تا آيه نازل شد، پيغمبر صلى الله عليه و آله مردم را جمع كرد، فرمود: معيشت ضنك را فهميديد كه چيست؟ گفتند: نه.
فرمود: معيشت ضنك را من مى بينم، ديده ام را براى شما بگويم؟ گفتند: بفرماييد.
فرمود: نود و نه مار هست كه هر مار نُه سر دارد و اين مارها سه كار مى كنند؛ خدش، لسع، نفخ.
به محض اين كه بريده از خدا را وارد عالم بعد كردند، اين نود و نه مار كه هر كدام نُه سر دارند او را محاصره مى كنند،
« إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ »
تا روز قيامت هم او را مى گزند. هم فشار شديد به او مى آورند و هم مرتب با دهانشان فوتى مى كنند كه قابل مقايسه با طوفان هاى دنيا نيست. من آنچه را كه مى بينم مى گويم.
اين معيشت ضنك است، آن نود و نه مار ساخت خدا نيست، بلكه ساخت خود انسان است، با اعراض از ذكر، با گناه.
قرآن مجيد مى گويد: مولّدش گناه و معصيت است، مى گويد: اين مار كژدمى كه بعد از مرگ به زبانت مى زند، اين حرفهاى خودت است؛ غيبت است كه وقتى در فضا آمد، خدا به فيزيك جهان گفت: تبديل به جنس آخرتى شو؛ فحش، تهمت. حالا هم به شكل آخرتى تبديل شده است.
فيزيك دانان و شيمى دانان جهان مى گويند: تمام عناصر در اين عالم تبديل شدنى است. اصلاً هيچ چيزى به حال خودش باقى نيست؛ هيدروژن، اكسيژن، ازت، هيچ چيزى در اين عالم به حال خودش باقى نيست، چون هر چه را خدا راكد بگذارد، فاسد مى شود.
اگر در گناه راكد بمانم، كارگاه وجودم با هر گناهى مار و عقرب و شعله آتش مى سازد.
به بندگانم بگو: امشب آتشى كه براى خودتان فراهم كرديد، با اشك چشمتان بياييد كه من خاموشش كنم. من كه آتش را براى شما فراهم نكرده ام، خودتان فراهم و أخرج قريب منه السيوطي في تفسيره الدرّ المنثور: 5/608، ذيل الآية الكريمة: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً [ سورة طه: 24 عن النبيّ صلى الله عليه و آله قال: هل تدرون فيما أنزلت: فانّ له معيشة ضنكا، قالوا: اللّه و رسوله أعلم، قال: عذاب الكافر في قبره، يسلّط عليه تسعة و تسعون تنّينا . . . هل تدرون ما التّنّين؟ تسعة و تسعون حيّة، لكلّ حيّة سبعة روءوس، يخدشونه و يلسعونه و ينفخون في جسمه إلى يوم يبعثون.
كرديد و خودتان هم خاموش كنيد. آتش جهنم را هم با اشك چشم خودتان خاموش كنيد.
منبع : پايگاه عرفان