كلمات «شفع و وتر» در كتاب خدا به كار گرفته شده اند. «وتر» به معناى تك و فرد است و «شفع» به معناى جفت و زوج است. كلمه شفاعت از همين كلمه گرفته شده است. البته معانى مختلفى درباره لغت شفاعت ذكر شده است كه به برخى از اين معانى مى پردازيم.
تمام حيات مادى و معنوى انسان در دنيا و آخرت در گرو شفاعت است. كودك به شفاعت سينه مادر، مواد لازم غذايى را از سفره طبيعت مى گيرد. انسان به شفاعت درختان، هر ميوه و محصولى را به دست مى آورد. موجودات زنده به شفاعت خورشيد، هوا و گردش زمين به دور خود و خورشيد زنده هستند. اگر خداوند متعال اين امور را جفت انسان قرار نداده بود، زندگى كردن محال بود و خيمه حيات برپا نمى شد.
در قيامت نيز حيات پاك و زندگى ملكوتى، الهى، انسانى و بهشتى با شفيعان تأمين مى شود. اگر در قيامت كسى از شفاعت شفيعان محروم باشد، يقيناً نجات نخواهد يافت. شفاعت به اين معنا نيست كه پروردگار در قيامت اداره اى را باز مى كند و پرونده هر گناه و معصيت و ظلم بى توبه اى رادر آن اداره مى بندد، يا محو و نابود مى كند. بلكه شفاعت در قيامت به اين معناست كه انسان بتواند در ارتباط با شفيعان قرار بگيرد.
يكى از شفيعان روز قيامت، ايمان انسان است. كسى كه ايمان، با او جفت نيست و از ايمان تنهاست، در آنجا نجات ندارد. شفيع ديگر قيامت، قرآن است:
«فانّه شافع مشفّع اگر پرونده انسان، با قرآن جفت نباشد، يعنى عمل به خواسته هاى قرآن در پرونده او نباشد؛ نماز، روزه، زكات و خمس در پرونده نباشد و انسان جداى از قرآن وارد محشر شود، درهاى نجات به روى او بسته خواهد بود.
شفاعت قرآن به اين معنا نيست كه قرآن وارد محشر شود و به پروردگار بگويد: از اول تا آخر امت را به خاطر من كارى نداشته باش. شفاعت قرآن به اين است كه قرآن دستورهايش را در اعمال زندگى ما مشاهده كند و ما را- در حدّ خودمان- با خود هماهنگ ببيند.
يكى از شفيعان ديگر قيامت نيز پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله هستند. اگر پيغمبر صلى الله عليه و آله در قيامت ما را به عنوان امت خود امضا كند و ببيند كه در پرونده ما، عمل به فرهنگ او ثبت است، اين همان شفاعت پيغمبر صلى الله عليه و آله مى شود. يكى ديگر از شفيعان قيامت، امام معصوم است.
منبع : پایگاه عرفان