لطفا منتظر باشید

مهرورزى در عرصه‏گاه تقوى

حساس‏ترين نقطه زندگى يوسف كه نقطه عطف حيات پاك اوست مواجهه او با زليخاى مصر است. زنى زيباروى با تمكّن مادّى و تكيه به قدرت و سلطنت و حكومت و بانوى بزرگ مصر كه از او تقاضاى گناه مى‏كند.
يوسف مى‏داند كه خدا نعمتهاى گرانسنگش را از باب محبت در اختيار انسان قرار داده است و تنها در مسير او بايد نعمتها را خرج كرد ، شهوت نيز نعمتى است الهى، اما مسير خرج آن بايد در راستاى فرمان الهى باشد ، اين كمال بى‏مهرى است كه انسان نعمتى خدا داده را در مسير خواسته‏هاى شيطان خرج كند و يوسف عالِم به اين حقيقت است ؛ قدرت، سلطنت، زيبايى و... در دل او خوف و رغبتى ايجاد نكرد تا توانست به بانوى زيباى كاخ ، محبت منطقى كرد و با تقواى پرتوان خود سبب حفظ او از افتادن در گناه كبيره زنا شد.
آرى! اگر چه به ظاهر تصوّر مى‏شود كه دست رد به سينه زليخا زدن بى‏مهرى است، امّا يوسف تمام مهر و محبت را در حق او انجام داد كه دامان او آلوده به گناهى بزرگ نشود و مسلماً دامن انسانى را از گناه پاك نگاه داشتن و به اين سبب رحمت و رضايت حضرت حق را به او ارمغان دادن حقيقت و كمال مهرورزى است .
آلوده شدن دامن به خواسته شيطان، بى‏مهرى و بى‏محبتى به خالق هستى و كج رفتارى به دستورات و احكام الهى است و اين ميدان، ميدان جنگ هوا و هوس با عقل و دين است و مهرورزى حقيقى از جانب عقلو دين است نه هوا و هوس.
بانوى زيباى مصر ، يوسف را به حجره دربسته و مهيا براى كامجويى دعوت نمود و با زبان سالارى و حاكمانه فرمان كامجويى صادر كرد تا يوسف نتواند از فرمان سرپيچى كند:
وَغَلَّقَتِ الْأَبَوْابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ  .
همه درهاى كاخ را بست و به او گفت : پيش بيا [ كه من در اختيار توام ] .
فرمان دل نيز با فرمان بانوى كاخ هم‏سو گرديد و فرمان جوانى و كامجويى و ترحم بر زنى محترم و انسى كه از وى در دل داشت قدرت فرمان را چندين برابر كرده بود.
يوسفِ جوان همه فرمانها را زير پا نهاد و تنها يك فرمان را اطاعت كرد و آن فرمان خدا بود ؛ از پرهيزكارى و تقوى سدّى بزرگ و آهنين در برابر تمايلات بشرى و حيوانى خود ساخت و پيروزى انسانيّت را بر حيوانيّت به جهان بشرى اعلام كرد. يوسف تقاضاى بانوى كاخ را چنين پاسخ داد:
مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّى أَحْسَنَ مَثْوَاىَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ  .
پناه به خدا ، او پروردگار من است ، جايگاهم را نيكو داشت ، [ من هرگز به پروردگارم خيانت نمى‏كنم ] به يقين ستمكاران رستگار نمى‏شوند . در اين مقام است كه خدا نيز او را برگزيد و ملائك در تعجب به حقيقت: إِنِّى أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ  پى بردند .يوسف براى گريختن از گناه ، مجبور به فرار از دست بانوى كاخ شد، اما بانوى شوريده حال كاخ، او را دنبال نمود تا لباس او از پشت پاره شد.
شوهر زليخا فرا رسيد و بانوى سالار مصر حقيقت را دگرگونه جلوه داد و خود را از معرض اتهام بيرون آورد و يوسف بى‏گناه را گناه‏كار خواند و به شوهرش چنين گفت:
مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلاَّ أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ  .
كسى كه نسبت به خانواده‏ات قصد بدى داشته‏باشد ، كيفرش جز زندان يا شكنجه دردناك چه خواهد بود ؟ !
اما يوسف با دفاع از خود، تبرئه شد. همسر سالار مصر بعد از مدتى به تهديد يوسف پرداخت و در جمع زنان مصر گفت: وَلَئِن لَّمْ يَفْعَلَ مَا ءَامُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُوناً مِنَ الصَّاغِرِينَ  .
و اگر فرمانم را اجرا نكند يقيناً خوار و حقير به زندان خواهد رفت .
اين روش روز و شب ادامه داشت و يوسف همچنان پايدارى مى‏كرد و با اراده‏اى محكم تقاضاى همه بانوان را رد كرد؛ به خدا پناه برد و عرض كرد: رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَىَّ مِمَّا يَدْعُونَنِى إِلَيْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّى كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَ وَأَكُن مِنَ الْجَاهِلِينَ  . پروردگارا ! زندان نزد من محبوب‏تر است از عملى كه مرا به آن مى‏خوانند ، و اگر نيرنگشان را از من نگردانى به آنان رغبت مى‏كنم و از نادانان مى‏شوم .
يوسف از خدا تقاضاى زندان رفتن كرد تا از آن شكنجه روحى نجات يابد و دعايش به اجابت رسيد و يوسف روانه زندان شد. او همنشين زندانيان سلطنت مصر شد، اما از زندان هواى نفس و آلودگى‏ها و شهوات باطل آزاد شد و حركتى الهى و مبارزه‏اى معنوى با نفس كرد.
او با رعايت تقوى و مبارزه با هوى، مشكلات زيادى را به جان خريد اما طهارت و پاكى او شهره آفاق گرديد و مورد احترام خاص و عام شد ، پيامبر پاك حضرت حق باقى ماند و از حشمت و جاه ظاهرى و دنيايى نيز برخوردار گرديد و چيزى نگذشت كه زندانى بى‏گناه فرمانرواى كشور فراعنه و عزيز مصر و صاحب افتخار و عزت و قدرت و بزرگى در دنيا و سعادت ابدى و جاه مقام الهى در آخرت شد14. إِنَّكَ اليَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ.
تو امروز نزد ما داراى منزلت ومقامى و [ در همه امور] امينى .

منبع :
برچسب ها :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه