خدايا! حالا من يك پدر و مادرى دارم كه اصرار دارند كه نماز نخوان، با خدا كارى نداشته باش، جلسات مذهبى و معارف الهى نرو.
يك وقت يك جلسه اى است كه از اول تا آخر فقط گريه و مصيبت و ناله است، اگر تو را منع كنند، شركت در آن حرام است، ولو پدر و مادر بى دين باشند.
اما يك جلسه اى است كه مسأله و رساله و حلال و حرام را مى گويند، خدايا! مى گويند نرو، روزه نگير، چادر سرت نكن، مشروب مى گذارند و مى گويند: بخور، با اين پدر و مادر چه كار كنم؟
خدا مى فرمايد: مسأله آن را هم برايت حل مى كنم:
« وَ إِن جَـهَدَاكَ عَلَىآ أَن تُشْرِكَ بِى مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا »
آنچه كه ضد من است، گوش نده، اما:
« وَ صَاحِبْهُمَا فِى الدُّنْيَا مَعْرُوفًا »
به عالى ترين وجه با اين پدر و مادرِ مخالف من و بى دين همنشين باش، با پدر و مادرت كه دشمن من هستند؛ ديدنشان برو، آنها را نوازش كن، با پدر و مادرى كه مى گويند نماز نخوان و سراغ خدا و رساله نرو، شراب بخور، حجابت را بردار، فقط اين ها را گوش نده، ولى معاشرت تو با آنها بايد به نحو عالى باشد.
« وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَىَّ ثُمَّ إِلَىَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ »
راه انبيا را طى كن، بدان كه بعد از مرگت، تمام برنامه هاى تو نسبت به پدر و مادرت را محاسبه خواهم كرد.
اگر چه پدر و مادرت بى دين باشند، ولى تو آمدى با من آشتى كردى، من خدايى نيستم كه بگويم: برو در گوش پدر و مادر بى دينت بزن.
منبع : پایگاه عرفان