دعا به هنگام تنگدستى
تأمين روزى مورد نياز ، يكى از جدى ترين مسائل زندگى اين جهان است و خواه ناخواه دامن گير انسان ها است و به هر صورت ذهن آنان را به خود مشغول مى سازد . آن چه در اين دعا بدان پرداخته شده و مد نظر حضرت سجاد - صلوات الله عليه - قرار گرفته است ، بيان ديدگاه درست و ناب توحيدى در تأمين روزى است.
اللهم انك ابتليتنا فى أرزاقنا بسوء الظن ، و فى آجالنا بطول الأمل ، حتى التمسنا أرزاقك من عند المرزوقين ، و طمعنا بآمالنا فى أعمار المعمرين ؛
خداوندا ، ما را در امر روزى به سوءظنى دچار ساخته اى - كه از ضعف ما سرچشمه گرفته است و گمان مى كنيم روزى را بايد از ديگران تمنا كرد - و نيز گرفتار آرزوهاى دور و دراز شده ايم ؛ آن چنان كه طمع عمرهاى كسانى را نموده ايم كه عمرهاى بسيار طولانى دارند .
ريشه ى سوءظن و آرزوهاى طولانى و پيامدهاى آن دو
انسان ها در كشاكش زندگى به مسائل شگفت انگيز و حيرت آورى برخورد مى كنند . با اين كه هر روز از زمانى كه خورشيد از نقطه ى مشرق جهان سر برمى كشد ، جنبش و جوشش مردم شروع شده و همه براى جلب منافع بيشتر از خانه بيرون مى ريزند و هر فرد با تمام توان مى كوشد ، اما در آخرين ساعات روز هر كس به اندازه ى تقدير الهى بيش به دست نمى آورد ، زيرا كم يا زياد قسمت ها ، همگى از مبدأ : (و ان من شى ء الا عندنا خزائنه ؛ هيچ چيز نيست مگر اين كه خزاين و گنجينه هاى آن نزد ما است.) تقدير و اندازه گيرى مى گردد و او است كه روزى همه را به اندازه ى متناسب ، مقدر مى دارد ؛ چنان كه مى فرمايد : (نحن قسمنا بينهم معيشتهم فى الحياة الدنيا ؛ روزى و معيشت شما را در اين دنيا ما بين شما تقسيم نموده ايم.) با اين حال ، تقدير را در دست ديگران مى بينيم و اين غفلت موجب غفلت ديگرى شده است و آن اين است كه نسبت به خداوند سبحان به سوءظن دچار شده ايم و بدين سان غفلت هاى پى در پى آن چنان ما را از خويش بيگانه كرده كه گمان مى كنيم عمر ما جاودانه خواهد بود و در تأمين يك زندگانى ايده آل و ايده آل تر مى كوشيم و از طراح عظيم هستى غافل هستيم . اين توهم ها براى آن است كه توكل و ايمان ما به جناب حق رو به ضعف نهاده و آن چه را كه مى بايست فقط از خدا بخواهيم ، در دست ديگران مى بينيم و توهم مى كنيم بايد از آنان كمك خواست و در سختى هاى زندگى به آنان اعتماد نمود ؛ مولاى موحدان ، اميرمؤمنان مى فرمايد :
اعلموا علما يقينا أن الله لم يجعل للعبد - و ان عظمت حيلته و اشتدت طلبته و قويت مكيدته - أكثر مما سمى له فى الذكر الحكيم ؛
به يقين بدانيد كه خداوند براى هيچ بنده اى - اگر چه سخت چاره جويى كند و به شدت در جست و جوى روزى باشد و براى آن نقشه هاى كارساز بكشد - افزون بر آن چه در كتاب استوار (قضا و قدر ، يا لوح محفوظ) رقم زده ، روزى مقرر نداشته است.
