فارسی
پنجشنبه 14 تير 1403 - الخميس 26 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

درس‏هايى از طبّ النبى (ص) و طبّ الصادق (ع)

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد هفتم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:

1- غضب كليد همه بدى ها و شرور است. «2» 2- غضب قلب حكيم را به تيرگى و ظلمت خواهد كشانيد. «3» 3- آن كه نتواند بر غضب خويش حكومت كند نخواهد توانست اراده خويش را تحت اختيار خود درآورد. «4» 4- بهترين ياور شما بردبارى است. «5» 5- آن كس كه خشمش آشكار شود، كينه اش رشد خواهد كرد و آن كس كه هوسش قوت گيرد، احتياطش ضعيف خواهد شد.

 

دروغ

 

دروغ انحراف نفس از صحت و سلامتى و راستى است. انسان دروغگو روحى بيمار است و عوارض اين مرض، تزوير و نفاق و فريب و حيله و خيانت و ريا و خلف وعده و عهد شكنى و انحطاط از انسانيّت است.

علاوه بر اين كه صفت دروغ در نفس خود صفت قبيحى است، انسان دروغگو را همچون عضو فاسدى، در اجتماع به خرابى مبانى اجتماعى مى گمارد. بديهى است كه اين عضو فاسد موجبات فساد اعضا ديگر را نيز فراهم خواهد ساخت.

حضرت صادق عليه السلام در باب اين بيمارى خطرناك روحى چنين مى فرمايد:

1- هيچ دردى كينه توزتر از دروغ نيست.

2- آن كس كه دروغش بيشتر باشد، فروغ جانش ضعيف تر است.

3- آن كس كه زبانش راست مى گويد كردارش پاك و مقدّس است.

4- شراب و دروغ كليد مفاسد و دروغ بدتر از شراب است. «6» 5- زنهار، از همنشينى با دروغگويان بپرهيزيد؛ زيرا دروغگو در حالى كه مى خواهد به شما سودى برساند، زيان خواهد رسانيد، دروغگو دور را براى تو نزديك و نزديك را براى تو دور خواهد ساخت.

حسد

 

حسد خصلتى است كه حسود را هميشه دشمن كمال ها و نيكويى ها و خيرات مى دارد.

حسود از توفيق و سعادت ديگران همواره رنج مى برد و پيشرفت مردم پيشرو وفعال را مكروه مى شمارد. بدبختى حسود اين است كه شب و روز به خوشى هاى مردم خوشبخت مى انديشد و از انديشه خود عذاب مى بيند.

درد حسد از درد بخل، استخوان گدازتر است؛ زيرا بخيل مال خود را دودستى نگاه مى دارد و از اعطا و انعام مى پرهيزد، ولى حسود سعى مى كند جلوى نعماى الهى را ببندد و از عطاياى حق به بندگانش جلوگيرى مى كند.

حسود بى جهت دشمن مردم است، بى جهت دوست مى دارد كه خوشبختان بدبخت شوند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مردمى نيز در اين جهان به سر مى برند كه با نعمت هاى خدا دشمن هستند، گفته شد: دشمن نعمت هاى الهى كيست؟ فرمود: آنان كه بر ديگران حسد مى برند. «7» در روايات ديگر درباره اين بيمارى روحى چنين آمده است:

1- حسودان هرگز دل آسوده نخواهند بود. «8» 2- حسودان هرگز روى توانگرى و بى نيازى را نخواهند ديد. «9» 3- حسود هميشه ناراحت و سرگردان و غصه دار است. «10» 4- حسود با آن غم جانگداز كه در سينه دارد پيوسته مريض است. «11» 5- حسد ايمان انسان را مى خورد، آن چنان كه شعله هاى آتش توده هاى هيزم را مى بلعد. «12»

 

تكبّر

 

اين خصلت انسان را در حدود شخصيت برانگيزاند كه خود را هميشه بزرگ و ديگران را كوچك شمارد.

انسان بدبختى كه به مرض نخوت دچار است چون خود را در مقامى فوق ديگران مى بيند، چنان اسير خويشتن است كه هميشه در نفس خود نقص و نقيصه اى نمى شناسد. انسان متكبّر موجودى فرومايه و كوتاه بين و تنگ چشم است كه در خود هر چه مى بيند كمال و در ديگران هر چه مى بيند نقص مى انگارد، بى آن كه از نقص خود و كمال ديگران آگاه باشد.

عوارضى كه اين مرض در وجود انسان مى گذارد، علاوه بر قباحت نفس مرض، غرور و ظلم و تجاوز به حقوق ديگران و كينه و حسد و سرپيچى از مقررات و قوانين و فرار از نصيحت و اعراض از هدايت و ارشاد است.

