آنچه درباره مطلق روزه بيان كرديم ، ارزش و آثار مترتب بر آن بود؛ ولى روزه ماه مبارك رمضان امتياز و ويژگى هاى خاصى دارد كه هم اين ماه و هم روزه اش با ساير ماه ها و ايام سال تفاوت مى كند. سر اين مطلب را امام عسكرى عليه السلام به نقل از پيامبر صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم بيان فرموده اند:
انَّ للّه خيارا مِن كلّ ما خلقه فلَهُ مِنَ البِقاع خيَار و له من الليالى و الايام خيار و له مِنَ الشُّهور خيار و له من عبادهِ خيار و له من خيارهم خيار... و اما خيارُهُ من الليالى فَلَيالى الجُمَعِ و ليلةُ النصف من شعبان و ليلة القدر و ليلَتَاالعيد... و اءَمّا خياره من الشهور فرَجَب و شعبان و شهرُ رمضان ... و انَّ اللّه عزَّ وَ جَلّ يُنزِلُ فى شهر رمضان من الرحمة اءَلف ضِعفِ ما يُنزِلُ فى سائر الشهور(789).
((خداوند از آنچه كه خلق فرموده است مواردى را ممتاز و انتخاب كرده است ؛ هم از مكان ها و سرزمين ها، ممتاز و منتخب دارد، هم از ميان شب و روز، هم از ميان ماه ها و هم از ميان بندگان . آنچه كه از ميان مكان ها برگزيده است سرزمين مكه ، مدينه و بيت المقدس است ؛ و آنچه كه از ميان شب هاى سال انتخاب فرموده ، شب هاى جمعه ، شب نيمه شعبان ، ليلة القدر، شب هاى عيد فطر و عيد قربان است ؛ و از ميان ماه هاى سال ، ماه برگزيده ، ماه رجب ، شعبان و ماه مبارك رمضان است ، خداوند در ماه مبارك رمضان ، رحمت واسعه اش را چند برابر ساير ماه ها نازل مى كند)).
در خطبه معروفى كه پيامبر صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم در آستانه ماه مبارك رمضان بيان فرموده اند، آمده است :
ايُّها الناس انّ اءبواب الجنان فى هذا الشهر مفتّحة فاساءَلوا ربكم اءَن لا يُغَلِّقا عنك و ابواب النّيران مغلّقة فاساءَلوا ربكم اءَن لا يُفَتِّحَهَا عليكم و الشياطين مغلولة فاساءَلوا ربّكم اءَن لا يُسَلِّطُها عليكم (790).
((در اين ماه ، درهاى بهشت بر روى بندگان خدا باز است . از خدا بخواهيد كه اين درهاى گشوده رحمتش از ابواب بهشت را به روى شما نبندد. درهاى جهنم به روى شما بسته است . از خدا بخواهيد كه هيچ گاه اين درها گشوده نشود. دست هاى شياطين در اين ماه بسته است و به زنجير كشيده شده اند و قدرت فريبندگى و وسوسه مومنان از آنها سلب شده است . از خدا بخواهيد كه هيچ گاه شياطين را بر شما مسلط نكند)).
خلاصه اين ماه به دليل همان ويژگى و انتخاب ذات اقدس الهى ، ماه برگزيده خداست ؛ و اينها امتيازاتى است كه خالق آسمان و زمين ، زمان و مكان ، روز و شب براى آفريدگانش قرار داده و به نام ماه خود نام گذارى كرده و بندگانش را به ميهمانى خود دعوت كرده است . در ادامه سخن ، رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم مى فرمايند:
هو شهر دُعيتم فيه الى ضيافة اللّه (791).
((اين ماه ، ماهى است كه شما به مهمانى خدا دعوت شده ايد)).
اين مهمانى ، بسيار كم مؤ نه و فوق العاده پرفايده است . جوانان ، در حدى است كه مى توانند از فرصت استفاده كنند. در شرايطى هستند كه قدرت عبادت دارند؛ آمادگى و صفاى روح و پاكيزگى آنها از آلودگى هاى دنيا، بيشتر از ساير سنين است . براى آنان كه به عبادت از منظر تجارت هم نگاه مى كنند، يك تجارت بسيار پرفايده است .
حضرت اميرالمومنين عليه السلام مى فرمايند:
صبروا اياما قصيرة اءَعقَبَتهم راحة طويلة تجارة مربحة يسّرها لهم ربهم اءرادتهم الدنيا فلم يريدوها و اءَسَرَتهم ففَدَوا انفسهم منها(792).
((چه تجارت بسيار پرسودى است كه خداوند آن را ميسر فرموده است ؛ آنها ايام كوتاهى از سال را بر عبادت و طاعت خدا با فرمانبردارى صبر مى كنند؛ در عوض ، آسايش و آرامش ابدى را براى خود تدارك مى بيند. دنيا به آنها رو كرد، اما آنها دنيا را رها كردند؛ دنيا آنها را به اسارت گرفت ، اما آنها فديه دادند و خود را از اسارت نجات دادند، بهايى كه براى نجات از اسارت پرداختند، جان هايشان بود)).