آرى ، انسانى كه آگاهى و دانش الهى دارد ، با اعتماد به خداى كريم ، پيوسته در آرامش و امن و امان زندگى مى كند و از اين حقيقت آگاه است كه : (ألا بذكر الله تطمئن القلوب ؛ آگاه باشيد يگانه آرام بخش دل ها خداست.) و به خوبى مى داند كه اگر گاه گاهى كم و كاستى روى مى دهد مربوط به تقدير خداوند عزيز و حكيم و عليم است و هرگز به خود هراس راه نمى دهد و گوش به فرمان پيامبر عظيم صلى الله عليه و آله و رهروان قافله ى آگاهى ؛ يعنى معصومان عليهم السلام مى دهد و اين نكته را همواره مدنظر دارد كه آغاز و فرجام اين جهان مادى بسيار كوتاه و گذرا است . از اين رو ، نبايد در كشاكش گرفتارى ها ، خود را باخته و تسليم موج ها و گرداب هاى هوا و هوس گرديم . هم از اين روى ، اميرمؤمنان مى فرمايد :
و ايم الله يمينا أستثنى فيها بمشيئة الله ، لأروضن نفسى رياضة تهش معها الى القرص اذا قدرت عليه مطعوما ، و بالملح مأدوما ؛
به خدا سوگند ، تصميم قاطع من بر آن است كه نفس خود را آن چنان رياضت دهم كه به قرص نانى - اگر به دستم برسد - شاد گردد و به نمكى كه همراه آن است ، بسنده كند .
آرى اين سخن كسى بود كه كليد تمام خزاين كشور اسلامى ، بلكه جهان مسخر علم و قدرت او بود .
فصل على محمد و آله ، و هب لنا يقينا صادقا تكفينا به من مؤونة الطلب ، و ألهمنا ثقة خالصة تعفينا بها من شدة النصب ؛
خدايا ، پس بر محمد و آل او درود فرست و آن چنان يقين صادقى به ما عطا كن كه هرگز در طلب روزى به دشوارى و سختى مبتلا نگرديم و اطمينان خالصى عطا فرما كه به رنج و مشقت هاى بسيار دچار نگرديم .
سرانجام يقين و خشنودى به داده ى الهى
مشكلات روحى و نفسانى انسان ، در طرز زندگى و ساختار رفتار او مؤثر و دخالت تمام دارد و اين تأثير ، در كوچك ترين رفتار يا كلان ترين كارهاى او به خوبى پيداست ، زيرا مركز فرماندهى هر حركت و سكون در انسان ، مبدأ فكرى او است و از راه تلاش هر كس در به دست آوردن روزى ، كه جدى ترين مسئله در زندگى ظاهرى است ، بهتر از هر حركت ديگرى مى توان موقعيت روحى انسان ها را حدس زد و شناسايى نمود ، زيرا تنها عاملى كه مى تواند نقش كنترل كننده در رفتارهاى انسان داشته باشد ، اعتقاد معنوى به حضرت حق - جل و علا - و دل بستن به وعده هاى او و توكل و اطمينان به حضرت خداوندگارى است كه مانع رشوه خوارى ، تملق و چاپلوسى ، حرام خوارى از راه ربا ، كم فروشى ، احتكار ، و غصب اموال ديگران از راه غش در معامله مى شود و از فسادهاى غيرقابل پيش گيرى از اين دست ، دورى جويد ، ولى اگر انسان به نيروى محدود خود تكيه نموده و از نيروى لايزال الهى غفلت داشته باشد ، گذشته از تباهى عمل ، به دريوزگى و رنج هاى فراوان و تمناهاى بى جا و بى اعتنايى دنيامداران مبتلا خواهد شد . به اين دليل كه تكاثر در اموال و زياده طلبى در گستره ى جاه و جلال دنيا ، تمام وجود انسانى را به استخدام خود درمى آورد ؛ به گونه اى كه گاهى از هيچ گونه اقدام زشت و نا به جا خوددارى نمى كند ، ولى كسى كه دل به خدا بست و به مبدأ لايزالى عالم توكل نمود ، هرگز پا از گليم خود فراتر نمى گذارد و در تقسيم درآمد بر حسب هزينه ها ، با تعديل در زندگى هميشه سرفراز است و در مقابل هيچ كس سر تعظيم خم نخواهد كرد . در حديث آمده است :
ان الله بعدله و قسطه جعل الروح و الراحة فى اليقين و الرضا ، و جعل الهم و الحزن فى الشك و السخط ؛
خداوند متعال آسايش را در يقين و رضا نشانده است و دل مشغولى و اندوه را در دودلى و ناخوشايندى نهاده است .
با دقت در معناى اين حديث شريف درمى يابيم كه يقين و رضا و شك و ناراحتى چهار حالت روحى است كه مبدأ رفتارهاى گوناگون انسانى است ، زيرا كارهاى ناهنجار انسانى ، ساخته و پرداخته ى شك ها و ناامنى هاى باطنى بوده و موجب تنش ها و ناگوارى ها و پيدايش حوادث تلخ شبانه روزى انسان ها است .
در مقابل ، مبدأ تمام درستكارى و سرفرازى ها ، معلول اطمينان روحى و نفسانى و يقين و خشنودى به تقديرهاى الهى است و همه ى اين امور به يك نقطه ى نورانى منتهى مى شود و آن اين است كه انسان با اين حقيقت آشنا گردد كه سرنوشت همه چيز و همه كس در دست خداوند آگاه و حكيمى است كه نظام وجودى را بر پايه ى قسط و عدل گذارده است و هر ناهنجارى در ديوان نظام جهان مكتوب و دادگاهى عادلانه در روزى معين به آن رسيدگى خواهد كرد ؛ چنان كه مى فرمايد :
(يومئذ يصدر الناس أشتاتا ليروا أعمالهم ، فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره ، و من يعمل مثقال ذرة شرا يره)؛
در آن روز مردم حيرت زده و پريشان و پراكنده ، از گور برمى خيزند تا كارهايشان به آنها ارائه گردد ؛ پس هر كس به سنگينى ذره اى كردار نيك داشته باشد آن را مى بيند و هر كس به سنگينى ذره اى شر داشته بدان مى رسد .
و اجعل ما صرحت به من عدتك فى وحيك ، و أتبعته من قسمك فى كتابك ، قاطعا لاهتمامنا بالرزق الذى تكفلت به ، و حسما للاشتغال بما ضمنت الكفاية له ؛
وعده ى قاطعانه اى را كه با وحى به ما ابلاغ فرموده اى و سپس بر آن وعده سوگند خورده اى كه روزى شما حق است و به شما مى رسد ، موجب اطمينان خاطر ما گردان تا در طلب روزى به اعتدال عمل كنيم و با اشتغال بيش از حد به كارى كه تو آن را كفايت فرموده اى ، عمر خود را صرف ننماييم .
مقدار لازم براى اشتغال به كسب روزى
تقدير و اندازه گيرى متقن حضرت حق بر تمام گستره ى نظام هستى حاكم است و اين تقدير و اندازه گيرى از سنت هاى لا يتغير الهى است و هيچ موجودى در جهان بدون حساب و كتاب نيست ، حتى شرور و ناهنجارى ها - كه برخى گمان مى كنند وجود آنها در جهان هستى ، دليل بر بى حساب و كتاب بودن عالم است و نه چنين است - نيز تابع نظم و دقت عميق و ژرف الهى است ؛ مثلا زلزله معلول فشار گازهاى زير پوسته ى زمين است كه در اثر حرارت زياد حجيم شده و فضاى بيشترى را طلب مى كنند و مقدار تنشى را كه در لايه ها و پوسته ى زمين ايجاد مى كنند ، درست به اندازه ى قدرت ذخيره شده اى است كه حركت كرده و مى خواهند رخنه اى يافته و از آن خارج مى شوند . بنابراين ، گسسته شدن گسل ها و از هم پاشيدن لايه ها ، معلول حركت نيروى فوق العاده ى گازهايى است كه جا به جايى عظيمى را در لايه هاى زمين ايجاد مى كنند و مى خواهند بر قدرت و استحكام و هم بستگى لايه ها غلبه كنند . در غير اين صورت هيچ گونه زلزله اى رخ نمى دهد . بدين ترتيب زلزله براى بقاى هستى زمين و زمينيان ، حياتى است . پيدايش طوفان ها ، بيمارى ها و ... نيز بر پايه هاى بسيار منظم و دقيق پى ريزى شده است ؛ يعنى شرايط مناسب براى رشد و تكثير ويروس هاى مضر نيز حساب شده و دقيق و براى زندگى ساير جانداران ذره بينى سودمند مى باشد . قرآن كريم هيچ حادثه اى را بى حساب و كتاب نمى داند و در آيات متعدد بر اين حقيقت تأكيد نموده است ؛ از جمله در موارد زير مى فرمايد :
1. (و خلق كل شى ء فقدره تقديرا)؛
همه چيز را به اندازه ى معين تقدير نموده است .
2. (و كان أمر الله قدرا مقدورا)؛
هر امرى كه از سوى خدا صادر مى شود ، به اندازه ى خاصى پى ريزى شده است .
3. (و كل شى ء عنده بمقدار)؛
همه چيز در نزد خدا ، اندازه ى خاصى دارد .
