دعا براى پدر و مادر
اين دعا ، در بردارنده ى حقوق پدر و مادر بر فرزندان و حاوى اشاراتى به حقوق فرزندان بر والدين است : امام سجاد عليه السلام با نهايت خضوع در برابر حضرت احديت ، حقوق والدين بر فرزندان را بر شمرده و وظيفه ى فرزندان را در برابر يكايك آنها – در حدى كه بتوان ادا كرد – تبيين نموده است .
اللهم صل على محمد عبدك و رسولك ، و أهل بيته الطاهرين ، و اخصصهم بأفضل صلواتك و رحمتك و بركاتك و سلامك ، و اخصص اللهم والدى بالكرامة لديك ، و الصلاة منك ، يا أرحم الراحمين ، اللهم صل على محمد و آله ، و ألهمنى علم ما يجب لهما على الهاما ، و اجمع لى علم ذلك كله تماما ، ثم استعملنى بما تلهمنى منه ، و وفقنى للنفوذ فيما تبصرنى من علمه حتى لا يفوتنى استعمال شى ء علمتنيه ، و لا تثقل أركانى عن الحفوف فيما ألهمتنيه ؛
خدايا ! بر حضرت محمد ، بنده و فرستاده ات و اهل بيت پاك او درود فرست و بهترين درودها و رحمت و بركات خود را به آنان اختصاص ده و پدر و مادر مرا به درود و كرامت نزد خود ويژه گردان . اى مهربان ترين مهربانان ! بار الها ! درود خود را بر حضرت محمد و خاندان او نثار فرما و دانش خدمت گزارى آن دو را به قلب من الهام فرما و تمامى آگاهى لازم در اين زمينه را نصيبم ساز و توفيق به كار بستن آنها را عطا كن و تيزبينى و خبرگى در اين آموزه ها را روزى ام گردان تا كاربرد هيچ يك را از كف ندهم و اركان وجودم هرگز به تساهل و تسامح در دانسته هايم مبتلا نگردد .
نقش صلوات در جلب رحمت الهى
بخش اول اين فراز ، درود بر رسول الله صلى الله عليه و آله و اهل بيت او عليهم السلام و اختصاص آنان به افضل تحيات و صلوات است . بايد توجه كرد امام سجاد – صلوات الله عليه – هر جا كه بر پدران معصوم خود – صلوات الله عليهم – درود مى فرستد ، چشم به استحقاق حقيقى و مقام والاى انسانى آنان دارد ، نه آن كه عاطفه ى فرزندى و تعلق نسبى به آن حضرات ، ايشان را بدين امر وا داشته است ؛ چونان افرادى كه بر پايه ى تعصب تبارى و قومى و بدون لحاظ شايستگى پيشينيان خود ، به تمجيد و تعريف از ايشان لب مى گشايند و سلام و درود نثارشان مى كنند . طلب رحمت به جا و از روى استحقاق ، آثار فراوان دارد ؛ از جمله ايجاد رابطه ى روحى كه به تدريج موجب سنخيت و هم گونى با آن راهنمايان پيشين مى گردد و اين گونه ارادت ورزى ها به ساحت مقدس امامان عليهم السلام چه بسا موجب جلب توجه آن بزرگواران شود .
حقوق والدين
بخش دوم اين فراز درباره ى وظايف فرزندان در برابر والدين است . حساسيت و اهميت اين امر ، به حدى است كه امام عليه السلام از خداوند متعال مدد مى گيرد كه دانش رفتار و روش درست برخورد و نيكى به والدين را به وى الهام كند ، تا حقوق ايشان را به نحو اكمل ادا نمايد و آن گاه توفيق پياده كردن آموخته ها و به كار بستن آنها را عنايت فرمايد . از اين رو ، واژه «والدين» به صورت تصريح و اشاره ، فراوان در قرآن كريم به كار رفته و خداوند سبحان هر بار به گونه اى از بندگان خود خواسته است كه احترام آنان را رعايت كنند .
در ادامه امام معصوم عليه السلام از خدا درخواست كرده است كه هرگز در راه اين وظيفه ى مهم ، سستى بر او عارض نشود ، كه قهرا دانش را بى اثر مى سازد ؛ به همين جهت مى فرمايد : «و لا تثقل أركانى عن الحفوف فيما ألهمتنيه.» ؛ يعنى هرگز اركان و اعضاى وجود مرا نسبت به آن چه به من آموخته اى ، سست و كاهل مخواه و مپسند .
«حفوف» در كلام امام عليه السلام همان توان پى جويى و به پايان رسانيدن وظيفه است كه عنصرى بسيار ضرورى است و استيفاى حقوق والدين – كه باعث جلب رحمت و غفران الهى و دورى از عقوق والدين مى گردد – نيازمند برخوردارى از روحيه ى والاى كارى و همت و پشتكار است كه سيدالساجدين عليه السلام در اين فراز از حضرت حق درخواست فرموده است .
اللهم صل على محمد عبدك و رسولك ، و أهل بيته الطاهرين ، و اخصصهم بأفضل صلواتك و رحمتك و بركاتك و سلامك ، و اخصص اللهم والدى بالكرامة لديك ، و الصلاة منك ، يا أرحم الراحمين ، اللهم صل على محمد و آله ، و ألهمنى علم ما يجب لهما على الهاما ، و اجمع لى علم ذلك كله تماما ، ثم استعملنى بما تلهمنى منه ، و وفقنى للنفوذ فيما تبصرنى من علمه حتى لا يفوتنى استعمال شى ء علمتنيه ، و لا تثقل أركانى عن الحفوف فيما ألهمتنيه ؛
خدايا ! بر حضرت محمد ، بنده و فرستاده ات و اهل بيت پاك او درود فرست و بهترين درودها و رحمت و بركات خود را به آنان اختصاص ده و پدر و مادر مرا به درود و كرامت نزد خود ويژه گردان . اى مهربان ترين مهربانان ! بار الها ! درود خود را بر حضرت محمد و خاندان او نثار فرما و دانش خدمت گزارى آن دو را به قلب من الهام فرما و تمامى آگاهى لازم در اين زمينه را نصيبم ساز و توفيق به كار بستن آنها را عطا كن و تيزبينى و خبرگى در اين آموزه ها را روزى ام گردان تا كاربرد هيچ يك را از كف ندهم و اركان وجودم هرگز به تساهل و تسامح در دانسته هايم مبتلا نگردد .
نقش صلوات در جلب رحمت الهى
بخش اول اين فراز ، درود بر رسول الله صلى الله عليه و آله و اهل بيت او عليهم السلام و اختصاص آنان به افضل تحيات و صلوات است . بايد توجه كرد امام سجاد – صلوات الله عليه – هر جا كه بر پدران معصوم خود – صلوات الله عليهم – درود مى فرستد ، چشم به استحقاق حقيقى و مقام والاى انسانى آنان دارد ، نه آن كه عاطفه ى فرزندى و تعلق نسبى به آن حضرات ، ايشان را بدين امر وا داشته است ؛ چونان افرادى كه بر پايه ى تعصب تبارى و قومى و بدون لحاظ شايستگى پيشينيان خود ، به تمجيد و تعريف از ايشان لب مى گشايند و سلام و درود نثارشان مى كنند . طلب رحمت به جا و از روى استحقاق ، آثار فراوان دارد ؛ از جمله ايجاد رابطه ى روحى كه به تدريج موجب سنخيت و هم گونى با آن راهنمايان پيشين مى گردد و اين گونه ارادت ورزى ها به ساحت مقدس امامان عليهم السلام چه بسا موجب جلب توجه آن بزرگواران شود .