بهترين كارها در ماه رمضان
در ادامه خطبه شعبانيه ، اميرالمومنين عليه السلام برخاست و عرض كرد:
يا رسول اللّه ما اءفضل الاعمال فى هذا الشهر؟ فقال : يا اباالحسن ! اءفضل الاعمال فى هذا الشهر الورع عن محارم اللّه (793).
((در اين ماه چه عملى از همه كارها پرفضيلت تر است ؟ حضرت فرمودند:
پرفضيلت ترين عمل تورع و پرهيز از گناهان است )).
روزه ، عبادتى است كه جنبه نهى در آن غلبه دارد؛ غذا نخور، آب نخور، فعاليت جنسى نداشته باش ، چشم و گوش را ببند، دست و پايت را مهار كن ، از همه مهمتر، دل و قلبت را رها مكن و در اختيار داشته باش . امام صادق عليه السلام مى فرمايند:
فاذا صمت فَانوِ بصومك كفّ النفس عن الشهوات و قطع الهمة عن خطوات الشياطين و اءَنزل نفسك منزلةَ المرضى لا تشتهى طعاما و لا شرابا و توقع فى كل لحظة شفاءك من مرض الذنوب و طهر باطنك من كل كدر و غفلة و ظلمة يقطعك عن معنى الاخلاص لوجه اللّه (794).
((وقتى روزه مى گيرى ، در درجه اول نيتت اين باشد كه نفس خود را از غلتيدن در دام شهوات محافظت كنى ؛ و دوم اين كه سعى كن كه پيوند خود را با راه هاى انحرافى شيطان قطع كنى ؛ خود را مانند مريضى تربيت كن كه وقتى غذا مى بيند، طعام و شراب مى بيند، از اين غذا تنفر دارد. تو نيز بايد نسبت به گناه نفرت پيدا كنى و اگر چنين كردى ، منتظر باشى كه خداوند تو را از امراض و آلودگى هاى گناهان ، پاك مى كند و شفا مى دهد. و آن گاه باطنت را از دروغ ، تيرگى ، غفلت و تاريكى پاك گردان كه ارتباط تو را با خلوص للّه قطع مى كند)).
انسان روزه دار بايد بتواند در سايه روزه اين مرتبه را كسب كند؛ و به اين مرتبه از پاكيزگى نفس راه پيدا كند؛ اگر به اين مرتبه رسيد آن سرور و فرحى كه وعده داده شده كه للصائم فرحتان فرحة افطاره و فرحة عند لقاء ربه (795)براى او حاصل خواهد شد. خداوند مى فرمايد:
قل بفضل اللّه و برحمته فبذلك فليفرحوا(796).
((بگو چون خدا تفضل كرد و به ما اين امكان را داد كه از او اطاعت بكنيم جاى سرور دارد)).
چون اطاعت الهى ، توفيق او را مى طلبد؛ خدا اين توفيق را به ما عنايت كرد و در سايه توفيق او راه تقرب را پيموديم . اين وعده فرح و سرور را رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم نيز به روزه دار مى فرمايند و كلامشان نيز برگرفته از قرآن است كه درباره شهدا مى فرمايد:
بل اءحياء عند ربهم يرزقون # فرحين بما آتاهم اللّه من فضله و يستبشرون بالَّذين بلم يلحقوا بهم (797).
((شهدا زنده اند و نزد خدا روزى داده مى شوند. نسبت به تفضلات الهى مسرور و خوشحالند و به خاطر كسانى كه هنوز به آنها ملحق نشده اند خوشوقتند)).
همان گونه كه شهدا مسرورند كه شهيدند، چون با جانشان معامله كردند، روزه دار هم مسرور است ؛ چون از جان مايه گذاشته و تمنيات نفسانى ، غرائز شهوانى و وسوسه هاى شيطانى را زير پا نهاده است و به تعبير اميرالمومنين عليه السلام در خطبه همام فرموده اند:
اءَرادتهم الدنيا فلم يريدوها و اءَسَرَتهم فَفِدوا اءَنفسهم منها(798).
((دنيا، در آغاز، انسان هاى مومن را به اسارت گرفت ، اما آنها از جان مايه گذاشته ، خود را رها كردند)).
همه اسير دنيا مى شوند؛ اما بعضى در قيد اسارت باقى مى مانند و بعضى از جان مايه مى گذارند و خود را از اسارت نجات مى دهند. شهيد، از اسارت دنيا نجات پيدا كرده است . انسان متقى و مومن نيز كه مطيع فرمان الهى است و روزه حقيقى مى گيرد و نماز حقيقى مى خواند، از جان مايه گذاشته و از اسارت دنيا رها شده است .
