باشد. با این همه، اخیراً برخی روزه داران به ترک آن عادت کرده اند و از سحری استفاده نمی کنند که پزشکان نیز به عواقب آن هشدار داده اند.

قرائت قرآن

امیرمؤمنان نقل می کند که: هیچ چیزی جز جنابت مانع قرائت حضرت رسول اکرم نبود. ام سلمه نیز می گوید: پیامبر بین ایه های قرآن فاصله می انداخت. قبل از قرائت ذکر حکیم (قرآن)، کلمه «اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم» را ادا می کرد. امام باقر (ع)فرمود: آهنگ صدای قرائت پیامبر از همه مردم دلرباتر بود.[7]

نکته: شایسته است شیعیان روزانه بعد از نماز صبحگاه حتی الامکان یک حزب قرآن قرائت کنند و از آثار بابرکت آن استفاده برند. نیز جای دارد قاریان گرامی بین ایه های قرآن فاصله بیندازند. گویا اتصال بین ایات، سنت ناپسندی از جانب برخی قاریان مصری است که قرآن را به صورت حرفه ای می خوانند.

بهداشت

رسول اکرم6 به بهداشت بسیار اهمیت می داد. موهای خود را شانه می زد و می فرمود: «شانه زدن، روزی را زیاد می کند و موها را نیکو می سازد». حضرت موها را خضاب می کرد. موهای زاید بدن را دائم زایل می کرد. پس از وضو ساختن خود را معطر می ساخت و می فرمود: «جبرئیل به من گفته یک روز در میان خود را معطر کنم و روزهای جمعه آن را ترک نکنم. روزهای جمعه ناخن گرفتن را سنت قرار داد».[8] شب ها مسواکش را بالای سرش قرار می داد.[9]

سه نوبت: هنگام خواب، پس از بیداری برای نماز و دعا و پیش از خارج شدن برای نماز صبح ـ در روایتی هنگام هر نماز ـ مسواک می زد.[10]

نکته: آن حضرت می فرمود: «اگر مسواک زدن بر امتم دشوار نبود، آن را واجب می کردم». از این جمله اهمیت مسواک زدن به خوبی قابل فهم است. پزشکان سه یا پنج بار مسواک زدن در روز را سفارش می کنند و معتقدند بسیاری از بیماری ها از راه دهان به بدن منتقل می شود. مسواک نزدن عاملی برای بدبویی دهان است و موجب نفرت مردم می شود. مسواک زدن پیامبر برای هر نماز، خود دلیلی است بر اینکه مؤمنان هنگام حضور در مساجد، مسواک را فراموش نکنند.

خانواده

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بهترین شما کسانی هستند که به زنان خود مهربان تر هستند و من بهترین شما هستم». هر صبح بعد از نماز به همه زنانش سرکشی می کرد و با محبت به سر فرزندانش دست می کشید. با آنان غذا می خورد، عدالت را میان همسران خود رعایت می کرد؛ حتی زمانی که بیمار بود، دستور می داد تا او را به خانه ای که نوبت آن بود، منتقل کنند. کام فرزندانش را با خرما بر می داشت، و دخترانش را پانصد درهم، کابین نبست.[11]

نکته: باید عمل پیامبر در تزویج دخترانش و مهریه سبک آنان، سرمشقی برای مؤمنان باشد. او با آنکه در بهترین جایگاه و مناصب دنیوی قرار داشت و خواستگاران دخترانش تمایل داشتند که بیشترین مهریه ها را پرداخت کنند، اما از ساده زیستی و آسان گرفتن در ازدواج، خارج نشد و بر مهریه های تأکیدکرد و آن را سنت قرار داد.

اگر مهریه سنگین تضمینی برای عدم فروپاشی خانواده به شمار می رود، باید گفت: این کار، نه مانعی است برای طلاق و نه موجب شرافت و اصالت خانواده دختر و نه نشانه ای برای بزرگی و اعتبار دختر؛ بلکه اصالت و پاکدامنی و حقیقت مداری دختر نشانه بزرگی و شرافت اوست و هموست که با مهریه کم می تواند بهترین زندگی را برای خود و همسرش تضمین کند.

