شکیبایی دربرابر مشکلات
جلسه ششم : تهذیب نفس و مشکلات دنیوی
(مسجد امیر المومنین علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
دنیا خانه پر از بلا و رنج ها
در روایات اصیل اسلامی وادعیه مخصوصا نهج البلاغه وروایات خلقت عالم این نکته اشاره شده که امام علی علیه السلام با ارتباط بی نظیر با پروردگار از علم گسترده و بینهایت بهره مند بود و به حقایق باطن و ظاهر عالم هستی آگاهی داشتند.
با این مقدمه امام در باره ماهیت دنیا به مردم میفرماید: «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَهٌ »[1] دنیایی که شما در آن زندگی میکنید، خانهای پیچیده به سختیها، رنجها، بلاهاست.
حیات انسان از جنین تا کهنسالی، عجین از انواع بلاها و گرفتاری شده است. این مطلب روشن است که زندگی از اول تا پایان عمر بدون رنج ومصیبت وکمبود ومرض وگرفتاری ها امکان ندارد، مهم دراین زمینه این است که انسان با راهنمایهای پروردگار وانبیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام دربرابر بلاها ومشکلات چگونه بتواند از خداوند بهترین امتیاز را بگیرد، یعنی بلاها را تبدیل به درجات الهی ومقامات معنوی کند.
امام علی علیه السلام کشتیبان دریای بلاها
امام علی علیه السلام از ولادت درخانه کعبه تا شهادت در مسجد با انواع بلاها و گرفتاریها مواجه بود ولی به چه مقامات ومنزلت هایی رسیده است،که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در وصف ایشان فرمود:
«اگر دریاها مرکب شود و جن وانس نویسنده شوند درختان قلم شوند،درجات وارزشهای تو را نمیتوانند بنویسند.»[2] وی با هدایت الهی، درمقابل بلاها صبر نمود ودراخرین لحظه صبرکرد، پیامبر صلی الله علیه و آله را دفن کردند وغاصبان حکومت را از او گرفتند و دراختیار دیگری قرار دادند.
ابوسفیان خدمت امیرالمومنین علیه السلام میگوید : حکومت را از تو ربودند، به من اجازه بده با یک یورش سرمایه غارت شده شهر مدینه را به تو برمیگردانم، حضرت فرمود: نیازی نیست. اما اگر امام انسانی بود که به هدایت های الهی متصل نبود می فرمود بسیارکارخوبی است وآن را انجام می دادند . حضرت فرمود: امواج فتنههای برخواسته در شهر با پرکردن لشگر درمدینه قابل دفع نیست. کشتی نجات از فتنهها چیز دیگری است. چون امیر المومنین علیه السلام میدانستند درخت اسلام با باغبانی پیامبر صلی الله علیه وآله تازه ریشه کرده است، ودرگیری بین امام و طرفهای مقابل برای ابد این درخت را ریشه کن میکند. دراین شرایط باید در مقابل این بلا صبر کند ودرخانه نشست وبه تربیت نیروی الهی اشتغال پیدا کرد که درتاریخ بشر یاران کم نظیر ابی عبدالله نظیر ندارد . همین تربیت شدگان مسئولیت فرهنگ پاک الهی را با راهنماییهای امیرالمومنین علیه السلام به دوش کشیدند تا در روزگار ما تبدیل به پانصد میلیون شیعه شدند که تعدادی از آنان در جهان اثرگذار بوده اند و هستند.
صبر و ایثار عوامل موفقیت
گاهی یک شیعه مثل امام خمینی (ره) درهمه جهان اثر میگذارد. گاهی مثل آیت الله العظمی حائری (ره) که از روستاهای یزد هجرت نموده است،حوزه علمیه قم را تاسیس میکند، گاهی در بیابان نجف سایبان میزند وحوزه علمیه نجف را تشکیل میدهد که هزار سال مثل شیخ طوسی روشنایی بدرخشد.
گاهی جوان قمی با پدر خود به تایلند میروند درسفر پدر کاسب او می گوید من را با خود ببر، طلبه بیست سال با پدر به قم برنمیگردد، میگوید من مسئول دین خدا هستم، من باید بت پرستها را نجات دهم، هفت قرن در آنجا آنچه شیعه به وجود آمده از همت شیخ احمد قمی است.
اما اگر امیر المومنین علیه السلام به ابوسفیان اجازه داده بود لشگر قریش به مدینه حمله کند، دردرگیریها حتماامیرالمومنین علیه السلام را میکشتند و یا ترور میکردند دیگر این درخت نو پا باقی نمیماند، این نتیجه صبر و تحمل صحیح است. مشکلات قطعی است، باید در مشکلات از پروردگار و انبیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام بیاموزیم.
آیاتی از سوره عنکبوت از عجایب آیات قرآن است می فرماید: «مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ »[3]، انسانی که امیدوار به لقاء خداست . بعضیها میگویند: لقاء خدا بهشت است، بعضیها میگویندک لقاء خدا، امان ماندن از دوزخ است، بعضیها می گویند لقاء خدا، همان قیامت است. اما اهل معرفت میگویند لقاء خدا،کشف جمال ذات برای چشم دل است، یعنی پردهای که در دنیا بین قلب عبد و رب بوده است در قیامت کنار میرود انسان به مقام شهود معنوی جمال ذات میرسد که لذت آن از هشت طبقه بهشت برای مشاهده کننده بیشتر است، اما سخن با کسانی است که امید به این لقاء دارند. کسی که امید به لقاء رب دارد بدون تحمل سختیهای عبادات، بدون تشنگی وگرسنگی ماه رمضان، بدون انفاق و خمس و زکات، کار خیر، به چنین کشفی نمیرسد. با تحمل همه عبادات،کمبودها، مشکلات، تحریمها، مثل امیر المومنین علیه السلام با اوضاع درگیر نشوند که بیشتر گرفتار می شوند.