حضرت صادق عليه السلام متكبّر را چنين توصيف مى كند:

1- متكبّر موجود ذليلى است كه چون ذلّت را در نفس خود ادراك مى كند، مى كوشد تا در سايه تكبّر اين نقص ننگين را در ذات خود بپوشاند.

2- آن كس كه متكبّر است هرگز از زبان مردم، گفتار دلپذير توقّع نداشته باشد.

3- هيچ نادانى اى از خودپسندى زيان آورتر نيست. «13» 4- سرآغاز احتياط تواضع است.

5- تكبّر- دورويى- ستم؛ اين سه صفتى است كه جز دشمنى مردم حاصلى نمى آورد. «14»

 

خلف وعده

 

آنچه اين مرض مهلك را به بار مى آورد، بى اعتمادى مردم به متخلّف و انحطاط مقام اجتماعى است. آن كس كه به اين بيمارى دچار شود هرگز ميان خلق محبوب و مطمئن نخواهد بود.

هيچ طبيب روانشناس و هيچ درمان روحى چاره اين بيمارى را نمى داند، تنها دين است كه مى تواند با قدرت قاهره اى كه بر نفوس دارد به درمان اين مرض بپردازد.

حضرت صادق عليه السلام براى علاج اين بدينگونه مريض را راهنمايى مى كند:

1- آنان كه به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند، بايد به وعده هاى خود وفادار باشند. «15» 2- اين سه فرقه هرگز به خدا ايمان نياورده اند، هر چند نمازگزار و روزه دار باشند.

اول: آن فرقه كه دروغ مى گويند.

دوم: طايفه اى كه در امانت خيانت مى كنند.

سوم: آنان كه به وعده خويش وفادار نيستند. «16»

 

حرص

 

مرض حرص از افراط در طلب مال و عطش شديد به جمع درهم و دينار سرچشمه مى گيرد. وقتى بيمارى بهيمى بر عقل آدميزاد غلبه كند وى را موجودى مريض و آزمند به بار مى آورد.

عوارض حرصى يك نوع فقر مستمر است كه همواره حريص را گدا و بيچاره و مستمند نگاه مى دارد، هر چند كه وى مالك گنج هاى قارون باشد.

علاج اين مرض در دست قناعت است، به همين جهت گفته اند: «توانگر آن كسى است كه فطرتى مستغنى داشته باشد.»

قناعت گنجى است كه پايان پذيرنيست.» «17» حضرت صادق عليه السلام فرمود:

1- بى نيازترين مردم كسى است كه اسير حرص نباشد. «18» 2- آن كسى كه به قسمت خويش رضا باشد ازهمه مردم بى نيازتر است. «19» 3- كليد خستگى ها و ناراحتى ها حرص است، اين حرص است كه انسان را به رنج و دشوارى و گناه و فرومايگى و ذلّت دراندازد.

4- حرص سرچشمه عيوب است.

5- حريص از دو نعمت محروم است: نعمت قناعت ونعمت راحت.

6- حريص هرگز مقام رضا و يقين را نخواهد يافت. «20»

خودنمايى

 

شهوت خودنمايى مرضى است كه همچون جذام انسان را از اجتماع براند و به دشمنى و نفرت مردم دچار سازد. آنان كه در راه خودنمايى به تحقير و توهين ديگران اقدام كنند و در محفل، لب به فضل و فضيلت فروشى بگشايند جز كينه مردم حاصلى به دست نخواهند آورد.

از عوارض اين مرض كافى است كه انسان را در ميان مردم تك وتنها وبى كس و كار وا مى گذارد.

حضرت صادق عليه السلام اين بيمارى روحى را با ارشاد و تعاليم عالى خود چنين علاج مى كند:

1- مؤمن كسى است كه با مردم مدارا كند نه آن كه خويشتن را به ديگران بنماياند.

2- معنى جهل، خودنمايى و تكبّر و غفلت از پروردگارمتعال است.

3- قومى كه به منظور خودنمايى با مردم به بحث و جدل بر مى خيزند، اعمال صالح خويش را به فساد بيالايند.» «21» اگر در تمام برنامه هاى زندگى اعم از برنامه هاى جسمى و روحى قوانين الهى و طبيعى مراعات شود، آدمى از بهداشت و طهارت ظاهرى و باطنى نصيب خواهد گرفت.

