در تفسير عرفانى «روح البيان» آمده است :مردى دچار پا درد سخت شد ، طبيب گفت : اگر پايش را قطع نكنند ، براى او خطر جانى دارد ، مريض رضايت به قطع پا داد ، ولى به طبيب گفت : وقتى آماده قطع كردن شدى ، من ذكرى را شروع مىكنم از مرتبه سه به بعد مشغول قطع كردن شو . ...
قرآن مجيد توبه حقيقى و آمرزش خواهى جدّى را زمينه ساز تجلّى رحمت خدا به صورت نعمت هايى چون فراوانى باران و افزونى مال و اولاد خوب و سرسبزى و طراوت زمين و گياهان و پر شدن رودها و رودخانه ها از آب مى داند ، نوح به فرمان پروردگار به ملّت و قومش گفت :. . . ...
شيخ كلينى از امام صادق عليهالسلام نقل مىكند :در زمان بنىاسرائيل مردى داراى منصب قضاوت بود ، قاضى را برادرى بود شايسته و صالح و او داراى زنى بود متديّن كه بعضى از انبياى بنىاسرائيل از نوادهها و نتيجههاى او بودند !امير بنىاسرائيل جهت انجام ...
ابو هاشم قرشى مىگويد :زنى از يمن به منطقه ما آمد و بر ديار ما وارد شد . او را سريّه مىگفتند ، به وقت شب از او ناله و زارى مىشنيدم ، به خدمتكار خانه گفتم : در احوال اين زن دقت كن ببين چه مىكند ؟او را ديد چشم از آسمان برنمىدارد و همانگونه كه به سوى ...
آورده اند كه در روزگاران گذشته حاكم مملكتى مى خواست رقيبى از رقيبان خود را نابود كند ، پزشك حاذق و ماهر شهر را خواست و به او گفت : زهرى براى من آماده كن تا با غذا مخلوط كنم و به خورد رقيبم بدهم و او را از پاى در آورم ، طبيب گفت : من هنگام گرفتن دانشنامه ...
عبداللّه بن حسن مىگويد :كنيزى رومى داشتم كه از حالات او تعجّب مىكردم ، بعضى از شبها نزديك من مىخوابيد ، چون بيدار مىشدم او را نمىيافتم ، به دنبالش مىگشتم ، مىديدم در جايى از خانه سر به سجده گذاشته و مىگويد : به محبّتى كه بر من دارى مرا ...
يحيى بن بسطام مىگويد :شاهد مجلس شعوانه ـ آن زنى كه به حقيقت توبه كرده بود ـ بودم ، گريه و نالهاش شنيده مىشد ، به دوستم گفتم : او را تنها ببينم و بگويم : به خود رحم كن و اين قدر نفس را آزار مده ! گفت : اين تو و اينهم اين زن عابده . به نزد او آمديم ، من ...
مىگويند : زنى كور همه شب تا وقت سحر براى عبادت بيدار بود . چون سحر مىرسيد ، با صدايى حزين مىگفت : الهى ! بندگانت شب را گذراندند و به رحمت و فضل و مغفرتت سبقت گرفتند ، تو را به تو مىخوانم نه به غير تو ، مرا در گروه سبقت گيرندگان به رحمتت قرار ده ، ...
از زنى از شايستگان از عباد حق نقل شده :چون نماز شب را بجاى مىآورد بالاى بام مىرفت ، پيراهن و روبند بر خود محكم مىكرد و مىگفت : خدايا ! ستارگان درآمدند و به تاريكى شب هجوم آوردند ، چشمها خوابيد ، پادشاهان در به روى همه بستند ، هر عاشقى با معشوق ...
از يكى از نيكان و شايستگان نقل شده كه مىگويد :در مسيرى مىرفتم ، به درختى رسيدم ، خواستم قدرى استراحت كنم ، بزرگى بالاى سرم رسيد و گفت : برخيز كه مرگ نمرده . سپس بىهدف و بدون توجه به مقصدى شروع به رفتن كرد ، او را دنبال كردم ، شنيدم مىگفت :كُلُّ ...