خواب

پیامبر روپوشی داشت که آن را به زعفران آغشته کرده بود و هنگام خواب آن را نمناک می ساخت و روی خود و خانواده اش می کشید و قبل از خواب می فرمود: «اللّهمّ باسمک أحیا و باسمک أموت»، و هنگام بیداری از خواب می فرمود: «الحمدلله الذی احیانی بعد ما اماتنی و الیه النّشور».امام صادق (ع) می فرماید: پیامبر وقت خواب ایةالکرسی را قرائت می نمود و سپس می گفت: «بسم الله آمنتُ بالله و کفرتُ بالطّاغوت، اللّهمّ احفظنی فی منامی و فی یقظتی»[12].

نکته: شاید علت نمناک کردن لباس به هنگام خواب، برای عطر آگین کردن لباس بوده باشد؛ چون اگر به زعفران آب بزنیم، بوی خوبی از آن متصاعد می شود. باتوجه به گفتارهای امامان در زمینه عطر زدن هنگام خواب شب، و با در نظر گرفتن این عمل پیامبر، به این نتیجه می رسیم که خوشبو کردن اتاق خواب فضیلت و سنتی نیکو است.

نظم و انضباط

پیامبر هیچ کاری را شروع نمی کرد، مگر اینکه بدان مداومت می نمود؛ مثلاً هرگاه کار مستحبی را انتخاب می کرد، بدان مداومت می ورزید. لذا در نمازهای مستحبی به نماز شب و نوافل یومیه و نمازهای مخصوصی از ماه مبارک رمضان، و نیز در روزه های مستحبی به سه روز در هر ماه و نیز روزه ماه شعبان مداومت داشت.

هرگاه به نماز جماعت می آمد، صف های مؤمنین را مرتب می نمود و به آن سفارش می کرد. از نعمان نقل شده که گفت: چنان صف های جماعت را منظم و آراسته می ساخت که مانند چوب های تیر، هیچ گونه کجی در آن دیده نمی شد و چنان انتظام صف ها در نظرش مهم جلوه داشت که روزی به مسجد تشریف آورد و به نماز ایستاد، اما قبل از تکبیرة الاحرام متوجه شد که مردی جلوتر از دیگران است، فرمود: «ای بندگان خدا! صفوف خود را منظم کنید، و گرنه میان دل هایتان اختلاف خواهد افتاد».[13]

لباس

پیامبر در قید و بند نوع لباس نبود. گاهی لباس وصله داری داشت و آن را به تن می کرد و می فرمود: «من بنده ام و لباس بنده ها را می پوشم». اما در انتخاب رنگ ها به رنگ سفید سفارش می کرد و رنگ سبز را دوست داشت، و به نقل از امام صادق (ع) از پوشیدن لباس سیاه کراهت داشت، مگر در سه چیز: عمامه، کفش و عبا. از لباس سرخ نیز پرهیز می کرد. لباس را از سمت راست می پوشید و از سمت چپ از بدن مبارکش خارج می ساخت. هنگامی که لباس نو بر تن می کرد، لباس قبلی خود را به فقیر می بخشید و می فرمود: «تا زمانی که این لباس بر تن فقیر باشد، بخشنده در حفظ و حراست و خیر پروردگار خواهد بود، چه زنده باشد، چه مرده».

امیرمؤمنان می فرمود: لباس پیامبر از پنبه بود و لباس ما اهل بیت نیز از پنبه است. آن حضرت عرقچین به سر می گذاشت، گاهی زیر عمامه و گاهی به تنهایی، و عمامه ای داشت به نام «سحاب» که به علی علیه السلام بخشید.

