امام صادق عليه السلام در يكى از مهمترين كتابهايى كه در دوره عصر غيبت صغرى نوشته شده است، يعنى در زمانى كه هنوز مردم از طريق چهار نايب به امام زمان عليه السلامدسترسى داشتند.
چون پروردگار ديد حضرت امنيت جانى ندارد. اگر دسترسى به او باشد مثل پدران گذشته او را مى كشند. او را پنهان كرد تا وقتى به او اعلام كند از امروز به بعد امنيت جانى دارى همان روز ظهور مى كند تا خدا به او امنيت جانى را اعلام نكند غايب است.
اين كتاب نوشته مرحوم كلينى است كه تمام علماى پانزده قرن بعد، به او اعتماد كامل دارند.
راوى مى گويد: من خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردم: يابن رسول الله ! در اين شهر كه شما زندگى مى كنيد يك گروهى هستند كه از هيچ گناهى روى نمى گردانند، ربا مى خورند، مال حرام مى خورند، دزدى مى كنند، رشوه مى گيرند، رابطه نامشروع با زنان نامحرم بر قرار مى كنند.
بسيار امر به معروف كرده ايم. گفتيم زنا گناه كبيره است، ربا گناه كبيره است. انبيا براى ريشه كردن اين اعمال آمدند، نصيحت كه مى كنيم مى گويند: ما شيعه ايم و اميد به ائمه داريم و آنان در قيامت دست ما را مى گيرند. ما عمرى در مدينه شيعه هستيم.
مى گويد: وقتى براى حضرت امام صادق عليه السلام تعريف كردم، امام حالت نشستن را عوض كرد و رنگ مباركش پريد، برگشت به من فرمود:
« كذبوا » دروغ گفتند: ما شيعه ايم، ما در ياران شيعه چنين افرادى نداريم.
« كَذَبوا ليسوا لنا بِمُوالٍ »
اينها اهل ولايت وامامت و شيعه نيستند.
منبع : پایگاه عرفان