ندانم كين همه ترك ادب چيست

حد خود را نمى دانى سبب چيست

ادب خواهى زحد بيرون منه پاى

زهر جانب كه هستى در ميان آى

ادب آرايش افعال باشد

ادب آسايش احوال باشد

فروغ ظاهر از آرايش اوست

فراغ باطن از آسايش اوست

ادب مجموعه حسن و جمالست

بهارى در كمال اعتدالست

همه كارت بقدر خويش بايد

زقدر خود نه كم نه بيش بايد

 

بدين ميزان اگر خود را بسنجى

نرنجد از تو كس خود هم نرنجى

(هلالى جغتايى)

روايات بسيار مهمى در باب بهداشت همه جانبه در معتبرترين كتب روايى وارد شده كه اين نوشتار مختصر، اگر بخواهد در هر زمينه اى به روايتى اشاره كند بسيار مفصّل خواهد شد، چه بهتر كه مطالعه كنندگان محترم در اين بخش به كتابهاى مهم رجوع كنند، تا هم از مسائل بهداشتى اسلام در رابطه با جسم و جان مطلّع شوند و هم براى آنان ثابت شود كه هيچ مكتبى و مدرسه اى در تمام جهان به اندازه اسلام در مسئله بهداشت قانون ندارد و هم، قانونى فوق قانون اسلام براى آنها نيست.

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 70/ 272، باب 132؛ الأمالى، شيخ صدوق: 340، حديث 25.

(2)- الكافى: 2/ 303، حديث 3؛ وسائل الشيعة: 15/ 358، باب 53، حديث 20733.

(3)- الكافى: 2/ 305، حديث 13؛ وسائل الشيعة: 15/ 360، باب 53، حديث 20741.

(4)- الكافى: 2/ 305، حديث 13؛ وسائل الشيعة: 15/ 360، باب 53، حديث 20741.

(5)- الكافى: 2/ 112، حديث 6؛ بحار الأنوار: 68/ 404، باب 93، حديث 16.

(6)- الكافى: 2/ 339، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 12/ 244، باب 138، حديث 16206.

(7)- بحار الأنوار: 70/ 256، باب 131، ذيل حديث 26؛ جامع الاخبار: 159.

(8)- غرر الحكم: 299، حديث 6795؛ مستدرك الوسائل: 12/ 21، باب 55، ذيل حديث 13401.

(9)- غرر الحكم: 299، حديث 6789؛ مستدرك الوسائل: 12/ 17، باب 55، ذيل حديث 13388.

(10)- غرر الحكم: 301، حديث 6850؛ مستدرك الوسائل: 12/ 22، باب 55، ذيل حديث 13401.

(11)- غرر الحكم: 300، حديث 6817؛ مستدرك الوسائل: 12/ 21، باب 55، ذيل حديث 13401.

(12)- بحار الأنوار: 70/ 257، باب 131، حديث 30؛ عوالى اللآلى: 1/ 104، حديث 36.

(13)- بحار الأنوار: 69/ 315، باب 117، حديث 19؛ علل الشرايع: 2/ 560، باب 352، حديث 1.

(14)- بحار الأنوار: 75/ 229، باب 23، حديث 107؛ تحف العقول: 316.

(15)- الكافى: 2/ 364، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 12/ 165، باب 109، حديث 15965.

(16)- الكافى: 2/ 290، حديث 8؛ وسائل الشيعة: 15/ 339، باب 49، حديث 20687.

(17)- مستدرك الوسائل: 15/ 226، باب 9، ذيل حديث 18072؛ روضة الواعظين: 2/ 456.

(18)- بحار الأنوار: 70/ 160، باب 128، حديث 2؛ الأمالى، شيخ صدوق: 21، حديث 4.

(19)- وسائل الشيعة: 15/ 258، باب 23، حديث 20443؛ مستدرك الوسائل: 15/ 223، باب 9، حديث 18063.

(20)- وسائل الشيعة: 15/ 258، باب 23، حديث 20443؛ مستدرك الوسائل: 15/ 223، باب 9، حديث 18063.

(21)- ترجمه طب النبى صلى الله عليه و آله و طب الصادق عليه السلام، روش تندرستى در اسلام، يعقوب مراغى: 158- 167.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امام حسین(علیه السلام) از نگاه نبی رحمت(صلی الله ...
زکات زبان و دست و پا
شعارهای عاشورا (2)
فرازهایی از وصیت نامه امام حسین «ع» از حسنا محمد ...
اما من او را می شناسم
لحظات آخرحیات امام سجاد
اهل بيت امام حسين عليه السلام به طرف كوفه مى روند
حركت امام حسين عليه السلام از مكه مكرمه به سمت ...
چند اشتباه درباره شهداي کربلا
یزید در اسارت احرار

بیشترین بازدید این مجموعه

علم امام حسين(عليه السّلام)
استقامت زن در عفت و پاک دامنی
رازدارى در روايات‏
قرض در روايات‏
شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
تجسم عمل‏
 شب و روز
معناى هم‏‌كفو بودن در ازدواج‏
کراماتی از سه ساله امام حسین علیه السلام
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^