فارسی
جمعه 05 مرداد 1403 - الجمعة 18 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

حكايت درگيرى انسان با خود

 

 

يك نفر از مدينه به مكه آمد، كارى داشت، كارش انجام نگرفته بود، به رفيقش گفت: من فردا صبح زيارتى از كعبه مى كنم و بعد به سوى مسجدالحرام مى روم! گفت: عيبى ندارد، برو! صبح كه آمد از خانه بيرون بيايد، صاحبخانه مكى كه خودش هم جزء مبارزان عليه پيغمبر بود به او گفت: دم در بايست، رفت يك تكه پنبه آورد و با انگشتش در گوش اين بنده خداى اهل مدينه كرد. گفت: چرا اين طور مى كنى؟ گفت: اين آقايى كه ما با او درگيرى داريم، در مسجد الحرام  است، اين حرف بزند تو را مى برد، بايد پنبه در گوش خود بگذارى تا تُن صدايش را نشنوى! گفت: پنبه را بگذار! وارد مسجدالحرام شو.[8]


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آیا خداوند سختی و تنگنا خلق کرده است؟
پذیرایی پروردگار
مذبذبين در لسان قرآن
حقیقت مرگ در آیات و روایات
حكايت درگيرى انسان با خود
اقیانوس بی‌ساحل دانش و فهم انسان کامل
معنا و ارکان تقوا
لزوم مراقبت از خود
شتر شاهكار خلقت
توحيد بهترين توشه دنيا و آخرت

بیشترین بازدید این مجموعه

بفهم!
فرمان سوم: «و لا تقتلوا اولادكم من املاق نحن ...
پناه آوردن جوان به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله
حرام‏هاى اجتماعى در اسلام
بهره‏هاى دنيايى مردم
خاطره یاران صبور خدا
بصیرت نسبت به دنیا
لزوم مراقبت از خود
تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 – سخنرانی هفتم
تهران/ حسینیهٔ هدایت/ دههٔ اول محرّم/ ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^