از امام رضا (ع) نقل است که می فرمود: پیامبر در وصیتش به ابوذر فرمود: «ای ابوذر! من لباس خشن می پوشم و روی زمین می نشینم و انگشتان خود را پس از غذا می لیسم و الاغ بدون پالان سوار می شوم و ردیف خود کسان دیگر را سوار می کنم. این سنت من است؛ هر کس از سنت من روی گردان شود، از من نیست».[14]

نکته اول: خوب است بدانیم پزشکان نیز از پوشیدن لباس هایی که از جنس پلاستیک است، منع می کنند، مخصوصاً لباس هایی که با بدن تماس دارند، به ویژه برای کسانی که آلرژی پوستی دارند.

چه خوب است با کنار گذاشتن فرهنگ غربی، به پوشیدن لباس هایی که دارای مواد طبیعی مانند پنبه است، روی آوریم تا سلامت بدن خود را تضمین کنیم.

نکته دوم: یکی از آداب و سنن نیکویی که از پیامبر به یادگار مانده و کمتر کسی به آن عمل می کند، سوار کردن مسافرین است. پیامبر با کارهای پسندیده خود سعی داشت صفا و صمیمیت و یکرنگی را برای جامعه اسلامی به ارمغان بیاورد و به مسلمین گوشزد کند که مرکب شخصی من هم در خدمت همه است و کسانی که مرکبی دارند، باید به پیادگان کمک کنند. خوب است حداقل در مواقع ضروری مانند نیمه شب ها، یا ایام مخصوص مثل شب های قدر، یا روزهای تاسوعا و عاشورا، یا مواقع بارش باران، این حسّ همنوعی را شکوفا کنیم.

خوراک

امام صادق (ع) می فرماید: پیامبر خدا گرسنگی را دوست داشت. او همواره نشسته غذا می خورد و می فرمود: «هنگام غذا، کفش ها را از پای درآورید». در حال غذا خوردن به چیزی تکیه نمی داد. با دست مبارک غذا تناول می کرد. هر وقت اراده داشت آب بنوشد، بسم الله و در آخر سپاس خدای را می گفت. اگر در سفره ای خرما بود، با آن غذا را شروع می کرد. بیشترین غذایش خرما و آب بود. کدو را دوست داشت. گوشت حیوانات صحرایی و اهلی را میل می نمود. قسمت ماهیچه دست را بیشتر دوست داشت و ران و کلیه حیوان را کراهت داشت؛ چون به محلّ بول حیوان نزدیک بود.

امام صادق (ع) فرمود: بهترین خورش ها نزد پیامبر، سرکه و زیتون بود. عسل و خرما را زیاد دوست می داشت. در میوه ها به انار علاقه بیشتری نشان می داد و کسی را در آن شریک خود نمی ساخت. از غذای داغ پرهیز داشت و می فرمود: «بی برکت است». در میهمانی ها از جلوی کسی غذا برنمی داشت و فقط از جلوی خود غذا برمی داشت. نان گندم تناول نفرمود و از نان جو هیچ گاه خود را سیر نکرد. هرگز غذایی را مذمت نکرد؛ فقط اگر دوست نداشت، از آن نمی خورد. تا گرسنه نمی شد، میل نمی کرد و سیر نشده، دست می کشید و از نان الک شده استفاده نمی نمود.[15]

نکته: در برخی از مراسم دیده می شود که ایستاده غذا مصرف می شود؛ این کار به جز اشکالات پزشکی، خلاف سیره پیامبر است و دقیقاً پیروی از روش اهل کفر است که جای بسی تأسف است! چه خوب بود که در مسائل فرهنگی نیز مانند نماز و روزه خود تعصب داشته باشیم و به هیچ بهانه ای، فرهنگ اسلامی و ملّی خود را فدای فرهنگ غربی نکنیم.