حقوق والدين
بخش دوم اين فراز درباره ى وظايف فرزندان در برابر والدين است . حساسيت و اهميت اين امر ، به حدى است كه امام عليه السلام از خداوند متعال مدد مى گيرد كه دانش رفتار و روش درست برخورد و نيكى به والدين را به وى الهام كند ، تا حقوق ايشان را به نحو اكمل ادا نمايد و آن گاه توفيق پياده كردن آموخته ها و به كار بستن آنها را عنايت فرمايد . از اين رو ، واژه «والدين» به صورت تصريح و اشاره ، فراوان در قرآن كريم به كار رفته و خداوند سبحان هر بار به گونه اى از بندگان خود خواسته است كه احترام آنان را رعايت كنند .
در ادامه امام معصوم عليه السلام از خدا درخواست كرده است كه هرگز در راه اين وظيفه ى مهم ، سستى بر او عارض نشود ، كه قهرا دانش را بى اثر مى سازد ؛ به همين جهت مى فرمايد : «و لا تثقل أركانى عن الحفوف فيما ألهمتنيه.» ؛ يعنى هرگز اركان و اعضاى وجود مرا نسبت به آن چه به من آموخته اى ، سست و كاهل مخواه و مپسند .
«حفوف» در كلام امام عليه السلام همان توان پى جويى و به پايان رسانيدن وظيفه است كه عنصرى بسيار ضرورى است و استيفاى حقوق والدين – كه باعث جلب رحمت و غفران الهى و دورى از عقوق والدين مى گردد – نيازمند برخوردارى از روحيه ى والاى كارى و همت و پشتكار است كه سيدالساجدين عليه السلام در اين فراز از حضرت حق درخواست فرموده است .
اللهم صل على محمد عبدك و رسولك ، و أهل بيته الطاهرين ، و اخصصهم بأفضل صلواتك و رحمتك و بركاتك و سلامك ، و اخصص اللهم والدى بالكرامة لديك ، و الصلاة منك ، يا أرحم الراحمين ، اللهم صل على محمد و آله ، و ألهمنى علم ما يجب لهما على الهاما ، و اجمع لى علم ذلك كله تماما ، ثم استعملنى بما تلهمنى منه ، و وفقنى للنفوذ فيما تبصرنى من علمه حتى لا يفوتنى استعمال شى ء علمتنيه ، و لا تثقل أركانى عن الحفوف فيما ألهمتنيه ؛
خدايا ! بر حضرت محمد ، بنده و فرستاده ات و اهل بيت پاك او درود فرست و بهترين درودها و رحمت و بركات خود را به آنان اختصاص ده و پدر و مادر مرا به درود و كرامت نزد خود ويژه گردان . اى مهربان ترين مهربانان ! بار الها ! درود خود را بر حضرت محمد و خاندان او نثار فرما و دانش خدمت گزارى آن دو را به قلب من الهام فرما و تمامى آگاهى لازم در اين زمينه را نصيبم ساز و توفيق به كار بستن آنها را عطا كن و تيزبينى و خبرگى در اين آموزه ها را روزى ام گردان تا كاربرد هيچ يك را از كف ندهم و اركان وجودم هرگز به تساهل و تسامح در دانسته هايم مبتلا نگردد .
نقش صلوات در جلب رحمت الهى
بخش اول اين فراز ، درود بر رسول الله صلى الله عليه و آله و اهل بيت او عليهم السلام و اختصاص آنان به افضل تحيات و صلوات است . بايد توجه كرد امام سجاد – صلوات الله عليه – هر جا كه بر پدران معصوم خود – صلوات الله عليهم – درود مى فرستد ، چشم به استحقاق حقيقى و مقام والاى انسانى آنان دارد ، نه آن كه عاطفه ى فرزندى و تعلق نسبى به آن حضرات ، ايشان را بدين امر وا داشته است ؛ چونان افرادى كه بر پايه ى تعصب تبارى و قومى و بدون لحاظ شايستگى پيشينيان خود ، به تمجيد و تعريف از ايشان لب مى گشايند و سلام و درود نثارشان مى كنند . طلب رحمت به جا و از روى استحقاق ، آثار فراوان دارد ؛ از جمله ايجاد رابطه ى روحى كه به تدريج موجب سنخيت و هم گونى با آن راهنمايان پيشين مى گردد و اين گونه ارادت ورزى ها به ساحت مقدس امامان عليهم السلام چه بسا موجب جلب توجه آن بزرگواران شود .
حقوق والدين
بخش دوم اين فراز درباره ى وظايف فرزندان در برابر والدين است . حساسيت و اهميت اين امر ، به حدى است كه امام عليه السلام از خداوند متعال مدد مى گيرد كه دانش رفتار و روش درست برخورد و نيكى به والدين را به وى الهام كند ، تا حقوق ايشان را به نحو اكمل ادا نمايد و آن گاه توفيق پياده كردن آموخته ها و به كار بستن آنها را عنايت فرمايد . از اين رو ، واژه «والدين» به صورت تصريح و اشاره ، فراوان در قرآن كريم به كار رفته و خداوند سبحان هر بار به گونه اى از بندگان خود خواسته است كه احترام آنان را رعايت كنند .
در ادامه امام معصوم عليه السلام از خدا درخواست كرده است كه هرگز در راه اين وظيفه ى مهم ، سستى بر او عارض نشود ، كه قهرا دانش را بى اثر مى سازد ؛ به همين جهت مى فرمايد : «و لا تثقل أركانى عن الحفوف فيما ألهمتنيه.» ؛ يعنى هرگز اركان و اعضاى وجود مرا نسبت به آن چه به من آموخته اى ، سست و كاهل مخواه و مپسند .
«حفوف» در كلام امام عليه السلام همان توان پى جويى و به پايان رسانيدن وظيفه است كه عنصرى بسيار ضرورى است و استيفاى حقوق والدين – كه باعث جلب رحمت و غفران الهى و دورى از عقوق والدين مى گردد – نيازمند برخوردارى از روحيه ى والاى كارى و همت و پشتكار است كه سيدالساجدين عليه السلام در اين فراز از حضرت حق درخواست فرموده است .
اللهم صل على محمد و آله كما شرفتنا به ، و صل على محمد و آله ، كما أوجبت لنا الحق على الخلق بسببه ، اللهم اجعلنى أهابهما هيبة السلطان العسوف ، و أبرهما بر الأم الرؤوف ، و اجعل طاعتى لوالدى و برى بهما أقر لعينى من رقدة الوسنان ، و أثلج لصدرى من شربة الظمآن حتى أوثر على هواى هواهما ، و أقدم على رضاى رضاهما ، و أستكثر برهما بى و ان قل ، و أستقل برى بهما و ان كثر؛
خدايا ! همان گونه كه ما به وسيله ى رسول گرامى تو به شرافت ايمان نايل آمديم ، تو نيز بر او و خاندانش درود فرست و چنان كه با هدايت او حقوقى براى ما بر عهده ى خلق نهادى ، درود و تحيت خود را بر او و خاندانش نثار فرما . خدايا ! جلالت پدر و مادرم را در خاطر من به سان سلطه ى شاهان ستمكار قرار ده تا همانند مادرى مهربان آنان را دوست بدارم و اطاعت آنان در نظر من از خواب براى خواب آلوده ، آرامش بخش تر بوده و از خنك ترين نوشيدنى براى شخص تشنه ، گواراتر باشد ؛ به طورى كه خواسته ى آنان را بر خواسته ى خود و رضاى آنان را بر رضاى خود مقدم بدارم و نيكى آنان را – اگر چه كم باشد – بسيار شمارم و خدمت خود را – اگر چه بسيار باشد – كم ببينم .
مهرورزى به والدين و آثار آن در جامعه
آن چه در اين قسمت آمده است تأكيد بر نظام عاطفى خانواده و مشخصا مهرورزى فرزند به والدين است كه استحكام نهاد خانواده و همبستگى اعضاى آن را بيشتر مى كند . اصولا عاطفه و احساس قوى در يك محيط صميمى و جذاب و سالم چنان در اشباع غرايز عاطفى مؤثر است كه مانع هوس هاى غلط و بيمارگونه خواهد شد و از پيدايش عقده هاى پيچيده ى روانى ممانعت خواهد كرد و بدين ترتيب در سالم سازى نظام اجتماعى سهم عظيمى بر عهده خواهد داشت . پر واضح است كه اين استحكام محيط خانوادگى و همبستگى نظام اجتماعى و انس مردم با يكديگر – كه در اثر روابط موجود بين اين كانون هاى صميمى حاصل مى شود – بركات فراوانى به دنبال دارد ، تا آن جا كه مى تواند جامعه را به يك خانواده ى بزرگ تبديل گرداند . متأسفانه امروزه اين احساس مقدس در بسيارى از جوامع كم رنگ شده است . خدا نكند همبستگى و عاطفه ى خانوادگى تا آن جا رنگ ببازد كه شاهد گسست رابطه ى بين فرزندان و والدين و به تدريج گسيختگى و فروپاشى اركان نهاد مقدس خانواده باشيم .
بنابراين ، پدران و مادران بايد در ايجاد يك محيط صميمى كوشا باشند . در غير اين صورت ، پيش بينى واگرايى فرزندان از ايشان امر دشوارى نخواهد بود و تنها عاملى كه مى تواند جايگاه فرزندان را در چارچوب روابط خانوادگى تحكيم بخشد ، تربيت دينى و اخلاق الهى است كه بايد با اهتمام والدين از ابتدايى ترين مراتب و با روش صحيح آغاز شود و گام به گام پيش رود .
حقيقت اين است كه اگر فرزند ، عاطفه را در حق مادر و پدر از دست دهد ، هيچ گاه نخواهد توانست در حق جامعه و كشورش مهرورز و صميمى باشد و رابطه ى عاطفى با آن برقرار سازد . چنين فردى اگر در منطقه ى جنگى حاضر شود ، براى هر ساعتى حقوق و مقررى خاصى مطالبه مى كند و در واقع جبر دولتى و سپس طمع مادى او را به فضاى دفاع از كشور سوق مى دهد . از جان گذشتگى در ميان اين افراد نادر است و صرفا از انتقام گيرى ناشى از خشم مقطعى ناشى مى شود ، نه يك احساس عميق عاطفى درباره ى هم وطنان و ميهن خود .اسلام اگر دفاع از حريم دين و شريعت و ميهن را وظيفه ى هر مسلمان قلمداد كرده است ، مبناى مستحكم آن را در تحكيم عاطفه هاى خانوادگى و دينى پى ريزى كرده است .
بنابراين ، خاستگاه دفاع از شرافت دينى و ايمانى ، همان باورداشت مبدأ و معاد است . اين تربيت ايمانى و عاطفه ى قوى كار را بدان جا مى رساند كه فرد از بين هزاران تعلق خاطر خانوادگى و قومى و ملى ، تنها يكى را برمى گزيند و او خدا است و غيرخدا را فراموش مى كند و در برابر خدا همه چيز برايش رنگ مى بازد .
آن چه آورده ايم ، مربوط به آثار اجتماعى اين حكم مؤكد بود كه امام عليه السلام درباره ى حقوق والدين بر فرزندان بيان فرمود . از سوى ديگر ، در جهت تربيت شخصى افراد عدم رعايت اين مهم ، عقوق والدين و نارضايتى آنان را به دنبال خواهد داشت كه سزاى اخروى آن بى ترديد آتش جهنم است ، چرا كه بى احترامى به پدر و مادر از بدترين نوع گناهان كبيره است .
واقعيت اين است كه انسان تا پدر و مادر نشود ، نمى تواند تصور كند كه پدر و مادر چه موجوداتى هستند و چه عواطفى دارند و چه زحماتى را متحمل مى گردند . «سعدى» در گلستان قصه پندآموزى را حكايت مى كند . او چنين مى نويسد : «روزى به عهد جوانى بانگ بر مادر زدم ، دل آزرده به كنجى نشست و گريان همى گفت :
اگر از عهد خرديت ياد آمدى
كه بيچاره بودى در آغوش من
نكردى در اين روز بر من جفا
كه تو شيرمردى و من پيرزن
نكته ى جالب توجه اين است كه پس از آن كه امام عليه السلام به خداوند متعال عرض مى كند : «خدايا ! مرا آن چنان قرار ده كه هيبت و جلال پدر و مادر در قلب من همانند هيبت سلطان قاهرى باشد.» ، بلافاصله عرضه مى دارد : «خدايا ! چنانم كن كه آنان را همانند مادرى رئوف دوست داشته باشم و خدماتم را در پيشگاه آنان كم بدانم.» اين خود ، بيانگر عظمت شأن پدر و مادر و حياتى بودن رضايت ايشان براى سعادت فرد است .
اللهم صل على محمد و آله كما شرفتنا به ، و صل على محمد و آله ، كما أوجبت لنا الحق على الخلق بسببه ، اللهم اجعلنى أهابهما هيبة السلطان العسوف ، و أبرهما بر الأم الرؤوف ، و اجعل طاعتى لوالدى و برى بهما أقر لعينى من رقدة الوسنان ، و أثلج لصدرى من شربة الظمآن حتى أوثر على هواى هواهما ، و أقدم على رضاى رضاهما ، و أستكثر برهما بى و ان قل ، و أستقل برى بهما و ان كثر؛
خدايا ! همان گونه كه ما به وسيله ى رسول گرامى تو به شرافت ايمان نايل آمديم ، تو نيز بر او و خاندانش درود فرست و چنان كه با هدايت او حقوقى براى ما بر عهده ى خلق نهادى ، درود و تحيت خود را بر او و خاندانش نثار فرما . خدايا ! جلالت پدر و مادرم را در خاطر من به سان سلطه ى شاهان ستمكار قرار ده تا همانند مادرى مهربان آنان را دوست بدارم و اطاعت آنان در نظر من از خواب براى خواب آلوده ، آرامش بخش تر بوده و از خنك ترين نوشيدنى براى شخص تشنه ، گواراتر باشد ؛ به طورى كه خواسته ى آنان را بر خواسته ى خود و رضاى آنان را بر رضاى خود مقدم بدارم و نيكى آنان را – اگر چه كم باشد – بسيار شمارم و خدمت خود را – اگر چه بسيار باشد – كم ببينم .
مهرورزى به والدين و آثار آن در جامعه
آن چه در اين قسمت آمده است تأكيد بر نظام عاطفى خانواده و مشخصا مهرورزى فرزند به والدين است كه استحكام نهاد خانواده و همبستگى اعضاى آن را بيشتر مى كند . اصولا عاطفه و احساس قوى در يك محيط صميمى و جذاب و سالم چنان در اشباع غرايز عاطفى مؤثر است كه مانع هوس هاى غلط و بيمارگونه خواهد شد و از پيدايش عقده هاى پيچيده ى روانى ممانعت خواهد كرد و بدين ترتيب در سالم سازى نظام اجتماعى سهم عظيمى بر عهده خواهد داشت . پر واضح است كه اين استحكام محيط خانوادگى و همبستگى نظام اجتماعى و انس مردم با يكديگر – كه در اثر روابط موجود بين اين كانون هاى صميمى حاصل مى شود – بركات فراوانى به دنبال دارد ، تا آن جا كه مى تواند جامعه را به يك خانواده ى بزرگ تبديل گرداند . متأسفانه امروزه اين احساس مقدس در بسيارى از جوامع كم رنگ شده است . خدا نكند همبستگى و عاطفه ى خانوادگى تا آن جا رنگ ببازد كه شاهد گسست رابطه ى بين فرزندان و والدين و به تدريج گسيختگى و فروپاشى اركان نهاد مقدس خانواده باشيم .
بنابراين ، پدران و مادران بايد در ايجاد يك محيط صميمى كوشا باشند . در غير اين صورت ، پيش بينى واگرايى فرزندان از ايشان امر دشوارى نخواهد بود و تنها عاملى كه مى تواند جايگاه فرزندان را در چارچوب روابط خانوادگى تحكيم بخشد ، تربيت دينى و اخلاق الهى است كه بايد با اهتمام والدين از ابتدايى ترين مراتب و با روش صحيح آغاز شود و گام به گام پيش رود .
حقيقت اين است كه اگر فرزند ، عاطفه را در حق مادر و پدر از دست دهد ، هيچ گاه نخواهد توانست در حق جامعه و كشورش مهرورز و صميمى باشد و رابطه ى عاطفى با آن برقرار سازد . چنين فردى اگر در منطقه ى جنگى حاضر شود ، براى هر ساعتى حقوق و مقررى خاصى مطالبه مى كند و در واقع جبر دولتى و سپس طمع مادى او را به فضاى دفاع از كشور سوق مى دهد . از جان گذشتگى در ميان اين افراد نادر است و صرفا از انتقام گيرى ناشى از خشم مقطعى ناشى مى شود ، نه يك احساس عميق عاطفى درباره ى هم وطنان و ميهن خود .اسلام اگر دفاع از حريم دين و شريعت و ميهن را وظيفه ى هر مسلمان قلمداد كرده است ، مبناى مستحكم آن را در تحكيم عاطفه هاى خانوادگى و دينى پى ريزى كرده است .
بنابراين ، خاستگاه دفاع از شرافت دينى و ايمانى ، همان باورداشت مبدأ و معاد است . اين تربيت ايمانى و عاطفه ى قوى كار را بدان جا مى رساند كه فرد از بين هزاران تعلق خاطر خانوادگى و قومى و ملى ، تنها يكى را برمى گزيند و او خدا است و غيرخدا را فراموش مى كند و در برابر خدا همه چيز برايش رنگ مى بازد .
آن چه آورده ايم ، مربوط به آثار اجتماعى اين حكم مؤكد بود كه امام عليه السلام درباره ى حقوق والدين بر فرزندان بيان فرمود . از سوى ديگر ، در جهت تربيت شخصى افراد عدم رعايت اين مهم ، عقوق والدين و نارضايتى آنان را به دنبال خواهد داشت كه سزاى اخروى آن بى ترديد آتش جهنم است ، چرا كه بى احترامى به پدر و مادر از بدترين نوع گناهان كبيره است .
واقعيت اين است كه انسان تا پدر و مادر نشود ، نمى تواند تصور كند كه پدر و مادر چه موجوداتى هستند و چه عواطفى دارند و چه زحماتى را متحمل مى گردند . «سعدى» در گلستان قصه پندآموزى را حكايت مى كند . او چنين مى نويسد : «روزى به عهد جوانى بانگ بر مادر زدم ، دل آزرده به كنجى نشست و گريان همى گفت :
اگر از عهد خرديت ياد آمدى
كه بيچاره بودى در آغوش من
نكردى در اين روز بر من جفا
كه تو شيرمردى و من پيرزن
نكته ى جالب توجه اين است كه پس از آن كه امام عليه السلام به خداوند متعال عرض مى كند : «خدايا ! مرا آن چنان قرار ده كه هيبت و جلال پدر و مادر در قلب من همانند هيبت سلطان قاهرى باشد.» ، بلافاصله عرضه مى دارد : «خدايا ! چنانم كن كه آنان را همانند مادرى رئوف دوست داشته باشم و خدماتم را در پيشگاه آنان كم بدانم.» اين خود ، بيانگر عظمت شأن پدر و مادر و حياتى بودن رضايت ايشان براى سعادت فرد است .
اللهم خفض لهما صوتى ، و أطب لهما كلامى ، و ألن لهما عريكتى ، و اعطف عليهما قلبى ، و صيرنى بهما رفيقا ، و عليهما شفيقا ، اللهم اشكر لهما تربيتى ، و أثبهما على تكرمتى ، و احفظ لهما ما حفظاه منى فى صغرى ؛
خدايا ! گفتار مرا درباره ى آنان آرام و كلامم را مؤدبانه و خوى و طبعم را نرم گردان و قلبم را چنان متوجه آنان فرما كه با آنها رفيق و مهربان باشم و جزاى تربيت و كرامت و حفظ و مراقبت آنها را عطا فرما و آن چه را كه در كودكى براى من نگاه داشتند ، بر ايشان محفوظ بدار .
مقام پدر و مادر و لزوم وظيفه شناسى فرزندان
امام عليه السلام در اين فراز ، در صدد بيان عظمت پدر و مارد و مقام فوق العاده ى آنان است و به جاى بيان عظمت شأن آنان ، وظايف فرزندان را برشمرده و اين نكته را گوشزد مى فرمايد كه وظيفه ى فرزندان ، فقط فراهم آوردن آسايش والدين نيست ، بلكه رعايت حرمت و ادب در برابر آنان است ؛ به گونه اى كه چنين خضوعى – مثلا تواضع و خوار شمردن خود در برابرشان و با صداى آهسته و لحن نرم با ايشان سخن گفتن – در شرع مقدس براى احدى غير از امامان عليهم السلام و يا عالمان بزرگ تجويز نشده است .
اين شيوه ى تربيتى ، گذشته از آن كه در نظام تربيت امت ، آداب فرزند بودن را مى آموزد و طرز پدر و مادر دارى را بيان مى كند، عظمت مقام پدران ومادران را نيز تفهيم مى كند و زحمات آنان را كه براى رشد فرزندان متحمل شده اند ، گوشزد مى كند و جالب آن است كه در دعايى براى پدر و مادر كميت و كيفيت و مقدار زحمت هاى آنان را بيان نكرده است ، زيرا قابل بيان نيست و فقط به طور اجمال فرموده است : «خدايا ! هم چنان كه آنان در حفظ من كوشيدند ، تو نيز به همان گونه آنان را در پناه كرامت خود نگاه دار» .
محبت پدر و مادر به فرزندان آن چنان طبيعى و قوى است كه پيوسته شارع مقدس خودباختگى پدران و مادران در مقابل فرزندان را به آن دو هشدار مى دهد كه مبادا خود را فراموش و سعادت خود را تباه كنيد و از حدود لازم خارج شويد و تمام وجود خود را به مطالبات فرزندان اختصاص دهيد و از خدا غافل گرديد ؛ قرآن كريم مى فرمايد :
(أنما أموالكم و أولادكم فتنة)؛
قطعا دارايى ها و فرزندانتان آزمايشى براى شما هستند .
نيز مى فرمايد :
(يا أيها الذين آمنوا لا تلهكم أموالكم و لا أولادكم عن ذكر الله)؛
اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اموال و اولادتان شما را از ياد خدا باز ندارد و به خود مشغول نسازند .
از سوى ديگر ، به فرزندان توصيه شده است كه در رعايت احترام پدر و مادر كوشش كنند ؛ يعنى از يك سو به والدين توصيه مى كند كه در مهرورزى به فرزندان دچار زياده روى نشوند تا همه چيز خود را فدا سازند . از سوى ديگر ، به فرزندان نهيب مى زند كه مبادا در وظيفه ى خود مسامحه كنند . هم از اين روى ، امام عليه السلام از خدا مى خواهد كه او را شفيق و رفيق پدر و مادر خويش قرار دهد و قلب وى را به سوى آنان متمايل سازد .
شايد از مجموعه ى اين فراز بتوان نتيجه گرفت كه يكى از اسرار و حكمت هاى احترام فوق العاده به پدر و مادر در شرع مقدس اسلام ، تشويق به زندگى زناشويى و داشتن فرزند و تشكيل محيط سالم خانوادگى و بهره مندى از مزاياى فرزنددارى است . در واقع ، معصوم عليه السلام اعلام فرموده است كه اگر كسى رنج پدر و مادر بودن را تحمل نمايد ، از چنان عظمتى برخوردار است كه بايد فرزندان در مقابل او چنين عمل كنند و بدين شكل انگيزه اى مضاعف براى زندگى طبيعى و اشباع احساسات و غرايز ايجاد شود . خروج از نظام طبيعى و رها كردن مزاياى زندگى مشروع هرگز مورد رضايت شارع مقدس نيست و خروج از نظام طبيعى در منطق وحى ، نوعى شانه تهى كردن از مسئوليت طبيعى انسانيت تلقى مى شود . از كف دادن بهره هاى عظيم معنوى و عروج در مدارج كمال يكى از پيامدهاى مسئوليت گريزى افرادى است كه انزوا اختيار مى كنند و خانواده تشكيل نمى دهند . وقتى معصوم عليه السلام در مورد زحمت اداره ى اقتصاد خانواده مى فرمايد :
الكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل الله ؛
تلاشگرى كه براى روزى افراد تحت سرپرستى خود تلاش مى كند ، مانند مجاهد در راه خدا است .
