محدث خبير، صدوق بزرگوار در «من لا يحضره الفقيه» از طريق صحيح از كتاب حسن بن محجوب از كتاب محمّد بن قيس روايت كردهاند كه محمّد بن قيس مىگويد: شنيدم از ابوجعفر محمّد بن على الباقر عليهما السلام كه در مكه اين حديث را براى مردم مىفرمود:
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نماز صبح را با مردم خواند، سپس با آنان به گفتگو نشست تا آفتاب طلوع كرد، مردم يك يك از مجلس برخاسته و رفتند بجز دو نفر يكى از انصار و يكى از اعراب باديه از طايفه ثقفى.
رسول خدا صلى الله عليه و آله به آن دو نفر فرمود: مىدانم شما را حاجتى است و آن پرسش از يك مسئله است، اگر بخواهيد من قبل از سؤال شما به پاسخ اقدام كنم، اگر نه بپرسيد تا به شما جواب بگويم.
گفتند: شما ما را خبر ده؛ زيرا گفتن شما بدون پرسش ما بهتر چشم كور را روشنى است و از شك و ترديد دورتر و ايمان ما را نسبت به آنچه بايد مؤمن باشيم راسختر مىكند.
رسول اسلام صلى الله عليه و آله از آن مرد انصارى خواست تا نوبتش را به آن مرد بيابانى بدهد و فرمود: اى برادر انصارى! شما نوبت خود را به دوستت واگذار؛ زيرا تو از قومى هستى كه ديگران را برخود مقدم داشته و ايثار مىكنند.
در هر صورت آيا حاضرى او حاجتش را بر تو مقدم بدارد، چون تو اهل شهرى و او از باديه؛ مرد انصارى گفت: با كمال رغبت حاضرم.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله روى به آن بياباننشين كرد و فرمود: اما تو آمدهاى از من درباره وضو و نماز بپرسى كه چه اندازه بهره دارد، جوابش را گفت و سپس به مرد انصارى فرمود: اما پرسش تو درباره حج و عمره است كه براى آن چه اندازه ثواب قرار داده شده، آگاه باش چون عزم حج كردى و توجهت به زيارت خانه حق قرار گرفت و خود را براى رفتن آماده كردى و بر مركب سوار شدى و به نام خدا آغاز سفر نمودى، به هر قدمى كه مركب از زمين بر مىدارد و بر زمين مىگذارد، خداى بزرگ براى تو حسنهاى نوشته و سيئهاى محو مىكند و همين كه احرام بستى و لبيك گفتى، خداوند به هر لبيك ده حسنه قرار داده و ده سيئه دور مىكند.
چون طواف بيت كردى براى تو نزد حق به خاطر آن، عهد و پيمانى ذخيره شده كه حضرت حق از عذاب تو حيا خواهد داشت و همين كه در مقام ابراهيم به دو ركعت نماز قيام كردى، به خاطر آن دو ركعت ثواب دو هزار ركعت نماز قبول شده به تو عنايت مىشود.
و چون به سعى صفا و مروه برآمدى و هفت بار آن راه را طى كردى، برايت نزد حق اجر كسى است كه از شهر خود پياده به حج آمده باشد و همانند كسى است كه هفتاد بنده مؤمن را از بردگى رهانده باشد.
و چون وقوف به عرفات را تا غروب انجام دادى، اگر خطايت به عدد ريگ صحراى عالج عربستان و به عدد كف درياها باشد خدايت مىآمرزد و همين كه به منى آمدى و سنگريزهها را به جمرات زدى براى تو به خاطر هر ريگ ده حسنه نوشته مىشود و اين ثواب براى تو در بقيه عمرت همواره ثبت مىگردد.
و چون سر تراشيدى براى تو به عدد هر مويى كه جدا شود، حسنهاى نوشته و اين ثواب در آينده عمر نيز برايت محفوظ خواهد بود.
و چون قربانى كردى، يا به نحر شتر برخاستى به عدد هر قطره خونى كه از او به زمين مىرسد برايت حسنهاى ثبت و مشابه آن هم براى آينده عمرت هست.
و همين كه از منى بازگشتى و طواف بيت را به جا آورده و در مقام ابراهيم نماز خواندى ملكى به پشت شانهات زده مىگويد: اما از گذشته عمرت هر چه بود آمرزيده شد، پس عمل خود را از سر گير اكنون تا صد و بيست روز.
آرى، خداوند عزيز براى مهمانش اينگونه تدارك ديده و اين از آقايى صاحب بيت است و اين ثوابها براى عموم مردم است، اما آنان كه اهل معرفت هستند و عاشقوار به ديار معشوق آمدهاند براى آنان ثواب لقاى حق است و كسى از عهده بيان يا شمارش اينگونه ثواب بر نمىآيد
منبع : پایگاه عرفان