فارسی
چهارشنبه 16 آبان 1403 - الاربعاء 3 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ترجمه صحيفه كامله سجاديه، ص: 9

می دانيم می دانند، ولی ما هر چه ايشان می دانند نمی دانيم، آنگاه به من گفت: آيا از پسر عمويم چيزی نوشته ای؟ گفت: آری، گفت: به من نشان بده، پس چند نوع دانش را كه از آن حضرت ضبط كرده بودم به او عرضه داشتم و دعايی را به او نشان دادم كه حضرت صادق بر من املا فرموده بود و حديث كرده بود كه پدرش محمد بن علی عليه السلام بر او املا فرموده بود و خبر داده بود كه آن از دعای پدرش علی بن الحسين عليهما السلام از دعای صحيفه كامله است، پس يحيی تا پايان آن را نظر كرد و گفت: آيا اجازه می دهی كه نسخه ای از روی آن برداريم؟ گفتم: ای پسر رسول خدا! آيا در آنچه كه از خود شماست اجازت می خواهی؟ پس گفت: هم اكنون بر تو ارائه خواهم كرد صحيفه ای از دعای كامل را از آنچه پدرم از پدرش حفظ فرموده و مرا به نگاه داشتن و بازداشتن آن از نااهل سفارش فرموده. عمير گويد: پدرم گفت: پس برخاستم و پيشانی او را بوسيدم و گفت: به خدا قسم! ای پسر پيامبر خدا كه من خدا را با محبّت و طاعت شما پرستش می كنم و اميدوارم كه مرا در حيات و ممات به دوستی شما سعادتمند كند. پس صحيفه ای را كه به او داده بودم به جوانی كه با او بود داد و گفت: اين دعا را با خطی روشن و نيكو بنويس و به نظر من برسان كه شايد آن را از حفظ نمايم؛ زيرا كه من آن را از پسر عمويم جعفر- كه در حفظ خدا باد- می خواستم او آن را به من نمی داد. متوكّل گفت: من از كرده خود نادم شدم و نمی دانستم چه كنم و حضرت صادق عليه السلام قبل از آن به من دستور نداده بود كه آن را به كسی ندهم، پس از آن يحيی جامه دانی را طلبيد و صحيفه قفل خورده مهر كرده ای را از آن خارج كرد و به مهر آن نظر نمود و بوسيد و گريه كرد، سپس مهر را شكست و قفل را باز كرد، آنگاه صحيفه را گشود و بر چشم خود گذاشت و بر روی خود




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^