ترجمه قرآن كريم، ص: 527
نمی بينيد؟ 21
رزق شما و آنچه شما را به آن وعده می دهند، در آسمان است
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه آنچه را به شما وعده می دهند، يقينی است، همان گونه كه شما [وقت سخن گفتن يقين داريد] سخن می گوييد.
آيا خبر مهمانان ارجمند ابراهيم به تو رسيده است؟
زمانی كه بر او وارد شدند، سلام گفتند. گفت: سلام، [به نظر می رسد شما] مردمی ناشناسيد!
پس به سوی خانواده اش بازگشت و گوساله ای فربه [و بريان شده ] آورد.
و آن را نزديكشان برد [ولی ديد نمی خورند]؛ گفت: مگر نمی خوريد؟
و [در دلش ] از آنان احساس ترسی كرد. گفتند: مترس. و او را به پسری دانا مژده دادند.
در اين ميان همسرش [كه مژده را شنيده بود] با فريادی [از روی تعجب ] در حالی كه به چهره اش زد سر رسيد و گفت: پيرزنی نازا [و فرزند؟!]
گفتند: پروردگارت چنين گفته؛ يقيناً او حكيم و داناست.
[ابراهيم ] گفت: ای فرستادگان! دنبال چه كار مهمی هستيد؟
گفتند: ما را به سوی مردمی گنهكار فرستاده اند؛
تا [بارانی ] از سنگی مهلك از جنس گِل بر آنان بفرستيم؛
[سنگی كه ] نزد پروردگارت برای تجاوزكاران نشانه گذاری شده است؛ أ
پس هر كه از مؤمنان در آن شهر بود [پيش از آمدن عذاب ] بيرون برديم؛
در آنجا جز يك خانه از مسلمانان [كه اهلش مطيع خدا بودند، نيافتيم.]
در آنجا [پس از زير و رو شدن شهر و هلاكت مردم ] نشانه و عبرتی [از قدرت، غضب خود و محكوميت مجرمان ] برای كسانی كه از عذاب دردناك می ترسند به جا گذاشتيم.
و [نيز] در [سرگذشت ] موسی، چون او را با معجزه ای روشن به سوی فرعون فرستاديم [مايه عبرت است:]
فرعون با سپاهيانش روی [از حق ] گرداندند و گفت: [اين مرد] يا جادوگر است يا ديوانه!
در نتيجه او و سپاهيانش را گرفتيم و به دريا افكنديم، در حالی كه [به سبب لجبازی و دشمنی ] مستحقّ سرزنش بود.
و [نيز] در [سرگذشت قوم ] عاد هنگامی كه بر آنان باد هلاك كننده ای فرستاديم [مايه عبرت است.]
[آن باد] هيچ چيزی را كه بر آن می وزيد رها نمی كرد مگر آنكه آن را به صورت استخوان پوسيده ای می ساخت.
و [نيز] در قوم ثمود [مايه عبرت است ] هنگامی كه [پس از پی كردن ناقه ] به آنان گفته شد: زمانی كوتاه [كه بيش از سه روز نيست، از زندگی ]