بر اين اساس ، در امر كسب روزى نيز اين مقدار را رعايت نموده و به هر كس به اندازه ى تلاشش روزى مى دهد ، ولى تلاش براى روزى نيز اندازه ى خاصى دارد . از اين رو ، تمام زندگى را نبايد براى اين يگانه تلاش تباه كرد ، زيرا خداوند متعال به خاطر وجود اين حالت روحى (حرص بر تلاش) مقدارى از روزى را كه براى ادامه ى حيات انسان لازم مى باشد ، ضمانت كرده است . به اين دليل ، انسان نبايد براى كسب روزى ، تمام عمر خود را تباه كند و تمام نكته در اين دستور ، آن است كه بشر آفريده نشده است تا فقط به دنبال روزى برود ، بلكه در دستگاه خلقت ، مقصد عالى ترى براى او پيش بينى شده است كه خور و خواب مقدمه ى آن است . آرى ، انسان براى عالم ابديت و همگون شدن با نظام ملكوت عالم آفريده شده است و در آينده ى نه چندان دور ، رهسپار چنين عالمى خواهد بود . از اين رو ، پيامبران عليهم السلام هر يك داراى شغلى مناسب بوده اند ، ولى با تقسيم وقت ، به بندگى خدا و دعوت مردم نيز مبادرت مى جستند ؛ اميرمؤمنان در اين باره مى فرمايد :
داوود عليه السلام قارئ أهل الجنة ، فلقد كان يعمل سفائف المخوص بيده ، و يقول لجلسائه : أيكم يكفينى بيعها ، و يأكل قرص الشعير من ثمنها ؛
حضرت داود عليه السلام قارى بهشتيان ، با دست خود از ليف خرما زنبيل مى بافت و به دوستان خود مى فرمود : كدام يك از شما فروش آن را بر عهده مى گيريد و از پول آن يك قرص نان جوين خريده و مى خورد .
نيز اميرمؤمنان عليه السلام در مورد حضرت موسى - سلام الله عليه - مى فرمايد : آن حضرت مدت ها در بيابان ها به سر مى برد و از برگ درختان رفع گرسنگى مى كرد و آن چنان لاغر شده بود كه رنگ سبز برگ ها از پشت پوست شكم آن حضرت پيدا بود : «و لقد كانت خضرة البقل ترى من شفيف صفاق بطنه لهزاله و تشذب لحمه» .
فقلت و قولك الحق الأصدق ، و أقسمت و قسمك الأبر الأوفى : و فى السماء رزقكم و ما توعدون ؛
تو خود گفته اى و گفتار تو حق و صادقانه ترين سخن است و سوگند ياد كرده اى و درستى سوگند تو وفاى به آن قطعى است : «روزى شما و وعده هايى كه داده ايم ، در آسمان ثابت است.»
«آسمان» در تعابير آيات و روايات
امام معصوم عليه السلام در اين فراز امت اسلامى را به يكى از آيه هاى قرآن توجه داده است كه خداوند در قرآن كريم مى فرمايد :
(و فى السماء رزقكم و ما توعدون)؛
روزى شما و نيز آن چه به شما وعده داده شده است ، در آسمان مى باشد .
مقصود از آسمان در اين آيه ، واقعيتى است كه خداوند متعال فرموده است همه ى آن چه را كه شما به آن وعده داده شده ايد ، جمله امر رزق و روزى شما ، در آن جاى دارد و در قرآن كريم و آثار و روايات وارده ازامامان معصوم عليهم السلام، بسيارى از امور اين جهان و نيز بسيارى از حقايق ماوراى اين جهان ، همانند ثواب و عقاب و ملائكه ، وحى ، مقدرات انسان ها ، بركات و نيز ارواح پيامبران عليهم السلام را خداوند متعال در آسمان قرار داده است و از قرائن بسيار معلوم است كه اين آسمان ، همانند مخزنى مادى نيست كه اين سلسله موجودات در آن جاى سازى شده باشند ؛ به گونه اى كه ارزاق بشر تا زمانى كه جهان برقرار است در آن جا باشد و يا مقدرات ، وحى و ثواب و عقاب در آسمان جاى داشته باشد ، بلكه به خوبى پيدا است كه اين آسمان مرتبه اى عالى از مراتب هستى است كه مى تواند مقر روح ، ملائكه و وحى باشد و قطعا مكانى مادى نيست كه داراى شرايط شناخته شده در اين دنيا باشد ، بلكه آسمان از مراتب غيب عالم است ؛ چنان كه از آيه ى كريمه قرآن كريم كه مى فرمايد : (و ان من شى ء الا عندنا خزائنه ؛ هيچ چيزى نيست جز آن كه خزاين آن در نزد ماست.) اين مطلب به دست مى آيد.
