فارسی
سه شنبه 02 مرداد 1403 - الثلاثاء 15 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

آفات قلب

چهار چيز يافتيم كه آن آفت مجتهدان است و فتنه دل هاى عابدان و بلاى نفوس ايشان .و چهار چيز ديگر در مقابل آن كه نظام متعبّدان است و صلاح دل ها و قوام كار ايشان است .
آفات چهارگانه :
طول امل ، حسد ، استعجال ، كبر .
و مناقب چهارگانه :كوتاهى امل ، تأنّى در كار و نصيب خلق و تواضع و خشوع .
اين است اصولى كه در صلاح قلوب و فساد آن مؤثّر است ، بايد كه تحصيل اين مناقب كند و از اين آفات بپرهيزد ، تا بر مقصود ظفر يابد .
آفت اوّل : آرزوهاى طولانى
امّا طول امل آن است كه از همه خيرى بازمى دارد و همه شرّ و فتنه اى مى انگيزاند و درد بى درمان است كه خلق را در انواع بلاها مى اندازد .و بدان كه چون امل دراز در پيش گرفتى ، چهار چيز از آن پديد آيد :
يكى : ترك طاعت و كاهلى در عبادت . با خود گويى : پس از اين بكنم ، فردا ، ساعتى ديگر ، روزگار در پيش است ، فوت نخواهد شد و راست گفت داود طايى :مَنْ خافَ الْوَعيدَ قَرُبَ عَلَيْهِ البَعيدُ ، وَمَنْ طالَ اَمَلُهُ ساءَ عَمَلُهُ .هركس از عذاب حق بترسد ، به مقام قرب نزديك شده و هركس دچار درازى آرزو گردد بد عمل شود . اوحدى مراغه اى چنين سروده :

دل نگهدار كه بر شاهد دنيا ننهى                          كاين نه يارى است كه او را غم يارى باشد

تو كه امروز چو كژدم همه را نيش زنى                    مونس قبر تو شك نيست كه مارى باشد

كشت ناكرده چرا دانه طمع مى دارى                      آب ناداده زمين را چه بهارى باشد

اگر آن گنج گران مى طلبى رنجى بر                       گل مپندار كه بى زحمت خارى باشد


 دوّم : ترك توبه و تسويف گويى : توبه خواهم كرد و روزگار در پيش است و ايام دراز است و من جوانم و سال اندك دارم . اين و مانند اين تو را در دنيا رغبت پديد آرد و بر آن حريص گرداند .
سوّم : و غم روزى در پيش نهد . گويى : چه خورم و چه پوشم ؟ و تابستان آمد و مرا چيزى نيست و شايد كه عمر دراز بكشد و محتاج شوم .
اين و امثال اين تو را در طلب دنيا اندازد ، دل تو مشغول شود و وقت ضايع گردد و غم بى فايده بى حاصل روى نمايد ، چنانچه از ابوذر رضى الله عنهروايت است كه گفته است :قَتَلَنى هَمُّ يَوْمٍ لَمْ أَدْرِكْهُ . قِيلَ وَكَيْفَ ذلِكَ يا أَباذَر !قالَ إِنَّ أَمَلى جاوَزَ أَجَلى .غم آن روزى كه به آن نخواهم رسيد مرا بكشت . گفتند : چگونه يا اباذر ؟ گفت :امل من و اميد غم دراز در پيش اجل من افتد .به قول عالم كم نظير ، مرحوم شيخ بهايى :

 

 

 

اى مركز دايره امكان                           وى زبده عالم كون و مكان
 تو شاه جواهر ناسوتى                      خورشيد مظاهر لاهوتى
صد ملك ز بهر تو چشم به راه              اى يوسف مصر برآى از چاه
 تا والى مصر وجود شوى                    سلطان سرير شهود شوى
 در روز الست «بلى» گفتى                 و امروز به بستر «لا» خفتى
 شد عمر تو شصت و همان پستى          از باده لهو لعب مستى
  گفتم كه مگر چو به سى برسى          يابى خود را دانى چه كسى
 وز سى به چهل چو شدى واصل          جز جهل نشد ز چهل حاصل
اكنون كه به شصت رسيدت سال            خالى نشدى يك دم ز وبال
 اين علم ز چون و چرا خالى است           سرچشمه آن علىّ عالى است 