يكى از شايستگان عباد خدا مىگويد : مسيرم به بعضى از كوههاى بيت المقدس افتاد ، به يكى از وادىهاى آنجا فرود آمدم ، با صداى بلندى روبرو شدم ، صدايى كه در كوه مىپيچيد و كوه آن صدا را به طور واضح برگشت مىداد ، دنبال صدا رفتم ، به چمنزارى رسيدم كه ...
مردى از اصحاب اميرالمؤمنين عليهالسلام مىگويد : نماز صبح را با امام خواندم ، پس از نماز از دست راست مردم رو كرد ، در حالى كه افسرده و دل شكسته بود ، آن قدر صبر كرد تا آفتاب طلوع كرد در حالى كه دست به دست مىزد گفت : من ياران پيامبر ...
درباره اويس قرنى نوشتهاند : چون شب مىرسيد مىگفت : اين است شب ركوع . آن گاه تمام شب را به ركوع مىگذراند و چون شب بعد مىآمد مىگفت : اين است شب سجود ، آن شب را به سجده بر عظمت دوست تمام مىكرد . ...
در روايتى آمده :در هر بيست و چهار ساعت براى عبد بيست و چهار خزانه مرتب قرار داده مىشود ، درب يكى از آن خزانهها باز مىشود ، آن را پر از نور عمل نيكش مىبيند ، عملى كه آن را در يك ساعت از بيست و چهار ساعت انجام داده ، به مشاهده آن نور ، چنان انبساط و ...
از جلوه هاى رحمت حق آيين مقدس اسلام است كه دينى كامل و نعمتى تمام است كه از آن به عنوان جهان تشريع نيز ياد مى كنند .انسان براى بقاى ظاهر خود بايد از سفره نعمت مادى حق سهمش را از طريق مشروع مصرف كند و براى بقا و رشد و كمال باطن خويش بايد عملا به مقررات ...
جنيد بغدادى ، مريدى داشت كه او را از همه عزيزتر مىداشت . ديگران را غيرت آمد .شيخ به فراست بدانست ، گفت : ادب و فهم او از همه زيادت است ، ما را نظر بر آن است ، امتحان كنيم تا شما را معلوم شود . فرمود : تا بيست مرغ آوريد و گفت : هر مريدى يكى را برداريد و جايى ...
در كتاب با ارزش «نهج البلاغة» نقل شده است كه :جنازهاى را به گورستان مىبردند ، حضرت اميرالمؤمنين على عليهالسلام شنيد مردى مىخندد ، خندهاى كه ناشى از غفلت بود . فرمود : گويا مردن بر غير ما نوشته شده و خيال مىكنى كه حق در اين دنيا بر غير ما لازم ...
روايت شده : به وقت ولادت عيسى ، فرزندان ابليس به پدر خود گفتند : امروز سر بتها و اصنام افتاد ، چه خبر شده ؟ گفت : نمىدانم . دورى زد و برگشت و از ولادت عيسى ، خبر داد و گفت : دوره بتپرستى تمام شد ، انسان را از راه عجله و سبك گرفتن كار گمراه كنيد . از ديگر ...
پرخورى و سيرى از غذا ، يكى از راههاى تسلط شيطان بر قلب است . هر چند غذاى حلال باشد ؛ زيرا پرخورى و سيرى علّت تقويت شهوات است و شهوات از برّندهترين اسلحههاى ابليس ملعون است .مىگويند : يحيى ، ابليس را با قفلهاى متعدّدى ديد ، از او پرسيد : اينها ...
مىگويند : ابليس در برابر بندهاى از بندگان خالص حق ظاهر شد ؛ آن عبد بيدار از او پرسيد : در كدام يك از اخلاقيات انسان كمك مؤثّرترى براى تو است كه او را به بدبختى بنشانى ؟ گفت : خشم ، چون انسانى به غضب گرفتار شود او را به بازى مىگيرم چنان كه كودك توپ را ...