معاشرت

خلق و خوی آن حضرت زبانزد خاص و عام بود و همو بود که خدایش فرمود: «تو بر اخلاق نیکو و بزرگی هستی!» حضرت می فرمود: «من، ادب شده پروردگارم هستم و علی ادب شده من است و خدای مرا امر کرده که با سخاوت باشم و از بدی کردن و کینه توزی مرا نهی فرموده و هیچ چیزی مانند بخل و بداخلاقی ناهنجارتر نزد پروردگارم نیست.» همه او را به بوی خوش می شناختند و پیوسته معطر بود.[16]

آن حضرت لباسش را وصله می زد و کفش خود را می دوخت و گوسفندان را خود می دوشید و با بردگان هم غذا می شد و بر زمین می نشست و بر درازگوش سوار می شد و پیادگان را سوار می کرد. برای اهل منزل خرید می کرد و خود به منزل می آورد. برخورد او با فقیران و ثروتمندان مساوی بود. در میان اصحابش به همه به یک اندازه نظر می کرد. به همه سلام می کرد. دعوت مؤمنان را اجابت می کرد؛ اگر چه به خرمائی پوسیده دعوت می شد. آن حضرت در عمل به وعده هایش به هیچ وجه کوتاهی نمی کرد. روزی با شخصی قرار ملاقات گذاشت و آن شخص تأخیر نمود و گرمای آفتاب موجب ناراحتی می شد. هر آنچه اصحاب درخواست کردند که حضرت به زیر سایه برود، قبول نکرد و فرمود: قرار ملاقات ما همین جاست.

... خوش معاشرت و خوش رو بود. همواره تبسم بر لبان مبارکش نمایان بود و اگر مزاح می کرد، به خوشحال کردن دل مؤمن می اندیشید.

متواضع بود؛ در حالی که ذلت به خود راه نمی داد.

در عین سخاوتمندی، اسراف نمی کرد. مهربان بود، طمع نداشت. هنگام بیرون رفتن از منزل خود را مرتب کرده، شانه به موهای نازنینش می زد. امیرمؤمنان فرمود: هرگز نشد پیامبر با کسی همکاری کند و زودتر از او دست از کار بردارد. در هر منزلی که می رفت، فقط سه بار سلام می داد. یا اگر با کسی کاری داشت، فقط سه بار او را صدا می زد. هنگام تکلّم، سفیدی دندان هایش نمایان بود. هر گاه طفلی را برای استشفا یا دعا یا نامگذاری خدمت آن حضرت می آوردند، او را بر دامن خویش می گذاشت و حتی اگر طفل ادرار می کرد، حضرت هیچ واکنش منفی از خود نشان نمی داد و اگر کسی متوجه می شد و داد می زد، می فرمود: با صدایتان طفل را آزار ندهید و او را راحت بگذارید.

اگر تا سه روز یکی از اصحابش را نمی دید، جویای حال او می شد؛ اگر مریض بود، به عیادت او و اگر مسافر بود، در حقش دعا می کرد و اگر در منزل بود، به دیدارش می رفت.

از خدای خویش می خواست تا خلقش را نیک گرداند و عرضه می داشت: «اللّهمّ حسّن خلقی؛ پروردگارا! اخلاقم را نیکو گردان». و می فرمود: «شبیه ترین افراد به من، کسانی هستند که اخلاقشان از همه نیکوتر باشد». به اصحابش می فرمود: «از بدی های یکدیگر به من نگویید تا من نزد شما بتوانم با دلی آرام جلوس نمایم».

شیخ رضی الدین طبرسی در کتاب مکارم الاخلاق در وصف پیامبر می گوید: او سکوت بود و همواره در حال تفکر. اگر صحبت می کرد، کوتاه و به قدر ضرورت سخن می گفت و همواره تبسم قرین او بود. اخلاقش کریمانه و صمیمی بود. درشت سخن نمی گفت. با صدای بلند صحبت نمی کرد. عیب جو و عیب گو نبود.

انس بن مالک می گوید: وقتی به جایی وارد می شد، مردم جلوی قدومش بلند نمی شدند؛ چون می دانستند که از این کار ناراحت می شود.[17]

امانت را اگر چه نخ و سوزنی بود، به صاحبش برمی گرداند. خلف وعده نمی کرد. می فرمود: «خدا، مرا به هفت نکته امر نموده: یکی آنکه بخشش نمایم به کسی که مرا محروم نموده، دیگر اینکه با کسی که با من قطع رابطه کرده، ارتباط برقرار کنم و درگذرم از کسی که به من ظلم نموده است...».

