آیا تفاوت افراد در زشتی و زیبایی، سیاهی و سفیدی، فقر و ثروت و... با عدل خدا منافات ندارد؟
- تاریخ انتشار: 19 اسفند 1400
- تعداد بازدید: 233
اولاً: اگر کسی خدا را شناخت و به صفات او مانند علیم، حکیم،غنی، کامل، عادل و... معرفت پیدا کرد یقین پیدا میکند که آنچه در جهان هستی واقع میشود طبق «مصلحت» و «حکمت» است هرچند که همه حکمتها و مصلحتها را درک نکند.
ثانیاً: جهان آفرینش را وقتی نگاه میکنیم میبینیم مجموعهای است از موجودات کاملاً متفاوت که هر کدام وظیفه معینی برعهده دارند وقتی به بدن انسان نگاه میکنیم میبینیم ساختمان اعضای انسان با هم متفاوتند؛ شبکیه چشم از سلّولهای ظریف تشکیل شده ولی استخوانهای ساق پا بسیار محکم و مقاوم میباشند. هیچ عاقلی نمیگوید که چرا تمام سلّولهای بدن مانند سلولهای شبکیه چشم یا ساق پا آفریده نشده است.
جامعه انسانیت نیز همانند بدن یک انسان است و به قول سعدی «بنی آدم اعضای یکدیگرند» و وجود همین تفاوتها در افراد یکی از نشانههای عظمت خداوند و نشانهای از نظام احسن خلقت است. تفاوت در استعدادها و ذوقها، ساختمانهای جسمی و روحی افراد جامعه باعث میشود که هر یک از افراد جامعه به تناسب کاری که نظام خلقت بر دوش او میافکند آمادگی داشته باشد در غیر این صورت همه چیز به هم میخورد. ساختار وجودی یک مادر که کانون عواطف است با پدر که باید همیشه در دل اجتماع باشد نمیتواند یکسان باشد.
بنابراین آن چه در زندگی انسانها و تمام جهان آفرینش مهم است عدالت است نه مساوات و قراردادن هرچیز در جای خویش است نه همسانی و همگونی. البته تفاوتهایی که جنبه طبیعی و الهی دارد با تفاوتهای ساختگی (مانند اختلاف طبقاتی افراد جامعه) که بر اثر استثمار و استعمار و بیتوجّهی و عدم برنامهریزی صحیح به وجود میآید را باید از هم تفکیک کرد و نمیتوان همه را به حساب خدا گذارد.