از اين جا معلوم مى شود كه اجر مترتب بر زحمات طاقت فرساى تربيت معنوى و دينى فرزندان تا چه پايه عظيم است .
اللهم خفض لهما صوتى ، و أطب لهما كلامى ، و ألن لهما عريكتى ، و اعطف عليهما قلبى ، و صيرنى بهما رفيقا ، و عليهما شفيقا ، اللهم اشكر لهما تربيتى ، و أثبهما على تكرمتى ، و احفظ لهما ما حفظاه منى فى صغرى ؛
خدايا ! گفتار مرا درباره ى آنان آرام و كلامم را مؤدبانه و خوى و طبعم را نرم گردان و قلبم را چنان متوجه آنان فرما كه با آنها رفيق و مهربان باشم و جزاى تربيت و كرامت و حفظ و مراقبت آنها را عطا فرما و آن چه را كه در كودكى براى من نگاه داشتند ، بر ايشان محفوظ بدار .
مقام پدر و مادر و لزوم وظيفه شناسى فرزندان
امام عليه السلام در اين فراز ، در صدد بيان عظمت پدر و مارد و مقام فوق العاده ى آنان است و به جاى بيان عظمت شأن آنان ، وظايف فرزندان را برشمرده و اين نكته را گوشزد مى فرمايد كه وظيفه ى فرزندان ، فقط فراهم آوردن آسايش والدين نيست ، بلكه رعايت حرمت و ادب در برابر آنان است ؛ به گونه اى كه چنين خضوعى – مثلا تواضع و خوار شمردن خود در برابرشان و با صداى آهسته و لحن نرم با ايشان سخن گفتن – در شرع مقدس براى احدى غير از امامان عليهم السلام و يا عالمان بزرگ تجويز نشده است .
اين شيوه ى تربيتى ، گذشته از آن كه در نظام تربيت امت ، آداب فرزند بودن را مى آموزد و طرز پدر و مادر دارى را بيان مى كند، عظمت مقام پدران ومادران را نيز تفهيم مى كند و زحمات آنان را كه براى رشد فرزندان متحمل شده اند ، گوشزد مى كند و جالب آن است كه در دعايى براى پدر و مادر كميت و كيفيت و مقدار زحمت هاى آنان را بيان نكرده است ، زيرا قابل بيان نيست و فقط به طور اجمال فرموده است : «خدايا ! هم چنان كه آنان در حفظ من كوشيدند ، تو نيز به همان گونه آنان را در پناه كرامت خود نگاه دار» .
محبت پدر و مادر به فرزندان آن چنان طبيعى و قوى است كه پيوسته شارع مقدس خودباختگى پدران و مادران در مقابل فرزندان را به آن دو هشدار مى دهد كه مبادا خود را فراموش و سعادت خود را تباه كنيد و از حدود لازم خارج شويد و تمام وجود خود را به مطالبات فرزندان اختصاص دهيد و از خدا غافل گرديد ؛ قرآن كريم مى فرمايد :
(أنما أموالكم و أولادكم فتنة)؛
قطعا دارايى ها و فرزندانتان آزمايشى براى شما هستند .
نيز مى فرمايد :
(يا أيها الذين آمنوا لا تلهكم أموالكم و لا أولادكم عن ذكر الله)؛
اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اموال و اولادتان شما را از ياد خدا باز ندارد و به خود مشغول نسازند .
از سوى ديگر ، به فرزندان توصيه شده است كه در رعايت احترام پدر و مادر كوشش كنند ؛ يعنى از يك سو به والدين توصيه مى كند كه در مهرورزى به فرزندان دچار زياده روى نشوند تا همه چيز خود را فدا سازند . از سوى ديگر ، به فرزندان نهيب مى زند كه مبادا در وظيفه ى خود مسامحه كنند . هم از اين روى ، امام عليه السلام از خدا مى خواهد كه او را شفيق و رفيق پدر و مادر خويش قرار دهد و قلب وى را به سوى آنان متمايل سازد .
شايد از مجموعه ى اين فراز بتوان نتيجه گرفت كه يكى از اسرار و حكمت هاى احترام فوق العاده به پدر و مادر در شرع مقدس اسلام ، تشويق به زندگى زناشويى و داشتن فرزند و تشكيل محيط سالم خانوادگى و بهره مندى از مزاياى فرزنددارى است . در واقع ، معصوم عليه السلام اعلام فرموده است كه اگر كسى رنج پدر و مادر بودن را تحمل نمايد ، از چنان عظمتى برخوردار است كه بايد فرزندان در مقابل او چنين عمل كنند و بدين شكل انگيزه اى مضاعف براى زندگى طبيعى و اشباع احساسات و غرايز ايجاد شود . خروج از نظام طبيعى و رها كردن مزاياى زندگى مشروع هرگز مورد رضايت شارع مقدس نيست و خروج از نظام طبيعى در منطق وحى ، نوعى شانه تهى كردن از مسئوليت طبيعى انسانيت تلقى مى شود . از كف دادن بهره هاى عظيم معنوى و عروج در مدارج كمال يكى از پيامدهاى مسئوليت گريزى افرادى است كه انزوا اختيار مى كنند و خانواده تشكيل نمى دهند . وقتى معصوم عليه السلام در مورد زحمت اداره ى اقتصاد خانواده مى فرمايد :
الكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل الله ؛
تلاشگرى كه براى روزى افراد تحت سرپرستى خود تلاش مى كند ، مانند مجاهد در راه خدا است .
از اين جا معلوم مى شود كه اجر مترتب بر زحمات طاقت فرساى تربيت معنوى و دينى فرزندان تا چه پايه عظيم است .
اللهم و ما مسهما منى من أذى ، أو خلص اليهما عنى من مكروه ، أو ضاع قبلى لهما من حق ، فاجعله لذنوبهما ، و علوا فى درجاتهما ، و زيادة فى حسناتهما ، يا مبدل السيئات بأضعافها من الحسنات ؛
خدايا ! آزارها و بدكارى ها و تضييع حقوقى را كه از من در حق پدر و مادرم صورت گرفته است ، موجب مغفرت و ريزش گناهان آنان و علو درجاتشان و افزايش حسناتشان قرار ده ، اى كسى كه مى توانى سيئات را به حسناتى ده چندان مبدل سازى !
آثار نيكى و بدى به والدين
مفاد اين فراز ، اظهار پشيمانى از تخلف و كوتاهى در رعايت حقوق والدين است.
خداوند سبحان مى فرمايد :
(و قضى ربك ألا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا)؛
حكم قطعى خدا اين است كه هرگز جز خدا را نپرستيد و به والدين خود احسان كنيد.
چنان كه ملاحظه مى شود در اين آيه ، پس از امر به توحيد و نهى از شرك ، درباره ى نيك رفتارى با والدين سفارش اكيد شده است . از اين جا اين نكته استفاده مى شود كه گويا اين مسئله اهميتى همسان با نفى شريك براى خدا و التزام به يكتاپرستى دارد .
نيز مى فرمايد :
(اما يبلغن عندك الكبر أحدهما أو كلاهما فلا تقل لهما أف و لا تنهر هما)؛
هرگاه پدر يا مادرى به سن پيرى رسيدند ، هرگز كلمه اى كه حاكى از كوچك ترين ناراحتى به آنان باشد ، بر زبان مران و با درشتى با آنان سخن مگو .