هنگام وضو گرفتن مسواک می زد. هماره دعا می فرمود: «بار خدایا! مرا به حال نداری زنده بدار و در همان حال بمیران و با مستمندان محشورم فرما!»

پیامبر از سلام جاهلی (صبح به خیر، شب به خیر) منع فرمود و السلام علیکم را جایگزین آن کرد، که سلام اهل بهشت است.

حضرت ابتدا به سلام می کرد و به زنان و کودکان نیز سلام می کرد؛ تا به جایی که هر کس موفق به شرف حضور او می شد، می گفت: مانند او کسی را با خلق و خوی او نیافته است.[18]

هر گاه در نماز احساس می کرد که کسی منتظر اوست و حاجتی دارد، نماز خود را سریع تر انجام می داد و بلافاصله رو به شخص کرده، می فرمود: «ایا حاجتی داری؟» پس از آنکه حاجت او را برآورده می ساخت، مجدّداً به نماز می ایستاد.[19]

نکته: در اسلام هنگام رو به رو شدن افراد با همدیگر، به سلام کردن بسیار سفارش شده؛ تا جایی که می توان به افرادی که قبل از سلام کردن صحبت می کنند، جواب نداد.[20] متأسفانه در زمان حاضر، این سنت نیکو در برخی جوامع اسلامی از بین رفته و عجیب این که به جای سلام اسلامی، به سلام جاهلیت عمل می شود و گاهی نیز با تعارفات مبالغه آمیز و غیر واقعی به استقبال همدیگر می رویم!

پی نوشت ها:

[1]. «پیامبر از نزد خود سخن نمی گوید؛ بلکه هر آنچه تکلم می نماید، وحی ای از جانب پروردگار است». نجم / 3 و 4.

[2] «و به راستی که تو ای پیامبر بر اخلاق بزرگ و والایی هستی» قلم / 4.

[3]. «قطعاً برای شما در اقتدا کردن به رسول خدا سرمشقی نیکوست»، احزاب / 21.

[4]. «ای کسانی که ایمان آورده اید! چون خدا و رسولش شما را به چیزی که شما را حیات و زندگانی می بخشد، فرا خواندند، آنان را اجابت کنید»، انفال / 24.

[5]. سنن النبی، علامه طباطبایی، باب 16.

[6] . همان، باب 17.

[7]. همان، باب 20.

[8]. همان، باب 3.

[9]. همان، باب 16.

[10]. همان، باب 13.

[11]. همان، باب 8.

[12]. همان، باب 7.

[13]. همان، باب 17.

[14] . همان، باب 5.

[15] همان، باب 9.

[16] . مکارم الاخلاق، باب اول، فصل دوم.

[17] . همان.

[18] . همان، باب 2.

[19] . همان، باب 16.

[20] . تحف العقول، قسمت کلمات امام حسین(ع).


منبع : پایگاه حوزه
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حكومت يزيد و عدم بیعت امام
آداب قرض دادن و قرض گرفتن در اسلام
جلوه های محبت امام مهدی علیه السّلام
گریه به جهت ترس از خداوند
راه نجات از حق الناس
اخلاص و تقوا، چراغ راه بصیرت
ویژگیهای حکومت و کارگزاران حضرت مهدی(عج) در قرآن ...
جایگاه اطاعت پیامبر (ص) و نتایج آن
پایه‌ دوم دین؛ آبروداری و راستگویی
نام‌های ماه مبارک رمضان در صحیفه سجادیه

بیشترین بازدید این مجموعه

اویس قرنی صحابی امام علی (ع) در جنگ صفین
تقوای الهی در خانواده و جامعه
مساله عطش در کربلا
مقام رضا در قرآن‏ و روایات
قيامت روز تنهائى كافران و منكران‏
 دعاى مستجاب‏
حسی که آدمی را هیچ گاه رها نمی کند
راه های مبارزه با نفس
رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^