
آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی:حوزه و دانشگاه خطبه حضرت زهرا (س) را به جهان معرفی کند

آيتالله صافيگلپايگاني در پاسخ درخواست جمعي از مؤمنين، نظر خود را پيرامون محور قرار دادن خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) به عنوان محور وحدت جامعه اسلامي اعلام کردند.
بسماللهالرحمنالرحيم
قالت فاطمه سلامالله عليها: و جعلالله ... طاَعتَنا نِظاماً لِلملة و اِمامتَنا اَماناً للفرقة
محضر مبارک مرجع عاليقدر جهان تشيع حضرت آيتالله صافي گلپايگاني
سلام عليکم و رحمةالله و برکاته
نظر به ضرورت انسجام جامعه اسلامي و طرح خطبه مقدس حضرت صديقه طاهره(س) به عنوان محور و ملاک وحدت جامعه اسلامي و هدايت امت اسلامي، نظر مبارک شما در خصوص اين امر خطير، مغتنم خواهد بود.
بسمالله الرحمنالرحيم
و عليکمالسلام و رحمةالله و برکاته
يکي از مواريث بزرگ اهلبيت(ع) و مصادر محکم اعتقادي اسلامي و مفاتيح معارف حقه و مدارک مهم ولايي، خطبه فصيحه حضرت سيدة نساءالعالمين فاطمه زهرا عليها و علي ابيها و بعلها و اولادها الائمه الاف التحية و السلام و النثاء است که آن حضرت در مسجد النبي(ص) خطاب به مهاجر و انصار ايراد فرمودند.
اين خطبه را که حضرت صديقهطاهره سلامالله عليها بالبديهة و الارتجال انشاء فرمودند: از معجزات باهره ظاهره خاندان رسالت و منبع مهم حقايق عالي و مطالب حقه است که از غير آن حضرت صاحب علوم لدنيه و عالمه به مطالب غيبيه و مويده به تاييدات ربانيه است، اظهار چنين موقف علمي آن هم به ارتجال، معجزه و الهام از عالم غيب و کاشف از صلاحيتهاي ملکوتي سراييده ميباشد.
ما را نميرسد که پيرامون عظمت اين خطبه و درسها و پيامهايي که براي جهانيان مخصوصاً امت اسلام تا روز قيامت دارد، سخن بگوييم. بليغان و فصيحان هر چند فصيح و استاد آگاه از عوالم معنوي و ملکوتي انسان باشند از مدح و وصف اين بانوي بزرگ عالم اصطفاء و پدر بزرگوارش، شخص اول ممکنات و شوهر عظيمالشان او حضرت اميرالمومنين(ع) عاجز و ناتوانند؛ البته محور و ملاک وحدت جامعه بشري در همه شعب حيات، هدايتهاي وحياني قرآني و تعاليم نبوي و ارشادات ولايي است. همه برکات حقيقي از اين بيت شريف نورافشان است. درس توحيد صحيح و کامل را بايد از اين خاندان گرفت و راه سعادت دنيا و آخرت را از آنها آموخت که صراط مستقيم ميباشند.
فقط در اينجا به يک جمله از اين خطبه شريفه که متضمن وحدت امت و امان از تفرقه و جدايي است، اشاره ميشود.
قالت سلامالله عليها جعلالله طاعتنا نظاما للمله و امامتنا امانا منالفرقه
آنچه بايد به آن توجه شود اين است که اگر در مسايل مورد اختلاف امت، شخصيتي که صاحب مقام عصمت و منصوب و منصوص منالله نباشد اختلافات فکري و عقيدتي و فرقهاي، نظم جامعه را مختل و موجب سلب امنيت و آرامش ميگردد، از اين جهت به قاعده لطف و حکم عقل، لازم است که چنين شخصي را خدا به مردم معرفي کند.
«و ما ينطق عنالهوي ان هو الا وحي يوحي»
بر اين مطلب هم عقل و هم قرآن مجيد و هم سنت نبويه دلالت دارند، بديهي است اين برنامه حفظ وحدت، داراي دو جهت و دو بخش است. بخش نخست آن همان نصب و نص الهي و شرعي است که حاصل است و بخش دوم آن پذيرش مردم و شناخت صحيح صاحب اين مقام است که متاسفانه در نظام تشريع اگر چه بخش اول تامين شده است؛ اما بخش دوم را معاندين در مقام اطاعت، ترک نمودند و راه هواهاي نفساني و مقاصد دنيوي خود را برگزيدند.
اگر اين مخالفت پيش نيامده بود و همه به نصب الهي تسليم شده و مطيع نظام امامت که حضرت زهرا(س) به آن اشاره فرمودهاند، عمل کرده بودند، امت بلکه عالم انسانيت در وحدت و اتفاق، سير صحيح را طي مينمود و مقاصد الهي از بعثت و وحي و ارسال رسل و انزال کتب تامين ميشد، اما حب جاه و رياست موجب شد که به اضلال و اغواء تني چند، اين مقصد چنانکه پيشبيني ميشد، حاصل نشود و حضرت زهرا(س) در اين خطبه اين موضوع و خطرات و تبعات سوء مخالفت با امام منصوص را با بهترين و محکمترين بيان تذکر داد و به همه هشدار داد و از آيندههاي پر از اختلاف و نزاع و جنگ و جدال خبر داد.
او مثل کسي که به راي العين ببيند همه اوضاع سوء و نابسامانيهايي را که در آينده جلو آمد، پيشبيني فرمود، و مفاسد حکومتها و ستمکاران را که بر مردم و مال و ناموس آنها مسلط شدهاند تذکر داد لذا به همه اتمام حجت فرمود و در عين حال اگر چه امت، راه اطاعت از امامت را نپيمود، امامان منصوب منالله در ادوار و اعصار مختلف براي جلو گيري از تفرقه، وظايف سنگيني را به عهده گرفتند و تفرقه و اختلاف را محکوم مينمودند و اهلبيت و ائمه طاهرين (عليهمالسلام) همواره محور وحدت و حافظ حدود و ثغور شرع و شريعت بوده و هستند.
در نهايت بايد عرض کنم که زبان الکن و قلم ناتوان از تفسير و تبيين معارف الهي خطبه شريفه فاطميه ميباشد و اگر دانشمندان و علماي بزرگ و نويسندگان توانا و گويندگان دلسوز بخواهند دين حقيقي و اسلام واقعي را به مردم نشان دهند و آنان را از انحراف و ضلالت و نگرانيها نجات دهند، بايد بيان اين خطبه شريفه را وظيفه حوزه دانسته و به هر مقدار که ميتوانند آن را براي جامعه بشريت بازگو کنند.
در درجه اول وظيفه حوزه علميه و دانشگاه است که با بهترين روش و با استفاده از وسايل ارتباطي جديد، حقايق نهفته اين خطبه را به جهانيان رسانده و جهان تشنه معنويت را با آن آشنا سازند.
اينجانب هم به سهم خود از تمام عزيزاني که در سر چنين شوري و در دل چنان سوزي دارند، تقدير و تشکر ميکنم و اميدوارم که زحمات و خدمات آنان مورد نظر کيميايي حضرت بقيةالله الاعظم (ارواح العالمينلهالفدا) قرار بگيرد.