هم چنين در قرآن كريم مى خوانيم :
(أن اشكر لى و لوالديك)؛
همواره سپاس گزار من و والدينت باش .
بر پايه ى آن چه گفته شد ، معلوم مى شود كه كوتاهى در اداى تكليف در حق اين دو وجود ذى جود ، خطايى نابخشودنى است و چنان چه چنين سهوى رخ دهد ، جبران آن ضرورتى حياتى دارد و البته در ايام حيات آنان جبران بدان است كه فرزند در خدمت ايشان قرار گيرد ولو اين كه فقط در كنار والدين خود باشد تا موجب آرامش و زينت زندگى و آسايش روحى آن دو شود و در زمان مرگشان ، جبران كوتاهى بدان است كه براى آنان حتى الامكان دعا كند و آمرزش بطلبد و از خدا بخواهد كه آن چه از حقوق آنان تضييع كرده يا چنان كه بايد به وظايف خود عمل نكرده و در حقشان بدى روا داشته ، سببى براى درگذشتن از گناه و بلندى درجات و زيادى حسنات آنان قرار دهد ، تا بدين صورت خداوند متعال كوتاهى دنيايى را با عفو و ارتقاى درجات آنان در آخرت جبران فرمايد .
و اين امر شدنى است ، زيرا خداوند متعال – جل جلاله – بر همه چيز تواناست و مى تواند با دعاى فرزند ، گناهان پدر و مادر را به حسنات و درجات مبدل سازد ، زيرا يكى از اسماى الهى «مبدل السيئات بالحسنات» است .
اصولا دعاى براى والدين ، گذشته از آن كه وظيفه ى فرزند در حق والدين است ، عبادتى عظيم و عمل به فرمان حضرت ربوبى به شمار مى آيد و اين سر سفارش هاى فراوان قرآن و عترت به دعا كردن در حق پدر و مادر است .
اللهم و ما تعديا على فيه من قول ، أو أسرفا على فيه من فعل ، أو ضيعاه لى من حق ، أو قصرا بى عنه من واجب فقد وهبته لهما ، و جدت به عليهما ، و رغبت اليك فى وضع تبعته عنهما ، فانى لا أتهمهما على نفسى ، و لا أستبطئهما فى برى ، و لا أكره ما تولياه من أمرى يا رب ؛
خدايا ! اگر در سخن يا كردار از آنها در حق من كوتاهى سر زده يا تضييع حق يا ناديده گرفتن امر واجبى صورت گرفته است ، من همه ى آنها را مى بخشم و از آنها درمى گذرم و مايلم تو نيز آنان را ببخشى ؛ چرا كه من آنان را به تقصير متهم نمى كنم و به مسامحه و كم كارى منسوب نمى سازم و سرپرستى آنان درباره ى خود را ناخوش ندارم . اى پرودگار من !
حقوق فرزندان بر والدين
حضرت سيدالساجدين عليه السلام در اين جا به حقوق فرزندان بر والدين اشاره دارد ، زيرا هم چنان كه براى پدر و مادر حقوق بسيارى بر فرزندان لحاظ شده است ، براى فرزندان نيز حقوقى منظور شده است كه اداى آنها بر والدين واجب است .
امام زين العابدين عليه السلام در رسالة الحقوق مى فرمايد :
و أما حق ولدك ، فأن تعلم أنه منك ، و مضاف اليك فى عاجل الدنيا بخيره و شره ، و أنك مسؤول عما وليته بحسن الأدب و الدلالة على ربه – عزوجل – و المعونة له على طاعته ؛ فاعمل فى أمره عمل من يعلم أنه مثاب على الاحسان اليه ، معاقب على الاساءة اليه ؛
حق فرزندت بر تو آن است كه بدانى او از تو است و خير و شر دنيوى او دامن گير تو خواهد بود و تو در برابر فرزند خود مسئولى كه او را به بهترين وجه ادب كنى و به طرف خداوند – جل جلاله – هدايت نمايى . بنابراين ، نسبت به او خود را چنان موظف بدان كه در مقابل احسان به او جزاى نيكو دارى و در صورت آزار وى و سرباز زدن از اداى حقوقش منتظر عقاب الهى باش .
نيز از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود :
يلزم الوالدين من العقوق لولدهما ، ما يلزم الولد لهما من عقوقهما ؛
آن چه بر عاق شدن فرزند مترتب است ، عينا متوجه پدر و مادرى خواهد شد كه به وظايف خود در مورد اولاد كوتاهى مى كنند .
در روايات ديگر اين مضامين آمده است كه حق فرزند بر پدر و مادر آن است كه او را ادب كنند و از تربيت مناسب بهره مند سازند و عقايد صحيح را به او بياموزند و در ايمان و اعتقاد او بكوشند و حرام به او نخورانند و مناظر منكر را به او ننمايانند . نيز آمده است كه در قيامت بسيارى از فرزندان ، از پدر و مادر خود شكايت خواهند كرد و از خداوند متعال مى خواهند كه آنها را سرزنش كند ، زيرا موجب شده اند كه فرزند ديروز وى امروز (قيامت) در كنار انبوه آتش و عذاب قرار گيرد .
دعا براى والدين ، وظيفه ى فرزند
امام عليه السلام در اين قسمت هم وظيفه ى ديگرى را براى فرزندان برشمرده است و آن ، طلب مغفرت براى والدين در برابر كوتاهى ايشان است ؛ يعنى چنان چه انسان تقصيرى در اداى وظايف از سوى پدر و مادر مشاهده كرد ، حتما آنان را عفو كند و از خدا براى والدين خود مغفرت بطلبد و علو درجات آنان را درخواست كند و تا مى تواند با حسن ظن به آنان نظر كند و آنان را در آن چه كرده اند ، معذور بداند و كم كارى آنان را بر عمد و تقصير حمل نكند ، بلكه چنين بينديشد كه شايد توان ذهنى يا امكان عملى آنان بيش از اين نبوده است . اصولا توقع بيش از قدرت فهم و توان افراد بى جا است . از اين رو ، بايد در مقابل زحمات و رنج هاى فراوانى كه پدر و مادر متحمل شده اند ، از تقصيرهاى احتمالى آنان در گذشت و از خداوند متعال براى آنا درخواست بخشش و مغفرت نمود. امام سجاد عليه السلام در فراز ششم به همين مسئله ى ظريف اشاره مى فرمايند.
فهما أوجب حقا على ، و أقدم احسانا الى ، و أعظم منة لدى من أن أقاصهما بعدل ، أو أجازيهما على مثل ، أين اذا – يا الهى – طول شغلهما بتربيتى ؟ و أين شدة تعبهما فى حراستى ؟ و أين اقتارهما على أنفسهما للتوسعة على ؟ هيهات من يستوفيان من حقهما ، و لا أدرك ما يجب على لهما ، و لا أنا بقاض وظيفة خدمتهما ؛
بار خدايا ! حق و احسان و منت هاى پدر و مادرم عظيم تر و واجب تر از آن است كه من اكنون در برابر آنها ايستاده و تلافى و دادخواهى كنم . پس اى معبود من!
آن همه رنج هاى طولانى كه در راه تربيت من تحمل كردند و آن همه زحمت ها كه در نگهدارى من و تحمل مشكلات براى آسايش من بر خود هموار كردند ، چگونه فراموشم شود ؟ نه ، من هرگز نمى توانم حق آنها را ادا كنم و هرگز نمى توانم واجبات خود را در برابرشان باز شناسم و هرگز نمى توانم وظيفه ى خدمت گزارى به آنان را ادا كنم .
