يكى ديگر از مسائلى كه در نماز مورد توجه است مساله وقت است . مواقيت ، از مباحث نماز است . كسى كه نماز را درك لقا و حضور در محضر حضرت حق تعالى مى داند، لحظه شمارى مى كند كه در اولين دقايق و لحظات ، اين لقا حاصل شود و اين زمان را ميقات مواعده مى داند كه اگر تاخير كند، محبوب و معشوق از را ناراضى ساخته است . و به همين دليل است كه نقل كرديم يكى از زوجات رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم مى گويد:
كان رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم يحدِّثنا و نحدِّثه فاذا حضرت الصلاة فكاءَنَّه لم يعرفنا(621).
((ما در محضر رسول اكرم صلى اللّه عليه و اله و سلم نشسته بوديم ، او با ما سخن مى گفت و ما هم با او سخن مى گفتيم ، اما وقتى موقع نماز شد، گويى رسول اكرم صَلى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم اصلا ما را نمى شناسد)).
روايتى از امام هشتم حضرت اباالحسن الرضا عليه السلام نقل شده است كه فرمودند:
اذا دخل الوقت عليك فصلِّها فانك لا تدرى ما يكون (622).
((وقتى موقع نماز شد، اول وقت ، نمازت را به جاى آور؛ زيرا نمى دانى كه چه اتفاقى خواهد افتاد)).
اگر عاشقى و مشتاق ، در اولين لحظه باب گفتگو با خدايت را باز كن ؛ چون نمى دانى تا ساعتى ديگر چه خواهد شد. آيا واقعا زنده خواهى بود يا نه ! اين است كه توصيه شده : اذا دخل الوقت عليك فصلّها البته درست است كه از نظر فقهى اگر كسى در داخل وقت از دنيا برود و اول وقت نماز نخوانده باشد، قضاى آن نماز بر ذمه او نيست ، اما اين مصيبت را چه كند كه فيض لقا و ديدار الهى را در آخرين ساعات و لحظه هاى عمرش از دست داده است .
در روايت ديگرى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند:
اءوّله رضوان اللّه و آخره عفو اللّه و العفو لا يكون الا عن ذنب (623).
((اول وقت ، رضوان الهى است ، و از اول وقت كه گذشت ديگر عفو خدا است . طبيعى است كه اين عفو، عفو از گناه است )).
اگر كسى در اول وقت نمازش را به جاى آورد، وارد رضوان خدا شده ، اما اگر از اول وقت تاخير كرد، مشمول عفو خدا مى شود؛ يعنى نمازى كه از اول وقت تاءخير بيفتد، گناهى است كه خدا او را مى بخشد؛ پس چه بهتر كه انسان با نماز وارد رضوان الهى شود، نه مشمول عفو و غفران ؛ چون در رضوان عفو غفران هم هست ، اما در عفو و غفران ، رضوان نيست .
در تعبير ديگرى امام صادق عليه السلام مى فرمايند:
اذا دخل وقت الصلاة فُتِّحت اءَبواب السَّماء لصعود الاعمال فما اءَحبّ اءَن يصعدَ عمل اءَوَّل مِن عملى و لا يُكتبَ فى الصحيفة اءَحد اءَوَّلُ منِّى (624).
((وقتى اول وقت نماز شد، خداوند ابواب آسمان ها را براى صعود اعمال به نزد خود مى گشايد اين عمل صالح است كه در اول وقت به سمت خدا صعود مى كند من دوست ندارم كه هيچ عملى زودتر از عمل من صعود كند، و نام هيچ كسى قبل از من در صحيفه انجام دهندگان وظيفه ثبت و ضبط شود)).
و به تعبير روان تر حضرت مى خواهند بفرمايند: من دوست ندارم كه هيچ عملى قبل از عمل من به خدا عرضه شود؛ و در ديوان الهى هيچ نامى به عنوان نمازگزار بر نام من مقدم شود.
بنابراين ، اگر كسى واقعا نماز را لقاءاللّه مى داند و خود را در پيشگاه و محضر خدا مى بيند، بايد اولين دقايق ممكن را براى انجام نماز انتخاب كند، بايد اولين دقايق ممكن را براى انجام نماز انتخاب كند، و هيچ فعل و عملى را بر نماز و لقاى خود مقدم نكند.
3 - لباس نمازگزار
يكى ديگر از مقارنات نماز ساتر است . پوشيدن لباس و مستور داشتن قبايح و عورات جسم به هنگام نماز از واجبات است و همچنين مستحب است كه انسان براى نماز زيباترين و پاكيزه ترين لباس را با همان هيات و شكلى كه به رسمى ترين مجالس دعوت مى شود، بپوشد. در سخنى از اميرالمومنين عليه السلام آمده است كه :
ان اللّه جميل يحب الجمال و يحبُّ اءَن يرى اءَثر نِعَمِهِ على عبدهِ(625).
((خدا زيباست و منشاء هر جمال و زيبايى است و زيبايى را نيز دوست دارد و همچنين دوست دارد كه وقتى به بنده اش تفضلى كرده و نعمتى اعطا كرده است ، آثار آن را بر آن بنده ببيند)).
