انسان نيكوكارى در حال جان دادن بود. اطرافيان ديدند خيلى چهره اش گرفته است. در حال تأسف است، آه مى كشد و غصّه مى خورد، ناراحت است، يك نفر از اطرافيان به او گفت: چرا ناراحتى؟ چرا آه مى كشى و غصّه مى خورى؟ دنيا براى كسى نمى ماند، همه از دنيا مى روند، اين شترى است كه جلوى در همه خانه ها مى خوابد، گفت: خيال كردى براى مردن خود غصّه مى خورم. من براى سه چيز غصه مى خورم، اول اينكه: براى ساعاتى كه بيش از اندازه لازم خوابيدم كه با خوابيدن زيادى زمان را كشتم، من در قيامت به عنوان قاتل محاكمه مى شوم. من قاتل زمان هستم، و غصّه ديگر من اين است كه: روزهايى كه بر عمر من گذشت، و مانند حيوانات به خاطر شكم دائم دهنم مى جنبيد، براى شكم پرستى ناراحت هستم كه قسمتى از عمرم خرج جنبيدن دهن براى شكم و معده ام شده است.
غصّه ديگر من براى ساعت هايى است كه به ياد خدا نبوده ام، كه كار خير نكردم و قدم مثبتى برنداشتم.
بهترين فرصت ماه مبارك رمضان است، كه خداوند مجانى در اختيار ما قرار داده است. مال التجاره و سرمايه اى را كه ما با اين سرمايه
«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»
مى توانيم باشيم، مى توانيم به عالى ترين مقام نزد پروردگار بزرگ عالم برسيم.
كسانى كه ماه رمضان را فهميده بودند، شب هاى آخر گريه شان بيشتر مى شد به خاطر اينكه فرصت دارد از دست مى رود.
روز عيد فطر را پيغمبر صلى الله عليه و آله با خوشحالى مى گذراندند، اما از روز دوم شوّال تا شش روز روزه مى گرفتند، كه به پيغمبر صلى الله عليه و آله عرض كردند، چرا روزه مى گيريد؟ فرمودند: دل كندن از ماه رمضان بسيار براى من سخت است، آرام آرام مى خواهم جدا شوم. يك مرتبه نمى توانم.
منبع : پایگاه عرفان