حقوق جبران ناپذير والدين
امام سجاد عليه السلام در اين فراز ، به نكته اى اشاره فرموده است كه نيازمند تأمل و يادسپارى است . امام عليه السلام عرض مى كند : خدايا ! اگر من در مقابل مسامحه و يا كار نادرست پدر و مادرم بخواهم انتقام بگيرم و آنان را در محكمه ى عدل الهى به كوتاهى متهم سازم ، ناچار بايد آن همه شدايد و سختى ها را كه آنان در طول ايام كودكى و نوجوانى ام تحمل كرده اند ، ناديده بگيرم و بر تمام خسارت هاى جانى و مالى كه براى آسايش من به جان خريده اند و با رضاى خاطر قبول كرده اند ، چشم بپوشم و اين كار از من ساخته نيست و مرا ياراى اين همه ناسپاسى نيست ، پس حتما بر من است كه در مقابل احسان هاى بى دليل آنها ، خاضعانه از پاره اى كوتاهى هايشان درگذرم و بدين سان اگر نتوانسته ام حقوق بسيار آنان را تدارك كنم ، از تقصيرهاى احتمالى كه در حق من روا داشته اند ، از خداوند برايشان طلب عفو كنم .
آرى ، شايسته است ميان آن چه والدين در حق فرزند خود روا داشته اند – كه در صورت ادا نشدن آنها از زيان هاى عظيمى متوجه سعادت و خوشبختى فرزند مى شد – و ميان آن چه مى بايست ادا مى كردند ولى ترك گفته اند ، موازنه ى منصفانه اى برقرار كنيم و حجم خدمات و كوتاهى را با هم بسنجيم . به نظر مى رسد اگر چنين كنيم ، قطعا خواهيم ديد كه باز هم وجدان در مقابل آن دو فرشته ى رحمت ، وظيفه اى جز كرنش و اظهار كوچكى براى ما نمى بيند .
افزون بر اين ، امام عليه السلام مى فرمايد : حقوقى در كار است كه بسيارى از فرزندان ، آنها را نشناخته اند و اگر هم عده ى اندكى به شناخت آنها نايل شده باشند ، هرگز قدرت اداى آنها را در خود نيافته اند . راستى مگر نه اين است كه جوانى پدر و مادر – كه ايام عشرت و آسايش و التذاذ آنها است – غالبا صرف نگهدارى از فرزند و اهتمام تمام در آسايش او مى شود و در عوض تنها به عشق و مهرورزى خود به فرزندان و دريافت لبخند و نگاهى از سوى دلبندشان بسنده كرده اند ؟! چه كس مى تواند جوانى و نشاط جوانى را به پدر و مادر خود برگرداند و يا آن طراوت و زيبايى و شور و عشق را براى اين دو فرسوده ى ناتوان باز آورد ؟ نقل است كه شخصى به امام صادق عليه السلام عرض كرد : پدرم كهن سال و ناتوان شده است و ما او را براى برآوردن حوايجش به دوش مى گيريم . فرمود : «اگر توانستى ، چنين كن و لقمه ى غذا را با دست خود به او بده ، كه فرداى قيامت سپر و محافظ تو خواهد بود.»
فهما أوجب حقا على ، و أقدم احسانا الى ، و أعظم منة لدى من أن أقاصهما بعدل ، أو أجازيهما على مثل ، أين اذا – يا الهى – طول شغلهما بتربيتى ؟ و أين شدة تعبهما فى حراستى ؟ و أين اقتارهما على أنفسهما للتوسعة على ؟ هيهات من يستوفيان من حقهما ، و لا أدرك ما يجب على لهما ، و لا أنا بقاض وظيفة خدمتهما ؛
بار خدايا ! حق و احسان و منت هاى پدر و مادرم عظيم تر و واجب تر از آن است كه من اكنون در برابر آنها ايستاده و تلافى و دادخواهى كنم . پس اى معبود من!
آن همه رنج هاى طولانى كه در راه تربيت من تحمل كردند و آن همه زحمت ها كه در نگهدارى من و تحمل مشكلات براى آسايش من بر خود هموار كردند ، چگونه فراموشم شود ؟ نه ، من هرگز نمى توانم حق آنها را ادا كنم و هرگز نمى توانم واجبات خود را در برابرشان باز شناسم و هرگز نمى توانم وظيفه ى خدمت گزارى به آنان را ادا كنم .
حقوق جبران ناپذير والدين
امام سجاد عليه السلام در اين فراز ، به نكته اى اشاره فرموده است كه نيازمند تأمل و يادسپارى است . امام عليه السلام عرض مى كند : خدايا ! اگر من در مقابل مسامحه و يا كار نادرست پدر و مادرم بخواهم انتقام بگيرم و آنان را در محكمه ى عدل الهى به كوتاهى متهم سازم ، ناچار بايد آن همه شدايد و سختى ها را كه آنان در طول ايام كودكى و نوجوانى ام تحمل كرده اند ، ناديده بگيرم و بر تمام خسارت هاى جانى و مالى كه براى آسايش من به جان خريده اند و با رضاى خاطر قبول كرده اند ، چشم بپوشم و اين كار از من ساخته نيست و مرا ياراى اين همه ناسپاسى نيست ، پس حتما بر من است كه در مقابل احسان هاى بى دليل آنها ، خاضعانه از پاره اى كوتاهى هايشان درگذرم و بدين سان اگر نتوانسته ام حقوق بسيار آنان را تدارك كنم ، از تقصيرهاى احتمالى كه در حق من روا داشته اند ، از خداوند برايشان طلب عفو كنم .
آرى ، شايسته است ميان آن چه والدين در حق فرزند خود روا داشته اند – كه در صورت ادا نشدن آنها از زيان هاى عظيمى متوجه سعادت و خوشبختى فرزند مى شد – و ميان آن چه مى بايست ادا مى كردند ولى ترك گفته اند ، موازنه ى منصفانه اى برقرار كنيم و حجم خدمات و كوتاهى را با هم بسنجيم . به نظر مى رسد اگر چنين كنيم ، قطعا خواهيم ديد كه باز هم وجدان در مقابل آن دو فرشته ى رحمت ، وظيفه اى جز كرنش و اظهار كوچكى براى ما نمى بيند .
افزون بر اين ، امام عليه السلام مى فرمايد : حقوقى در كار است كه بسيارى از فرزندان ، آنها را نشناخته اند و اگر هم عده ى اندكى به شناخت آنها نايل شده باشند ، هرگز قدرت اداى آنها را در خود نيافته اند . راستى مگر نه اين است كه جوانى پدر و مادر – كه ايام عشرت و آسايش و التذاذ آنها است – غالبا صرف نگهدارى از فرزند و اهتمام تمام در آسايش او مى شود و در عوض تنها به عشق و مهرورزى خود به فرزندان و دريافت لبخند و نگاهى از سوى دلبندشان بسنده كرده اند ؟! چه كس مى تواند جوانى و نشاط جوانى را به پدر و مادر خود برگرداند و يا آن طراوت و زيبايى و شور و عشق را براى اين دو فرسوده ى ناتوان باز آورد ؟ نقل است كه شخصى به امام صادق عليه السلام عرض كرد : پدرم كهن سال و ناتوان شده است و ما او را براى برآوردن حوايجش به دوش مى گيريم . فرمود : «اگر توانستى ، چنين كن و لقمه ى غذا را با دست خود به او بده ، كه فرداى قيامت سپر و محافظ تو خواهد بود.»
فصل على محمد و آله ، و أعنى يا خير من استعين به ، و وفقنى يا أهدى من رغب اليه ، و لا تجعلنى فى أهل العقوق للآباء و الأمهات يوم تجزى كل نفس بما كسبت و هم لا يظلمون ، اللهم صل على محمد و آله و ذريته ، و اخصص أبوى بأفضل ما خصصت به آباء عبادك المؤمنين و أمهاتهم ، يا أرحم الراحمين ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و مرا – اى بهترين كسى كه از او مدد مى طلبم – در انجام وظيفه ام يارى فرما و مرا – اى كسى كه بهترين هدايت گر مشتاقانت هستى – در روز قيامت كه هر كسى به جزاى كردار خود مى رسد و هرگز به كسى ستم نخواهد شد ، در بين كسانى كه به عاق والدين گرفتارند ، قرار مده . خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و والدين مرا به بالاترين درجه ى رحمت و كرامتى كه به پدران و مادران بندگان صالح و پاك خود عطا فرموده اى ، نايل بگردان . اى مهربان ترين مهربانان .