چه بهتر كه اين نعمت الهى را انسان هنگام ورود به محضر او و در ميهمانى او به همراه داشته باشد. پوشش كنيه از اين است كه خداوند همانگونه كه با نعمت پوشش و لباس انسان را برترى داد، خطاهاى باطنى او را نيز پنهان دارد؛ چون در تعبيرى از امام صادق عليه السلام وارد شده كه :
اءَمَّا اللِّباس الظَّاهر فنعمة من اللّه تعالى تستر بها عورات بنى آدم و هى كرامة اءكرم اللّه به ذرِّية آدم لم يُكرم بها غيرهم و هى للمومنين آلة لاداء ما افترض اللّه عليهم و خير لباسك ما لا يشغلك عن اللّه عزَّ وَ جَلّ بل يقربك من ذكره و شكره و طاعته و لا يحملك على العجب و الرياء و التزين و التفاخر و الخيلاء فانها من آفات الدين و مورثة القسوة فى القلب فاذا لبست ثوبك فاذكر ستر اللّه عليك ذنوبك برحمته و البس باطنك كما البست ظاهرك بثوبك وليكن باطنك من الصدق فى ستر الهيبة و ظاهرك فى ستر الطاعة واعتبر بفضل اللّه عز و جل (626).
((لباس ظاهر، نعمتى است كه خدا به وسيله آن قبايح بنى آدم را مى پوشاند و اين اكرامى است از زمره كرامت هاى خاص پروردگار نسبت به بنى آدم ، كه اين كرامت را به انسان اختصاص داد و هيچ يك از مخلوقات الهى ساتر و پوشش ندارند؛ منتهى بهترين لباس اين است كه ضمن اين كه ساتر انسان است و عيوب انسان و بدى هاى او را مى پوشاند، باعث طغيان بدى هاى ديگر در انسان نشود. لباس زيبا و خوب ، انسان را از ياد خدا غافل نكند، بلكه انسان ره به ياد خدا و شكر و اطاعت او رهنمون شود و از ريا و مفاخره و خودبزرگ بينى حفظ كند؛ كه هر يك از اينها آفت دين است و در انسان قساوت قلب ايجاد مى كند. وقتى لباس پوشيدى ، بياد آور كه خداوند به واسطه رحمتش ، گناهان تو را پوشاند؛ و همان طور كه ظاهر خود را مى پوشانى ، باطن خود را نيز بپوشان ؛ و باطن را از روى صدق به لباس هيبت بپوشان و ظاهر را به لباس اطاعت )).
اين بنده با يك دنيا خضوع ، احتياج و عشق به درگاه تو آمده ، همه عيوب او را مستور بدار كه اين راه و رسم دوستى و محبت است .
پوشيده داشتن عيب دوست و برملا نكردن آن ، راه و رسم محبت و دوستى است .
لا تفضحنى على رؤ وس الاشهاد من العالمين (627).
((مرا در مقابل ديدگان بندگانت رسوا مساز)).
4 - مكان نمازگزار
يكى ديگر از امورى كه در نماز مورد توجه است ، مساله مكان نمازگزار است . آن گونه كه گفتيم ، نماز لقا و حضور در پيشگاه حضرت رب الارباب است و وقت ميقات و ميعاد ملاقات ؛ پس مكان نماز هم خانه اوست ؛ بنابراين ، توصيه اكيد شده است كه نماز را در مسجد به جاى آوريد و هيچ عاشق بى قرارى در رفتن به خانه محبوب تامل و ترديد نمى كند، در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند:
مكتوب فى التوراة اءَنَّ بيوتى فى الارض المساجد فطوبى لعبد تَطهَّرَ فى بيته ثم زارَنى فى بيتى الا انَّ على المَزُور كرامَةَ الزائر(628).
((در تورات آمده است كه خانه هاى من در روى زمين ، مساجدند. خوشا به حال كسانى كه در خانه خود پاك و طاهر شده ؛ بعد براى زيارت و ملاقات به خانه من مى آيند. پس به درستى كه بر ميزبان است كه زائر و مهمان را اكرام كند)).
وقتى به خانه ميزبان قدم مى گذارى ؛ آن هم با دعوت او، به يقين مورد اكرام وى واقع خواهى شد؛ به ويژه كريمى كه اكرام از همه كريمان است . محضر، محضر او؛ خانه ، خانه او و وقت مواعده و ملاقات اوست .
در بعضى از روايات نسبت به همه مومنان به ويژه كسانى كه مسجد در نزديكى آنها است سفارش شده است كه نماز را در مسجد به جاى آورند. از حضرت رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم نقل شده است كه فرموده اند:
لا صلاة لجار المسجد الا فى مسجده (629).
((همسايه مسجد اگر در خانه نماز بخواند، آن نماز، كامل نخواهد بود)).
در بعضى از دستورات ديگر هم آمده كه اگر كسى توانايى رفتن به مسجد ندارد، در خانه اش مصلايى را مخصوص نماز خود قرار دهد.
