و به قول قرآن :
« كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ »
هر كس بر اساس خطوط باطن خود رفتار مى كند.
اين يك بخش از سوره مباركه يوسف است كه نماد اين آيات، يك انسان با تربيت به نام يوسف است. در بخش ديگر هم سخن از باطن شرك آلوده و منافقانه و باطن كثيف است كه اعضا و جوارح اين باطن، كارى را كه مى كنند، تحت حاكميت آن باطن مى كنند. نماد اين بخش از آيات، خانمى به نام زليخا است. قرآن مجيد از اين باطن، به «نفس» تعبير مى كند. چه باطن يوسف و چه باطن زليخا باشد.
نفس به معناى خود طبيعى و زنده كه نقش مى پذيرد. دلى كه بيمار است، چشمش هرزه است. لازم نيست كه اين چشم هرزه بى دين باشد. اين صاحب دل، اگر هم كافر نباشد، از نظر ايمان ضعيف است و ايمانى ناقص دارد. ايمانى قوى و مسلط نيست كه اعضا و جوارح را كنترل كند. ايمان اين گونه افراد، توان كنترل اعضا را ندارد و علّت اين ضعف نيز، تقصير خود ايشان است كه ايمان را بالاتر نبردند و نقص را برطرف نكردند. خود حضرت در اين بخش از سخن، آيات سوره كهف را مى خواند و مى فرمايد :
« إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ »
منبع : پایگاه عرفان