فارسی
دوشنبه 11 تير 1403 - الاثنين 23 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

درمان گری با قرآن، ص: 37

آدم، آدمی است كه دلش گناه كرده است. ما نماز می خوانيم، اما دلمان يك عدد گناه می كند، كلّ نمازمان باطل می شود؛ ايستاده ام و دارم نماز می خوانم، خيلی راحت و خيلی آرام، يك مرتبه می بينم، كسی كه از دستش بر می آيد، گره ای اگر به زندگی من افتاد، آن را باز كند، وسط نماز وارد شده، تا او را می بينم، من هم نمازم را كمی چرب می كنم؛ كمی آن را طولانی تر می كنم؛ كمی تُن صدايم را با حال تر می كنم. همه اين ها هم كار دل است كه دلم می خواهد فرد وارد، نمازم را ببيند؛ توجّه اش به من جلب بشود؛ در دل خودش، برای من يك ذكر خيری ثبت بكند كه عجب آدم خوبی و چه نمازی می خواند! كه اگر يك وقتی به او مراجعه كردم، مشكلم را حل كند، به خاطر آن چهره ای كه از من در دلش ثبت كرده ام، مشكل من را حل كند. دلم گناه كرده، ولی كلّ حركات بدنم را خدا باطل اعلام می نمايد. می گويد اين نمازت بدرد من نميخورد آنرا برای ديگران خوانده ای و مزدش را هم از آنان بايد بگيری.

اگر كسی برای آنها قلم بتراشد؛ اگر كسی خودكاری دستشان بدهد، در تمام گناهانی كه آن ها با اين قلم مرتكب می شوند، شريك هست.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^