جنازه اى را در مسجد گذاشتند. خانواده او گفتند: آيا مى آييد بر بدن او نماز بخوانيد؟ آنها اظهار بى ميلى كردند. جبرئيل آمد و گفت : يا رسول اللّه ! خدا مى گويد
نماز او را بخوان. مى دانيم از او دل گير هستى ؛ امّا ديشب كه باران باريد و يك خانواده گرفتار شدند، او كه زنده بود، رفت و مشكل ايشان را حل كرد. تو بيا و در نماز بگو: «اغفر لِهذا الميت» تا او را ببخشم.
من نكردم امر تا سودى كنم
بلكه تا بر بندگان جودى كنم
من خاك را به انسان زنده تبديل كردم تا به او جودى كرده باشم. ايشان مرا رها مى كنند ؛ ولى من كه ايشان را رها نمى كنم و به آنان بى محبتى نمى كنم. وقتى مى خواهم او را بيامرزم، حال گريه در او به وجود مى آورم.
چون خدا خواهد كه ما را يارى كند
ميل ما را جانب زارى كند
منبع : پایگاه عرفان