اول قدم از عشق سرانداختن است | جان باختن است و با بلا ساختن است |
بلكه به تعبيرى بالاتر، حتى بلا را دوست داشتن است :
يكى درد و يكى درمان پسندد | يكى وصل و يكى هجران پسندد | |
من از درمان و درد و وصل و هجران | پسندم آنچه را جانان پسندد |
وقتى به ابراهيم خليل الرحمان عليه السلام فرمان داده شد كه فرزند دلبندت را بايد ذبح كنى ، او اين امر را به اسماعيل ابلاغ مى كند كه :
انِّى اءَرى فى المنام اءَنّى اءَذبحك فانظر ماذا ترى قال يا اءَبَتِ افعل ما تؤ مر ستجدنى انشاءاللّه من الصابرين # فلما اءَسلَما و تلَّه للجبين # و ناديناه اءَن يا ابراهيم # قد صدَّقت الرّؤ يا(799).
((پسرم ! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مى كنم ، نظر تو چيست ؟ گفت : پدر! هر چه دستور دارى اجرا كن ، به خواست خودا مرا از صابران خواهى يافت . هنگامى كه هر دو تسليم شدند و ابراهيم جبين او را بر خاك نهاد، او را ندا داديم كه : اى ابراهيم ! آن رؤ يا را تحقق بخشيدى )).
حضرت اسماعيل عليه السلام هم كه در حقيقت نفس خود را كشته و بر اميال خود مسلط است ، در جواب پدر مى گويد: پدر درنگ نكن و فرمان خدا را اجرا كن . قرآن اين قصه را جالب نقل مى كند. وقتى ما اين تسليم را در ابراهيم و فرزندش ديديم ؛ ذبح عظيمى را فداى او كرديم . يعنى اى ابراهيم ! اى اسماعيل ! راست گفتيد كه خواسته شما خواسته من است . واقعا مستغرق در حب ماييد. آنچه را كه ما مى پذيريم ، همان صدق و راستى و خلوص است :
اءَلا للّه الدين الخالص (800).
((آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست )).
وقتى خدا اين تسليم را در آنها ديد آن وقت فرمود:
و فديناه بذبح عظيم (801).
((ما ذبح عظميمى را فداى او كرديم )).
ملاك ، كشتن اسماعيل نبود؛ ملاك ، امتحان ابراهيم و اسماعيل بود كه آيا واقعا در مدعاى خود صادقند و خدا را به عنوان محبوب و معشوق مى خواهند؟ اگر انسان به اين مرتبه برسد، انجام فرايض نه تنها براى او وزر نخواهد بود و سنگينى نخواهد داشت ، بلكه اين فرايض براى او يك نعمت و تفضل از جانب خدا خواهد بود. عبد خاضع و مشتاق ، كسى است كه از محبوب راه وصل و قرب را گدايى كند.
در مناجات خمس عشر، مناجات المفتقرين امام سجاد عليه السلام به خدا اينگونه عرض مى كند:
الهى ... غلّتى لا يبرّدها الا وصلك و لوعتى لا يطفيها الا لقاؤ ك و شوقى اليك لا يبلّه الا النظر الى وجهك و قرارى لا يقرّ دون دنوّى منك و لهفتى لا يردّها الا روحك و سقمى لا يشفيه الا طبّك و غمّى لا يزيله الا قربك ... فيا منتهى اءمل الاملين و يا غاية سؤ ل السائلين و يا اءَقصى طلبة الطالبين (802).
((خدايا! اين سوز سينه ام جز با وصال تو خنك نمى شود. خدايا! اين سوزش دل من جز با ديدن تو خاموش نمى شود. خدايا! اين شور و اشتياق من جز با نظر به جلوه تو سيراب نمى گردد. خدايا! التهاب و بى قرارى من آرامش نمى پذيرد و جز با نزديكى به تو. خدايا! اين حزن و اين ناله و استغاثه من ساكت نمى شود، مگر روح و ريحان تو بر دل بتابد. خدايا! بيمارى و درد و كسالت من جز با طبابت تو شفا پيدا نمى كند. خدايا! اين غم ، اندوه و درد من زائل نمى شود و از بين نمى رود؛ جز اين كه به وصال تو و قرب تو دست يابم . اى منتهاى آرزوى همه آرزومندان و اى منتهاى همه گدايان و طلب كنندگان ! و اى بالاترين مطلب جويندگان )).
گر طبيبانه بيايى به سر بالينم | به دو عالم ندهم لذت بيمارى را |
خدايا! تو مطلوبى و من بر وصل تو فرمانبردارم و تو را شاكر و سپاس گزارم كه راه وصل و قرب خود و راه رسيدن به خويش را نشان دادى ، فرايضى مانند نماز و روزه و ساير امور عبادى بيان فرموده اى و اين راه را براى ما گشوده اى