5 - قبله
از ديگر مقدمات نماز، استقبال قبله و يا ضرورت ايستادن در مقابل بيت الله الحرام است . وجوب اين امر كنايه از روى گرداندن از هر چيزى و توجه به يك جهت و آن هم بيت اللّه الحرام است كه : ((قبله عاشق يكى آمد و بس )) و قرآن نيز مى فرمايد:
فاينما تولوا فثم وجه اللّه (630).
((به هر طرف كه روى كنيد به خدا روى آورده ايد)).
هرجا روى كنى و هرجا بنگرى همان جا خدا است . ولى فرمان خداوند متعال اين است :
فول وجهك شطر المسجد الحرام (631).
((اى پيامبر! روى به طرف مسجدالحرام كن )).
شما مسلمين نيز هركجا باشيد در نماز روى بدان جانب كنيد. از آن جا كه اراده نمازگزار بايد اراده مراد و محبوبش باشد و نبايد از اين اراده تخلف كند، همين كه او مى خواهد، بايد رو به خانه او بايستد و با او سخن بگويد.
رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم فرمودند:
ان اللّه مقبل على المصلى ما لم يلتفت (632).
((مادامى كه نمازگزار از قبله روى نگردانده ، خداوند با او سخن مى گويد)).
شايد اين سخن كنايه از اين است كه چون خدا فرمان داده كه اعضا و جوارح و مقاديم بايد به سمت قبله باشد، توجه قلب او هم بايد به سوى خدا باشد.
بنابر اين از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم روايت شده است كه حضرت نمازگزارى را ديدند كه با محاسن و ريش خود بازى مى كند، فرمودند:
اما هذا لو خشع قلبه ، لخشعت جوارحه (633).
((اگر قلب و دل اين مرد خاشع بود، هر آينه اعضا و جوارحش نيز خاضع بود)).
اى آن كه به قبله وفا روست تو را | بر مغز چرا حجاب شد پوست تو را | |
دل را پى اين وآن ، نه نيكوست تو را | يك دل دارى ، بس است يك دوست تو را |
در سخنى از امام صادق عليه السلام وارد شده است كه فرمودند:
اذا استقبلت القبلةَ فَانس الدُّنيا و ما فيها و الخلق و ما هم فيه (واستفرغ قلبك من كل شاغل يشغلك عن اللّه ) و عاين بسرِّك عظمة اللّه و اذكر وُقوفك بين يديه يوم تَبلُو كل نفس ما اءَسفلت و رُدُّوا الى اللّه مولاهم الحق (634).
((وقتى مقابل قبله مى ايستى ، در حقيقت بايد از دنيا و آنچه كه در آن است دل بكنى و از آنها مايوس باشى ؛ از همه خلق و مخلوقات منقطع شوى و دل خود را از هر چيزى كه تو را از ذات ذوالجلال اليه غافل مى كند، خالى كنى و با چشم باطن ، عظمت و جلال پروردگار را ببينى و به يادآورى كه همچنان كه الان به نماز ايستاده اى ، روزى هم بايد در صحنه قيامت و در پيشگاه ربوبى براى پاسخ گويى اعمالت بايستى ، روزى كه براى هر كس آنچه فرستاده است آشكار مى شود و همه به سوى پروردگار بازگردانده مى شوند)).
در سخن ديگرى از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم وارد شده است كه فرمودند:
امّا يَخاف الَّذى يُحَوِّل وجههُ فى الصلاةِ اءَن يُحَوِّلَ اللّه وجهه حِمَارا(635).
((آن كه در نماز از توجه به خداوند روى مى گرداند آيا نمى ترسد از اين كه خداوند روى او را به صورت چهارپايى تغيير دهد)).
غفلت و بازى گوشى اعضا و جواح در نماز حكايت از بى توجهى دل مى كند؛ و اين نشانه اين است كه اساسا او نمازى كه بنيادش بر ذكر و توجه است به جاى نياورده است . بنابراين ، به چهارپايى تشبيه مى شود كه ضرب المثل بلاهت و نادانى است . نتيجه اين كه ، اگر دل و قلب نمازگزارى توجه نداشته باشد، اعضا و جوارحش نيز خضوع و خشوع نخواهند داشت .
شايد رمز ديگر وحدت جهت در قبله و كعبه معظمه ، نمايش همدلى و همراهى همه مسلمانان عالم باشد.
6 - اذان
يكى از مقدمات نماز، اذان است كه با كلمه ((اللّه )) آغاز مى شود و با همان كلمه نيز خاتمه مى يابد اللّه اكبر در آغاز و لا اله الا اللّه در پايان به تعبير غزالى و به نقل مرحوم فيض : اين نماز يادآور منادى قيامت و نفخ صور است ؛ و اگر انسان شيفته ملاقات با محبوب و يار باشد، گويى كه ندا و صوت موذن ، مژده ديدار و زمان وصال را بشارت مى دهد. براى همين است كه پيامبر در نزديكى مواقيت نماز به بلال مى فرمودند: ارحنا يا بلال (636) دل و جان مار با نواى دلنشين اذان و ياد خدا نوازش كن ؛ زيرا تعبير رسول اكرم صلى اللّه صَلى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم اين بود كه و قرة عينى فى الصلاة (637) نماز موجب روشنايى چشم من است .