استاد ما ، مرحوم علامه طباطبائى به اين نكته اشاره فرموده و قرائن گويايى را در اثبات آن بيان داشته است . ايشان مراد از اين آسمان را آسمان دنيا نمى دانند ، زيرا قرآن كريم بيان مى دارد كه آسمان دنيا را با ستارگان زينت داده ايم : (انا زينا السماء الدنيا بزينة الكواكب ؛ به راستى كه ما آسمان پايين تر را با ستارگان آراستيم.) و معلوم است كه آسمان دنيا ، مقر ارواح انبيا وملائكه نيست.زيرا آنان حقايق مجردى هستند كه در مكان قرار نمى گيرند.
بنابراين ، آسمان دنيا ، يكى از آسمان هاى هفت گانه اى است كه قرآن بدان اشاره فرموده است و آسمان هاى ديگر از مراتب عالى وجود و مربوط به نظام غيب عالم هستند كه مقر ارواح ، ملائكه ، وحى و عذاب و ثواب مى باشند . بر اين اساس ، از مجموعه ى آيات قرآنى درمى يابيم كه آسمان هاى هفت گانه از يك سنخ و يك ماهيت نيستند ، بلكه آسمان دنيا همين است كه قابل رؤيت و مركز حركات كرات عظيم است و آسمان هاى ديگر غير از آسمان دنيا ، آسمان هايى است كه از سلسله ى عالى وجود و مربوط به عالم غيب هستند .
توضيح اين كه : گاهى مظروف ، ظرف را معرفى مى كند ؛ همانند آن كه وقتى مى گوييم : ؛ «قلب فلانى فلانى از دانش آكنده است.» يا گفته مى شود : «سينه ى فلانى مركز جود ، سخاوت و يا صبر و مقاومت يا پر از غم و نگرانى است.» به خوبى مى توان فهميد كه منظور از سينه در اين جا ، فضاى زير دنده ها و قفسه ى سينه نيست ، بلكه اين گونه جمله ها كنايه از ابعاد مختلف روحى است كه يكى بعد علمى و عقلى و ديگرى بعد مقاومت و ديگرى بعد عواطف و احساسات است كه هر يك مقوله اى جدا هستند و دليل بر ابعاد گوناگون وجود انسان ها هستند ؛ يعنى بعد احساسى غير از بعد عقلانى و هر دو غير از بعد اخلاقى مى باشند .
تعبير آسمان در آيات و روايات فراوان نيز همين گونه است ، زيرا برخى آيات و روايات ، آسمان را مركز ملائكه و ارواح پيامبران عليهم السلام و وحى و منبع بركات و روزى ها برمى شمارند و بسيار روشن است كه وحى و روح داراى جاى مادى و محسوس نيستند .
نكته ى ديگر آن است كه آسمان دنيا ، نقطه اى برتر از كره ى زمين نيست تا توهم كنيم كه آن جا ، جايگاهى عظيم و مركز ملائكه و وحى است و يا در مسئله ى معراج پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به آسمان دچار اشتباه شده و بگوييم : مراد از معراج آن حضرت به آسمان ، قرار گرفتن آن حضرت در آن جايگاه عظيم فراتر از جو است .
نتيجه ى بحث آن كه : آسمان دنيا با ساير آسمان ها فرق دارد و شش آسمان ديگر هر يك درباره ى يكى از مراتب غيب و درجات عالى وجود است . بنابراين ، اگر در اين دعا گفته شده است : روزى شما در آسمان است ، بايد دريافت كه مراد از آن آسمان ، چيزى بسان كره ى ماه و خورشيد نيست ، بلكه تعبير ديگر از مرتبه اى است كه مبدأ متعالى عالم با اراده و عزم خود جهان را تدبير مى فرمايد .
ثم قلت (فو رب السماء و الأرض انه لحق مثل ما أنكم تنطقون)؛
سپس فرمودى : «به پروردگار آسمان و زمين سوگند ، روزى شما ثابت است ، آن چنان كه سخن مى گوييد.»
