
بخل يا خطرناكترين بيمارى
منابع مقاله:
کتاب : عرفان اسلامى جلد ششم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
خيلى عجيب است كه تمام نعمتهاى لازم به اراده حضرت حق، از تمام جوانب خلقت، بدون كمترين بخل و امساكى به انسان برسد و بر انسان لازم اخلاقى و شرعى و طبيعى باشد كه از آنچه به او مىرسد، به نيازمندان برساند، ولى در رساندن نعمتهاى مادى و معنوى حق- كه مالك واقعىاش خداست- به نيازمندان، آدمى گرفتار امساك و بخل باشد!!
چه عجيب است كه انسان بگويد: چون نيازمند به نعم مادى و معنوى هستم بايد به من برسد، ولى وقتى خودش با اين قضاوتى كه نسبت به خود دارد در برابر نيازمندان به امور مادى و معنوى برسد، از علاج نياز آنان امساك كند، بايد به بخيل گفت: اگر به هنگام نيازمنديت به امور مادى و معنوى تمام عوامل پرداختكننده نعم، از عنايت و لطف به تو باز بايستند در چه وضعى قرار مىگيرى و آيا متوقع اين هستى كه به وقت احتياج به فريادت نرسند؟
پس از بخل و امساك بپرهيز و خدا را در تمام امور مادى و معنوى محور قرار ده و چنگ به ريسمان محكم عبادت و اطاعت زن و باعث زحمت و رنج خود و افتضاح و رسواييت در دنيا و آخرت مباش.
قرآن و مسئله بخل
قرآن كه كتاب حكمت و ارشاد و هدايت و كتاب آموزش و پرورش است، انسان را از بخل برحذر مىدارد و بخيل را منفور حق و لايق عذاب روز قيامت مىداند:
[وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً] «1».
و دستت را بخيلانه بسته مدار [كه از انفاق در راه خدا باز مانى] و به طور كامل هم [در انفاق] دست و دل باز مباش [كه چيزى براى معاش خودت باقى نماند] كه در نهايت [نزد شايستگان] نكوهيده [و در زندگى خود] درمانده گردى.
[وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً] «2».
و آنان كه وقتى انفاق مىكنند، نه از حدّ معمول [و متعارف] مىگذرند و نه تنگ مىگيرند و [انفاقشان] همواره ميان اين دو در حدّ اعتدال است.
افراط و تفريط در اين مسئله و در تمام مسائل نهى شده، نه آن قدر بايد دست عطا باز باشد كه خود فقير و نيازمند گردى و زن و فرزندت در شدت و سختى قرار گيرند و نه آن قدر دچار بخل و امساك باشى كه احدى از وجودت نفعى نبرد!
بخل، نتيجه افراط در محبت و عشق به دنياست، عاشق دنيا كه عشقش از حد مرز بندىهاى الهى گذشته، از طرفى براى جمع مال دنيا شديداً دچار حرص و از طرف ديگر براى حفظ مال دنيا شديداً دچار بخل است.
تسلط اين دو مرض، انسان را از مقام قرب و انس و رشد و كمال باز داشته و لايق هم آغوش شدن با شيطان و افتادن در عذاب جهنم خواهد كرد.
[الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً] «3».
كسانى كه [از انفاق اموالشان در راه خدا بخل مىورزند و مردم را به بخل فرمان مىدهند و آنچه را خدا از فضل خود به آنان داده پنهان مىكنند، [كافرند] و ما براى كافران عذابى خواركننده آماده كردهايم.
[وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ] «4».
و كسانى كه خدا به آنچه از فضلش به آنان داده بخل مىورزند، گمان نكنند كه آن بخل به سود آنان است، بلكه آن بخل به زيانشان خواهد بود. به زودى آنچه به آن بخل ورزيدند در روز قيامت طوق گردنشان مىشود و ميراث آسمانها و زمين فقط در سيطره مالكيّت خداست و خدا به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
روايات و مسئله بخل
در زمينه بخل در روايات اسلامى آنقدر مسائل مهمى عنوان شده كه انسان از عظمت مكتب اسلام و توجه دقيقى كه به تربيت مردم در همه شؤون حيات مادى و معنوى دارد دچار شگفتى مىگردد.
قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله عليه و آله: ايّاكُمْ وَالشُّحَّ فَإنَّهُ أَهْلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ وَحَمَلَهُمْ عَلى أنْ يَسْفِكُوا دِماءَهُمْ وَاسْتَحَلُّوا مَحارِمَهُمْ «5».
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: شما را از بخل بر حذر مىدارم، بخل اقوام قبل از شما را دچار هلاكت كرد و آنان را بر خونريزى و حلال دانستن محارم نشاند.
وَقالَ: لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ بَخيلٌ وَلا خِبٌّ وَلا خائِنٌ وَلا سَىِءُ الْمَلكَة «6».
و نيزآن حضرت فرمود: بخيل و حقه باز و خائن و بد اخلاق وارد بهشت نمىشوند.
وَقالَ: الْبَخيلُ بَعيدٌ مِنَ اللّهِ، بَعيدٌ مِنَ النّاسِ بَعيدٌ مِنَ الْجَنَّةِ، قَريبٌ مِنَ النّارِ «7».
و نيز آن حضرت فرمود: بخيل به خاطر بخلش منفور و دور از خداست و به خاطر دست بستگىاش دور از مردم است و به خاطر اين مرض خطرناكش دور از بهشت است و بعلت اين پليديش اهل آتش است، وَقالَ: الْمُوبِقاتُ ثَلاثٌ: شَحٌّ مُطاعٌ، وَهَوىً مُتَّبَعٌ وَإعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ «8».
و نيز آن جناب فرمود: هلاك كنندهها سه چيز است، بخل پيروى شده، هواى متابعت شده و خود ديدن و خود بينى و شگفتى انسان از خودش كه به به من كيستم و چه بزرگ و با واقعيتم!!
وَقالَ إنّ اللّهَ يَبْغُضُ الشَّيْخَ الزّانى، وَالْبَخيلَ الْمَنَّانِ وَالْمُعيلَ الْمُخْتالِ «9».
و نيز آن حضرت فرموده خداوند دشمن سه كس است، پيرمرد زناكار، بخيل منتگذار، زن و بچهدار فريبكار.
و نيز آن حضرت فرمود:
از بخل بپرهيزيد كه پيشينيان شما را هلاك كرد، آنها را به دروغ و ظلم و قطع رحم واداشت و آنان هم دچار اين سه بلاى خطرناك شدند.
وَقالَ الصادق عليه السلام: ألْبُخْلُ شَجَرَةٌ فِى النَّارِ تَقُوْدُ بِأَغْصانِها كُلَّ بَخيلٍ الى النَّار «10».
امام صادق عليه السلام فرمود: بخل درختى است در آتش كه با شاخههايش هر بخيلى را به سوى آتش مىكشد.
و نيز آن حضرت فرمود:
بخل آفريده شده از دشمنى است و سر بخل استوار و پا بر جا در ريشه درخت زقوم است كه از درختهاى روئيده شده در جهنم مىباشد، قسمتى از شاخههاى اين درخت سركشيده در دنياست هر كس متصل به شاخهاى از آن شود، آن شاخه او را به آتش مىكشد.
از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله شخصى در جبهه جهاد شهيد شد، زنى بر او نگريست و فرياد زد: واشهيداه! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: از كجا مىدانى شهيد است، شايد سخن بىمعنى گفته باشد يا از آنچه كه از او كم نمىشد بخل ورزيده باشد!
قالَ صلى الله عليه و آله: إنّ اللّهَ يَبْغُضُ الْبَخيلَ فى حَياتِهِ، السَّخِىَّ عِنْدَ وفاتِهِ «11».
پيامبر فرمود: خداوند زنده بودن بخيل را و مرگ سخى را دوست ندارد.
عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله قالَ: لايَجْتَمِعُ ألشُّحُّ وَالْايمانُ فِى قَلْبِ عَبدٍ أبداً «21».
و نيز آن حضرت فرمود: بخل و ايمان هرگز در دل بنده جمع نمىشوند.
وَقالَ: خِصْلَتانِ لاتَجْتَمِعانِ فِى مُؤْمِنٍ: ألْبُخْلُ وَسُوءُ الْخُلْقِ «31».
و نيز فرمود: دو خصلت در مؤمن قرار نمىگيرد، بخل و بد خلقى.
پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله در دعاهايشان به پيشگاه پروردگار عرضه مىداشتند:
أللَّهُمَّ إنّى أعُوذُ بِكَ مِنَ الْبُخْلِ «41».
خداوندا! به تو پناه مىبرم از بخل.
برخورد شديد پيامبر صلى الله عليه و آله با بخيل
در روايت آمده:
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله خانه خدا را طواف مىكردند، ناگهان مردى را ديدند به پرده كعبه آويخته و مىگويد: الهى! به حرمت اين خانه، مرا بيامرز.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: گناهت چيست؟ عرض كرد: بالاتر از اين است كه براى شما بگويم!
فرمود: واى بر تو گناه تو بزرگتر است يا زمينها؟ گفت: گناه من، فرمود: واى بر تو گناه تو بزرگتر است يا كوهها؟ گفت: گناه من!
فرمود: گناه تو بزرگتر است يا درياها؟ گفت: گناه من!
فرمود: گناه تو بزرگتر است يا آسمانها؟ گفت: گناه من!
فرمود: گناه تو بزرگتر است يا عرش؟ گفت: گناه من!
فرمود: گناه تو بزرگتر است يا خدا؟ گفت: خدا بزرگتر و برتر و جليلتر است.
فرمود: واى بر تو گناهت چيست؟ گفت: مردى ثروتمندم، هرگاه نيازمندى به من مراجعه كند گويى شعلهاى از آتش به استقبالم مىآيد!
حضرت فرمود: مرا واگذار، به آتشت مرا دچار مكن، به خدايى كه مرا به هدايت و كرامت مبعوث كرد، اگر قائم بين ركن و مقام باشى و سپس هزار هزار سال نماز بخوانى و آن قدر گريه كنى كه از گريهات چشمهها راه افتند و درختان سيراب شوند آن گاه بميرى و در لئامت و پستى اين چنين باشى، خداوند با رويت به آتش درافكند، واى بر تو قول حق را نشنيدى كه فرمود «15»:
[وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ] «16».
و هر كه بخل پيشه كند، فقط نسبت به [سعادت و خوشبختى] خود بخيل است
و در قرآن فرموده:
[وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ] .
و كسانى را كه از بخل و حرصشان بازداشتهاند، اينان همان رستگارانند.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- اسراء (17): 29.
(2)- فرقان (25): 67.
(3)- نساء (4): 37.
(4)- آل عمران (3): 180.
(5)- مجموعة ورام: 1/ 171 بيان ذم البخل.
(6)- مجموعة ورام: 1/ 171، بيان ذم البخل.
(7)- مجموعة ورام: 1/ 171، بيان ذم البخل؛ مستدرك الوسائل: 7/ 13، باب وجوب الجود والسخاء.
(8)- بحار الأنوار: 70/ 302، باب 136، حديث 11.
(9)- مجموعة ورام: 1/ 172، بيان ذم البخل.
(10)- ارشاد القلوب: 1/ 139.
(11)- بحار الأنوار: 74/ 173، باب 7.
(12)- وسائل الشيعة: 9/ 40، باب تحريم البخل والشح بالزكاة و...
(13)- الخصال: 1/ 75، حديث 117؛ بحار الأنوار: 70/ 301، باب 136، حديث 9.
(41)- مجموعة ورام: 1/ 172، بيان ذم البخل.
(15)- مجموعه روايات بخل را در جامع السعادات: 2/ 84- 85 و كتب روايى ديگر ببينيد.
(16)- محمد (47): 38.