روزی مردى به حضور امام سجاد (كه سلام خدا بر او باد) آمده و از امام چندتا سوال كرد و از آن حضرت پاسخ سوالهایش را گرفت.وقتی مرد جوابش را گرفت، از پیش امام مرخص شد، ولی چند قدمی بیش نرفته بود كه دوباره نزد امام بازگشت و سوال دیگرى را مطرح نمود، و گویا ...
حضرت ابوجعفر امام محمّد باقر عليه السّلام حكايت فرمايد:روزى از روزها مردى - از آنايان - به محضر پدرم امام زين العابدين عليه السّلام وارد شد و به آن حضرت عرضه داشت : ياابن رسول اللّه ! همسرت - كه از خانواده شيبانى ها است - امام علىّ بن ابى طالب عليه ...
- ابوحمزه ثمالي از حضرت امام محمدباقر(عليهالسلام) نقل مي کند که فرمود:
چون هنگام وفات حضرت علي بن الحسين(عليهماالسلام) فرا رسيد، من را به سينه خود چسبانيد و فرمود:
پسرم، تو را به چيزي وصيت ميکنم که پدرم به هنگام ...
عبدالله مبارک در يکي از سالهايي که به سفر حج مي رفت ، در ميان راه ، کودک هفت يا هشت ساله اي را بدون توشه و مرکب ديد . بر او سلام کرد و گفت : «با چه کسي بيابانها را پيموده اي ؟» . گفت : «با خداي متعال ». سخن کودک که نشانه ي نيکي مقام او بود ، در نظر عبدالله ...
طاووس یمانی گوید: سالی به حج شدم . خواستم كه سعی كنم میان صفا و مروه . چون در كوه صفا شدم جوانی را دیدم با جامه ای كهنه پوشیده ، آثار صالحان در روی او مشاهده كردم . چون بر درجه های صفا شد چشمش بر كعبه افتاد، رو به آسمان كرد و گفت : انا عریان كماتری ، انا ...
بالاخره نفهميدم بايد بچرخانم يا نچرخانم؟ يکي ميگه خوبه، دست بچه مسلمون بايد يه چيزي، علامتي از خدا، پيغمبر، باشه، بهتر از زنجير و دستبنده. يکي ميگه نچرخون، حرمت و احترام داره باهاش ذکر خدا ميگن. والله من گيج شدم، بالاخره چي کار کنم؟خوب اگر جواب ...
زمخشری در ربیع الابرار نقل كرده: چون یزیدبن معاویه مسلم بن عقبه را به جنگ اهل مدینه فرستاد و گفت: پس از شكست آنان، زنانشان بر سپاهیان شام مباح است (ولی به وی سفارش كرد كه متعرض امام سجاد (ع) نشود) علی بن الحسین (ع) در آن ماجرای شوم، چهار صد زن را با ...
روزی مردی در برابر امام سجّاد علیه السلام ایستاد و حرف تندی به او گفت؛ اما حضرت جوابش را نداد تا آن مرد رفت. امام علیه السلام به افرادی که آنجا نشسته بودند فرمود: «دوست دارم که همراه من بیابید و جواب من را بشنوید.» امام و همراهانش به راه افتادند و امام ...
آخرين وصيت امام سجاد و امام حسين (ع )
امام باقر(ع ) فرمود: هنگامى كه پدرم لحظات آخر عمر را مى پيمود، مرا به سينه اش چسبانيد و فرمود: ((پسر جان ! تو را به همان چيزى كه پدرم (امام حسين عليه السلام ) هنگام شهادت به آن وصيت ...
امام زینالعابدین سیدالساجدین، علیبن الحسین علیهماالسلام میفرماید:پدرم روز شهادتش - روز عاشورا - در حالی که خون از تمامی بدنش در فوران بود مرا به سینهاش فشرد و گفت: پسر عزیزم! این دعا را حفظ کن که همانا مادرم فاطمه به من آموخت. و مادرم از رسول ...
بين امام سجاد عليه السلام و پسر عموى او (حسن بن حسن ) كدورتى وجود داشت . حسن كه در دل ناراحت بود به فكر آزار آن حضرت افتاد. ازاين رو به مسجد رفت كه امام عليه السلام و اصحابش با يكديگر بودند. در برابر امام عليه السلام قرار گرفت ...
مرحوم مجلسی روایت کرده است که ولید بن عبدالملک به صالح بن عبدالله، حاکم مدینه، نوشت که؛ حسن بن الحسن علیه السلام (حسن مثنی) را - که در زندان است - به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله ببر و پانصد تازیانه بر او بزن. صالح، حسن را به مسجد آورد. مردم نیز جمع ...
یكى از خدمات ارزشمند امام سجّاد(علیه السلام)، رسیدگى به درماندگان، یتیمان، تهیدستان و بردگان بوده است.
روایت شده است كه آن حضرت، هزینه زندگى صد خانواده تهیدست را عهده دار بود.گروهى از اهل مدینه، از غذایى كه شبانه به دستشان می رسید، گذران معیشت مى ...
عمران بن سلیم می گوید: هر گاه زُهری از علی بن الحسین مطلبی نقل می كرد، می گفت: برای من زین العابدین روایت كرد. یك بار سفیان بن عُیینه به او گفت: از چه جهت او را زین العابدین می گویی؟پاسخ داد از سعید بن مسیب شنیدم كه رسول خدا فرمود: به روز قیامت، فریاد ...