ديدگاه اسلام در تأمين روزى
امام عليه السلام در اين فراز نيز به يكى از آيات قرآنى درباره ى تقدير روزى از جانب حضرت حق استشهاد نموده و اين آيه را گوشزد مى نمايد كه (فو رب السماء و الأرض انه لحق مثل ما أنكم تنطقون ؛ به پروردگار آسمان و زمين سوگند ، روزى شما ثابت است ؛ آن چنان كه سخن مى گوييد.) اين آيه ى شريفه نيز از معدود آياتى است كه خداوند متعال در آن با تأكيد سوگند ياد كرده است كه روزى شما حقيقتا توسط پروردگار تقدير مى شود و اين مسئله همانند سخن گفتن شما روشن است ، تا بدين وسيله نگرانى مردم درباره ى روزى خود را برطرف و به آنان اطمينان ببخشد . اين آيه ى كريمه داراى چندين نكته است :
1. تمام آن چه در زمينه ى زندگى اسنان ها در روى زمين اتفاق مى افتد ، از تقدير پروردگار سرچشمه مى گيرد و بين زمين و عالم ملكوت و جبروت رابطه ى مستقيم برقرار است و آن چه را خداوند متعال تقدير كرده است ، به ما مى رسد و ما در كارهاى خود با قطع نظر از تقديرهاى او ، مستقل نيستيم .
2. چنين نيست كه خداوند متعال موجودات را بيافريند و سپس آنها را رها نمايد ، بلكه كارساز ما همواره به فكر و روزى دهنده ى ماست و نيازهاى ما را رفع مى نمايد و هرگز ما را به آن نيازمند نمى كند كه در طلب روزى ، ذلت ، تملق و چاپلوسى را تحميل نماييم .
آرى ، سوگند تأكيد خداى متعال براى تأمين روزى ، آن چنان آرامش و اطمينان به افراد پرهيزگار ، پارسا و صالح مى بخشد كه كم ترين اضطرابى در مسئله ى روزى خود ندارند ، اگر چه مى دانند توكل معقول به خداوند بزرگ هميشه توأم با فعاليت معقول در زندگى است ، نه منتظر نازل شدن روزى از آسمان . بر خلاف آنان كه ايمان لازم به خدا را ندارند كه اگر بر روى گنج هم بنشينند و ذخاير مالى آنان هزاران نفر را تأمين كند ، از ترس زوال و اضطراب درونى رنج مى برند ؛ در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است :
من أحب أن يكون أقوى الناس ، فليتوكل على الله ؛
هر كس دوست دارد نيرومندترين مردم باشد ، به خدا توكل كند .
نيز در روايتى ديگر از آن حضرت آمده است :
من أحب أن يكون أغنى الناس ، فليكن بما عند الله - عز و جل - أوثق منه بما فى يده ؛
هر كس دوست دارد غنى ترين مردم باشد ، اطمينان او به آن چه نزد خداوند متعال است بيشتر باشد تا آن چه در دست خود او است .
نيز آن بزرگوار فرمود :
و من أحب أن يكون أكرم الناس ، فليتق الله ؛
هر كس دوست دارد گرامى ترين مردم باشد ، پارسايى و تقوا پيشه كند .
3. آن چه در نظر ما بسيار سنگين و مشكل و ناشدنى است ، از قدرت خداوند متعال به سادگى ساخته است ؛ از اين رو ، خداوند سبحان فراهم آمدن روزى بندگان را به سخن گفتن مثال زده است ، كه ساده ترين كارى است كه از دست هر كسى برمى آيد . بنابراين ، خداوند متعال امر روزى را كه مردم آن را دشوارترين مسئله براى خود مى دانند و تمام زندگى خود در راه آن صرف مى كنند ، به صورت ساده ترين شكل جلوه داده تا آرامش خاطر مردم را فراهم نمايد ، تا مبادا تمام عمر خود را صرف آن نموده و از بندگى خدا باز مانند .
4. از مجموع نكات گذشته برمى آيد كه اگر كسى تقوا و بندگى را پيشه ى خود ساخته و از بدى ها خوددارى كند ، گويى كه عزم و جزم او در راه خداوند متعال خلاصه شده و متكى به قدرت غيبى نامحدود گرديده است و در اين صورت از همه ى اوهام و خيالات بيهوده نجات يافته و از زندان شرك جهيده و اطمينان بر تمام وجود او مستولى مى گردد و خداوند متولى جميع شئون وجودى او مى گردد و او را از آسايش هر دو جهان بهره مند ساخته و در قرب خود جاى مى دهد .