  
 
چهارم : سخت دلى خيزد از امل و فراموشى آخرت كه چون اميد عمر دراز در پيش گرفتى ، مرگ را و گور را بياد نياورى ، چنان كه صلّى اللّه عليه [ وآله ] و سلّم فرمود :إِنَّ أَخْوَفَ ما أَخافُ عَلَيْكُمْ إثْنانَ : طُولُ الأَمَلِ وَاتِّباعُ الْهُوى أَلا وَإِنَّ طُولَ الأَمَلِ يُنْسى الآخِرَةَ وَاتِّباعَ الْهَوى يَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ .بر دو چيز براى شما ترسناكم : آرزوى دراز ، پيروى از هواى نفس ، بدانيد كه آرزوى دراز آخرت را از ياد شما مى برد و پيروى از هوا شما را از حق باز مى دارد .چون فكر تو همه در حديث دنيا و اسباب معيشت باشد ، دل سخت ؛ شود ، چه رقّت دل و صفاى آن ، همه از ياد كردن مرگ باشد و ثواب و عقاب و اهوال آخرت .چون از اين هيچ نباشد ، دل را رقّت و صفا از كجا آيد . خداوند فرمايد :فَطَالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ .آن گاه روزگار [ سرگرمى در امور دنيا و مشغول بودن به آرزوهاى دور و دراز ] بر آنان طولانى گشت ، در نتيجه دل هايشان سخت و غير قابل انعطاف شد .چون امل دراز شد ، طاعت اندك شود و توبه باز پس افتد و معصيت بسيار شود و دل سخت گردد و اگر خداى تعالى توفيق ندهد عاقبت در سر آن شود و العياذ باللّه .پس كدام حال است از اين بدتر ؟ و كدام آفت از اين عظيم تر ؟ و اين به سبب طول امل است .امّا اگر امل كوتاه كنى و مرگ به خود نزديك گردانى و حال اقران و برادران خود يادآرى كه چگونه ناگاه مردند ، در وقتى كه هيچ گونه مرگ در خيال ايشان نبود و باشد كه حال تو هم چون حال ايشان باشد و سخن عمر بن عبداللّه ياد آرى :كَمْ مِنْ مُسْتَقْبَلٍ يَوْماً لَمْ يُكَلِّمْهُ ، وَمُنْتَظِرٍ غَداً لَمْ يُدْرِكْهُ ، لَوْ رَأَيْتُمُ الْأَجَلَ وَمَسِيرَهُ لاَبْغَضَتِ الأَمَلَ وَغُرُورَهُ
يعنى چه بسيار روز آينده اى كه با آن سخن نمى گويند و چه بسا فرداى انتظار كشيده اى كه آن را درنمى يابند ، هرگاه مرگ و مسير آن را مى ديديد ، آرزو و غرور را دشمن مى داشتند .نشنيدى أميرالمؤمنين 7 چه فرمود ؟
إنّما الدُّنْيا ثَلاثَةُ أيّامٍ : يَوْمٌ مَضى بِما فيه فَلَيْسَ بِعائِدٍ وَيَوْمٌ أَنتَ فيهِ يَحِقُّ عَلَيْكَ إغْتِنامُهُ وَيَوْمٌ لا تَدْرى أنْتَ مِنْ أهلِهِ وَلَعَلَّكَ راحِلٌ فيهِ .دنيا سه روز است : دى كه گذشت و بدست تو از آن هيچ نيست و فردا كه ندانى كه بدان رسى يا نه و روز امروز كه تو در آنى ؛ پس به غنيمت دار .پس قول ابوذر رضى الله عنه كه :الدُّنْيا ثَلاثَةُ ساعاتٍ : ساعَةٌ مَضَتْ ، وَسَاعَةٌ أَنْتَ فيها ، وَساعَةٌ لا تَدْرى أَتُدْرِكَها أَمْ لا .معنى همين است . پس توبه حقيقت ، مالك يك ساعتى كه مرگ از ساعت تا ساعت است .پس قول شيخ ما رحمه اللّه كه :الدُّنْيا ثَلاثَةُ أَنْفاسٍ : نَفَسٌ مَضى وَعَمِلْتَ فيهِ ما عَمِلْتَ ، وَنَفَسٌ لا تَدْرى أَتُدْرِكُهُ أَمْ لا ، إذْ كَمْ مَنْ تَنَفَّسَ نَفَساً فَفاجاهُ الْمَوْتُ قَبْلَ الآخِرَةِ فَلَسْتَ تَمْلِكُ إلاّ نَفْساً واحِداً لا يَوْماً وَلا ساعَةً .
دنيا سه نفس است : دمى گذشته كه در آن كرده اى در آنچه كرده اى و دمى كه نمى دانى آن را در مى يابى يا خير ؛ زيرا چه بسيار كس بوده است كه نفس مى كشيده و پيش از آن كه به نفس ديگر بپردازد مرگ او را فرا گرفته است . پس تو جز يك نفس را مالك نيستى ، نه يك روز و نه يك ساعت .معنى همين است .
پس در اين نفس به طاعت خداى تعالى شتاب كن ، پيش از آن كه فوت شود ، شايد كه در نفس دوّم نباشى ، يا نتوانى .و براى روزى غم مخور كه باشد كه نمانى تا بدان محتاج شوى و وقت خود ضايع مكن و نبايد كه آدمى به روزى يك روزه يا يك ساعته يا يك نفس غم خورد .شيخ مجرد ، عارف موحد ، جمال الدين اردستانى از باب نصيحت به اهل دنيا و آنان كه غم امور مادى امروز و فردا خورند مى گويد :

