با كمال تأسف بسيارى از شعرا كه از نظر هنر شعرى بسيار عالى بودند، مغز خدا داده خود را بجاى اين كه صرف معارف بلند الهى و حكمتهاى خداوندى كنند، صرف مدح شاهان و اميران و دبيران و وزيرانى كردند كه يا از بزرگترين ستمكاران و ظالمان تاريخ بودند و يا نوكر و برده و دست نشانده ظالمان روى زمين بودند.
مداحىهايى كه براى شاهان قاجار شده براى هيچ پيغمبر و امامى نشده است.
اينان در اشعار خود آنان را سايه خدا، مالك رقاب خلق، موجود عدالتگستر، خليفه الهى، موجود مافوق موجودات، اسلام پناه و... به حساب كشيدند و از اين طريق بر غرور و كبرشان افزودند و ملّت و مملكتى را به خاك سياه نشاندند، در حالى كه آنان يا سايه شيطان يا خود شيطان بودند و با كمال ذلت برده نفس خويش و ظلمگستر و خليفه ابليس و مادون حيوان و مخرّب دين خدا به حساب مىآمدند كه عمل و كردارشان جز اين عنوانهاى منفى را به دنبال نمىكشيد!
لازم است براى نمونه، مدح يكى از شاهان را كه در ستمكارى دست كمى از اسطورههاى ظلم و ستم نداشته از قول يكى از شاعران كه در شعر مقام برجستهاى داشته، بيايد تا ببينيد مغزهاى فعّال و اصيل چه بيجا و بىمورد صرف شده است.
راستى، انسان در برابر اين همه ذلت و پستى از يك شاعر برجسته به درياى تعجّب غرق مىگردد!!
اى كه قباى سلطنت بر قد توست در جهان |
سكه به نام خود بزن خطبه به نام خود بخوان |
|
ملك تن و روان تويى تاج سر كيان تويى |
خسرو خسروان تويى افسر و افسر كيان |
|
جان جهان وجود تو بحر خجل ز جود تو |
در نفس حسود تو تفته آتش دخان |
|
شاه جهان جلال دين صاحب افسر و نگين |
در خور ملك مصر و چين خسرو عادل جهان |
|
شاه شجاع تاجور قبله نصرت و ظفر |
كرده به سوى او نظر دولت و بخت هر زمان |
|
فرق عدو شكافتى پنجه خصم تافتى |
همچو مسيح يافتى دولت و عمر جاودان |
|
تيغ تو هم چو لاله شد اشك عدو چو ژاله شد |
زان كه به تو حواله شد نصرت صاحب الزمان |
|
حصن جلال تو حصين پهلوى ملك تو ثمين |
خاتم جم تو را نگين تخت كيان تو را مكان |
|
در هر بيت اين قصيده دقت كنيد، سراسر دروغ و چاپلوسى و تملّق است و كلمهاى از اين مدح، زيبنده آن شاه ممدوح نيست، مطالب قصيده سراسر بوى شرك و كفر و نفاق دارد و گاهى مسائلى در آن است كه تنها در خور حضرت حقّ است و بس.
رسول اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
اذا رأَيتُم الْمَدّاحِينَ فَاحْثوا فى وُجوهِهِمُ التُّرابَ.
چون ستايشگران را ديديد، خاك بر صورتشان بپاشيد .
منبع : پایگاه عرفان