تاریخ آیینه عبرت و هوشیاری
تاریخ نشان می دهد که تمام چهل سال حکومت معاویه و کشتارها، زندانها، تسلط برمردم، با تدبیر شیطانی عمروعاص میگشت .جنگ صفین نزدیک به پیروزی بود اما با نقشه وحیله عمروعاص معاویه پیروز شد و لشگر عراق شکست خورد وسرانجام امیر المومنین علیه السلام شهید شد. قاتل اول علی علیه السلام، عمروعاص وبعد معاویه وابن ملجم است. عمرو عاص روباه مکار به پسر برادرش میگوید میخواهم پیش معاویه بروم تو هم بیا برای اینکه مقامی برای تو بگیرم، ما که پست نخست وزیری را گرفتیم و بقیه را هم به دست میآوریم وچراغ عمر علی را هم به نهایت میرسانیم. باپسر برادرش نزد معاویه، رفتند. او درجلسات خصوصی عمو با معاویه مشاهده کرد که عمویش آخرت خود را تباه کرده است. معاویه هم دنیا وآخرت و دین خود را برای مقام فروخته است. در دل او شعلهای از امید به لقاء الهی روشن بود، شعلهای اندک که درتوبه را به روی انسان باز میکند. همین کم است که انسان را به جبران گذشته وادار میکند، تمام سیئات انسان را به حسنات تبدیل میکند. در دل جوانی که درخانواده پلید و غارتگر وحیلهگر مردی مثل پدر خود را میبیند وعمویی مثل عمروعاص دارد، یک شعله از لقاء ربه روشن است. این شعله باعث میشود انسان حرفهای شیاطین، وسوسهگران و نقشهها و مکرها را درست وصحیح تحلیل کند. جوان گفت عجب عمویم من را به قربانگاه عقل، قلب، دین، آخرت آورده است، همه اینها را در برابر شکم و شهوت قربانی کنم، تا به آزادی خیالی برسم، چقدر این تحلیلهای باطنی زیبا وراه گشاست. برادر زاده عمرو عاص بلند شد، گفت کجا میروی؟ گفت: جایی که باید بروم .به حضور مبارک امیر المومنین علیه السلام رسید وگفت: من پسر برادر عمروعاص هستم، من از تمام دنیا فقط تو را دارم، عمروعاص من را پیش معاویه برد. عموی من و معاویه هر دو فروشنده دین و شرف و کرامت و اصالت و دنیا و آخرت در برابر جاه و مقام و شکم و شهوت هستند.
برتری اندیشیدن برعبادتها
دراین زمینه پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید:«تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ »،[4] منظور از ساعت درروایت وقت قراردادی نیست، ساعت یعنی مقداری از زمان، که اگریک لحظه درباره نفس وعاقبت خود و حرفهای دیگران اندیشه کنی از عبادت یک سال در پرونده تو بهتر است.
مومن به لقاء رب امیدوار است، این امید را از وعدههای قرآن و راه عملی شدن امید کسب می کند. بااستقامت وشکیبایی ودقیق برخورد کردن با مشکلات، تحمل عبادات، فرار از شهوات خود را برای لقاء رب آماده کند، پروردگار در ادامه آیه میفرماید: « فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ »[5]، روز لقاء به یقین خواهد رسید. من شنوای حرفهای تو و دانای به کارهای تو هستم، اگر بگویی من امید به لقاء تو دارم میدانم راست یا دروغ میگویی، خواستههایی هم داری من خواستههای تو را میشنوم، خوب باشد برآورده میکنم. مهم این است که انسان در مقابل شکم، غریزه جنسی و پول معاویه، مقاومت کند ونپذیرد و به جانب عدالت واقعی حرکت کند که عدالت خلاف طبع و شهوت و شکم انسان است.
ازاین رو امیر المومنین علیه السلام میفرماید:« َالْحَقُّ أَوْسَعُ الْأَشْيَاءِ فِي التَّوَاصُفِ وَ أَضْيَقُهَا فِي التَّنَاصُفِ»[6]،
اگرگوینده متبحری بخواهد درباره عدالت سخنرانی کند،گسترده ترین مطلب برای سخن گفتن عدالت است. اگرکسی بخواهد به عدالت عمل کند، سخت ترین حقیقت که در وجود هر کسی نمیگنجد و تحمل هم نمیکند همین عدالت است.
پی نوشت ها:
[1] .نهج البلاغه:خطبه،217؛«دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَهٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَهٌ لَا تَدُومُ أَحْوَالُهَا وَ لَا يَسْلَمُ نُزَّالُهَا أَحْوَالٌ مُخْتَلِفَهٌ وَ تَارَاتٌ مُتَصَرِّفَهٌ الْعَيْشُ فِيهَا مَذْمُومٌ وَ الْأَمَانُ مِنْهَا مَعْدُومٌ وَ إِنَّمَا أَهْلُهَا فِيهَا أَغْرَاضٌ مُسْتَهْدَفَهٌ تَرْمِيهِمْ بِسِهَامِهَا وَ تُفْنِيهِمْ بِحِمَامِهَا...»
[2] كنزالفوائد : 1/280 ؛بحارالأنوار: 40 /70 باب91 حدیث105 ؛«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ أَنَّ الْغِيَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع لیه السلام.»
[3] . عنكبوت (29):5.
[4] . التحفة السنية:72 ؛مستدرك الوسائل:11/ 183،باب5،حديث12689.
[5] . عنكبوت (29):5.
[6] . نهج البلاغة: خطبه،216 ؛بحارالأنوار: 27 /251 ،باب13،حدیث12 .
منبع : پایگاه عرفان