        دل به محبوب ده كه زنده شوى                    شه شوى شاه گر تو بنده شوى
       بندگى كن كه زندگى يابى                            زندگى خود ز بندگى يابى
      خواجه اين مفلسى زبيكارى است                    غم و اندوه تو ز بى يارى است
       مار بينى و يار پندارى                               گرگ مرده شكار پندارى
 

اسامة بن زيد چيزى به دو ماه نسيه خريده بود ، رسول صلى الله عليه و آله مى فرمايد : از اسامه عجب نمى داريد كه تا به دو ماه خريدارى مى كند . اسامه دراز امل است .پس اى برادر راه رو ! چون تو اين معانى و احوال و اقوال يادگيرى و بر آن مواظبت نمايى املت كوتاه شود به توفيق خداى تعالى و به طاعت شتابى و به توبه تعجيل نمايى و معصيت از تو نيايد و در طلب دنيا رغبت ننمايى .دلت با احوال و اهوال آخرت افتد و آن از نفس تا نفس باشد كه يك به يك معاينه بينى ، سخت دلى از تو برود ، صفا و رقت پديد آيد و خوف و خشيت در دلت پيدا شود و كار عبادت مستقيم گردد و اين همه بعد فضل اللّه تعالى به سبب اين يك خصلت است كه كوتاهى امل خوانند .زرارة بن ابى اوفى رحمة اللّه عليه را در خواب ديدند بعد از رحلت از دنيا ، پرسيدند : كدام كار بليغ تر است به نزديك شما ؟ گفت : رضا و كوتاهى امل .پس اى برادر ! مجهود خويش بذل كن ، در اين اصل بزرگ كه در اصلاح دل و نفس ، عظيم مهم است .

 


منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شكر ، بالاترين عبادت
خوف از كوچكى خود ، در برابر عظمت حضرت حق
هفهاف بن مهند راسبى
مفهوم شكر، مدح، حمد
عارف كيست ؟
محبت به شقى ترین مردم
شش خصلت ماندگار
از راه نماز به بهترين حقيقت رسيد
پرهاى پرندگان و حیات انسان
زهد يا رهبانيت‏

بیشترین بازدید این مجموعه

آداب معاشرت
گلزار محبت
شرائط منزل تجلیه
پرهاى پرندگان و حیات انسان
محبت به شقى ترین مردم
اقسام غسل از ديدگاه عارفان
تلویزیون ا ینترنتی روی سایت عرقان افتتاح شد.
از راه نماز به بهترين حقيقت رسيد
راه اندازی بخش تخصصی عرفان اهل بیت(ع) در کتابخانه ...
قدردانی استاد انصاریان از خادمین سیدالشهدا علیه ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^