علماى يهود به فكر افتادند كه در مقابل انجيل بايستند. براى همين يكى از علماى بزرگ يهود به نام «پولس» «1» كه از خطرناك ترين چهره هاى كثيف تاريخ عالم است، به تدريج انجيل عيسى بن مريم عليه السلام را تحريف كرد «2»، و بعد از او، دزدى در كتاب قانون عيسى فراوان شد، و به تدريج اين كتاب از اصل خود برگردانده شد، و اين انجيل تحريف شده با سوءاستفاده از عقيد مردم به خدا و به وسيله كليسا و مراكزى كه در قسطنطنيه فوق العاده از آن حمايت مى كرد، و مخصوصاً سلاطين رومى كه پول بى حسابى براى آن خرج مى نمودند، به عنوان كتاب مذهبى مسيحيان رواج پيدا كرد.
در سايه تحريف انجيل، ملتى به عنوان عيسى پديد آمدند كه هر چند معتقد به خدا بودند، در تمام زواياى زندگى اجتماعى، اخلاقى و اقتصادى، در بند اسارت كليسا رفتند. در حقيقت، كليسا مركز تمام برنامه ها و كارگردانان زندگى آنان شد. دانشمندان مسيحى و علماى مسيحى، علمايى شدند كه ساخته شد افكار «پولس» يهودى بودند، و عقايدشان جز خطوط شرك، كفر، زندقه، فساد، افساد، خيانت، شكم پرستى و شهوت پرستى، چيز ديگرى نداشت. اين گونه، مسأله اعتقاد به كليسا، شكل گيرى از كليسا، سرسپردن به خاك كليسا، در اسارت بودن در قواعد كليسا، و ارباب بودن علما و روحانيون مذهب مسيح تا عصر رنسانس؛ يعنى انقلاب فرهنگى و علمى در مغرب زمين، ادامه پيدا كرد. در حقيقت، جاهليت يا شرك ساخته يهود، به عنوان آيين عيسى عليه السلام، ميليون ها نفر انسان را در غرب و شرق به اسارت كليسا در آورد.
منبع : پایگاه عرفان