استعانت از خداوند بر اداى وظيفه در برابر والدين
حضرت سجاد عليه السلام در فرازهاى پيش عظمت و خطير بودن خدمت به والدين را يادآور شد و بلنداى مقام پدر و مادر را خاطرنشان ساخت و وظيفه ى فرزندان و كيفيت اداى وظيفه را تبيين فرمود . اكنون و در ادامه ، از آن جا كه اين وظيفه را بسيار مشكل و سنگين مى داند ، به امت دستور مى دهد كه از خداوند – جل جلاله – براى اداى شايسته ى آن درخواست كمك نمايند . اصولا تكليف هرچه مهم تر و سخت تر باشد ، اجر آن عظيم تر است و ارتقاى مقام بيشترى در پى خواهد داشت ؛ چنان كه رها كردن آن به همين نسبت خطر جدى ترى در پى خواهد آورد ، ولى ما بر اين باوريم كه توفيق و تأييد الهى مشكل ترين كارها را آسان مى كند و راه هاى پيچيده ى تكاليف را در نهايت سادگى به بندگان خالص خود باز مى نمايد .
از اين رو ، امام عليه السلام به خداوند متعال عرض مى كند : تو بهترين كسى هستى كه به طريق هدايت آگاهى . اين مضمون ، در دعاها بسيار به چشم مى خورد كه خداوند متعال «مسهل العسير» ؛ يعنى آسان كننده ى مشكل هاست ؛ مثلا در جايى با چنين عبارتى رو به رو مى شويم :
فان تيسير ما أخاف تعسيره ، عليك يسير ؛
مشكلات براى تو آسان است و تبديل مشكلات به آسانى براى تو بسيار ساده است .
به ديگر سخن ، از آن جا كه موانع راه هاى خطير ، متنوع و فراوان است ، پس هر حركتى الزاما به مقصد منتهى نمى شود . افزون بر اين ، گاهى انسان پس از تحمل رنج بسيار مى فهمد كه چه راه هاى آسان و قريب الوصولى وجود داشته است كه وى از آنها غافل بوده وبا وجود آنها، راه دورتر و سخت تر را پيموده است.
بنابراين ، آن چه در برابر اين احتمالات به ما اطمينان خاطر مى دهد ، توجه و توسل به ذيل عنايات حضرت رب العزه مى باشد كه با هدايت گرى خاص خود ما را به راه آسان تر رهنمون گردد ، يا توان مضاعفى براى درنورديدن مشكلات طريق به ما عطا فرمايد .
در هر حال ، تنها راه موفقيت در راه دشوار زندگى ، استعانت از خداوند قادر و مهربان است و اميد است كه در اداى مفهوم : (اياك نستعين) در نمازهاى يوميه ، همگى صادق و پايدار باشيم .
درخواست صلوات براى پدر و مادر
در ادامه امام معصوم عليه السلام به فرزندان دستور داده است كه براى پدران و مادران ، بلند مرتبه ترين صلوات و رحمت الهى را – كه ويژه ى اوليا و صالحان و والدين است – طلب كنند . حقيقت اين است كه پدر و مادر از چنان شأنى برخوردارند كه سزاوار صلوات و كرامت بى نهايت شوند .
رشد فرزندان ، سبب برترى درجات پدران و مادران
نكته ى ديگر آن كه صلاح و رشد و تعالى فرزندان ، خود موجب تعالى روح و بلندى درجات پدران و مادران نزد خداوند سبحان است و پروردگار متعال به يمن درجات والاى بندگا صالح خود ، به فرزندان آنان اجرى عظيم كرامت مى فرمايد . هم از اين روى ، امام عليه السلام دستور مى فرمايد كه كرامت هاى ويژه ى پدران و مادران بندگان صالح خدا را براى پدران و مادران خود درخواست كنيم .
فصل على محمد و آله ، و أعنى يا خير من استعين به ، و وفقنى يا أهدى من رغب اليه ، و لا تجعلنى فى أهل العقوق للآباء و الأمهات يوم تجزى كل نفس بما كسبت و هم لا يظلمون ، اللهم صل على محمد و آله و ذريته ، و اخصص أبوى بأفضل ما خصصت به آباء عبادك المؤمنين و أمهاتهم ، يا أرحم الراحمين ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و مرا – اى بهترين كسى كه از او مدد مى طلبم – در انجام وظيفه ام يارى فرما و مرا – اى كسى كه بهترين هدايت گر مشتاقانت هستى – در روز قيامت كه هر كسى به جزاى كردار خود مى رسد و هرگز به كسى ستم نخواهد شد ، در بين كسانى كه به عاق والدين گرفتارند ، قرار مده . خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و والدين مرا به بالاترين درجه ى رحمت و كرامتى كه به پدران و مادران بندگان صالح و پاك خود عطا فرموده اى ، نايل بگردان . اى مهربان ترين مهربانان .
استعانت از خداوند بر اداى وظيفه در برابر والدين
حضرت سجاد عليه السلام در فرازهاى پيش عظمت و خطير بودن خدمت به والدين را يادآور شد و بلنداى مقام پدر و مادر را خاطرنشان ساخت و وظيفه ى فرزندان و كيفيت اداى وظيفه را تبيين فرمود . اكنون و در ادامه ، از آن جا كه اين وظيفه را بسيار مشكل و سنگين مى داند ، به امت دستور مى دهد كه از خداوند – جل جلاله – براى اداى شايسته ى آن درخواست كمك نمايند . اصولا تكليف هرچه مهم تر و سخت تر باشد ، اجر آن عظيم تر است و ارتقاى مقام بيشترى در پى خواهد داشت ؛ چنان كه رها كردن آن به همين نسبت خطر جدى ترى در پى خواهد آورد ، ولى ما بر اين باوريم كه توفيق و تأييد الهى مشكل ترين كارها را آسان مى كند و راه هاى پيچيده ى تكاليف را در نهايت سادگى به بندگان خالص خود باز مى نمايد .
از اين رو ، امام عليه السلام به خداوند متعال عرض مى كند : تو بهترين كسى هستى كه به طريق هدايت آگاهى . اين مضمون ، در دعاها بسيار به چشم مى خورد كه خداوند متعال «مسهل العسير» ؛ يعنى آسان كننده ى مشكل هاست ؛ مثلا در جايى با چنين عبارتى رو به رو مى شويم :
فان تيسير ما أخاف تعسيره ، عليك يسير ؛
مشكلات براى تو آسان است و تبديل مشكلات به آسانى براى تو بسيار ساده است .
به ديگر سخن ، از آن جا كه موانع راه هاى خطير ، متنوع و فراوان است ، پس هر حركتى الزاما به مقصد منتهى نمى شود . افزون بر اين ، گاهى انسان پس از تحمل رنج بسيار مى فهمد كه چه راه هاى آسان و قريب الوصولى وجود داشته است كه وى از آنها غافل بوده وبا وجود آنها، راه دورتر و سخت تر را پيموده است.
بنابراين ، آن چه در برابر اين احتمالات به ما اطمينان خاطر مى دهد ، توجه و توسل به ذيل عنايات حضرت رب العزه مى باشد كه با هدايت گرى خاص خود ما را به راه آسان تر رهنمون گردد ، يا توان مضاعفى براى درنورديدن مشكلات طريق به ما عطا فرمايد .
در هر حال ، تنها راه موفقيت در راه دشوار زندگى ، استعانت از خداوند قادر و مهربان است و اميد است كه در اداى مفهوم : (اياك نستعين) در نمازهاى يوميه ، همگى صادق و پايدار باشيم .
درخواست صلوات براى پدر و مادر
در ادامه امام معصوم عليه السلام به فرزندان دستور داده است كه براى پدران و مادران ، بلند مرتبه ترين صلوات و رحمت الهى را – كه ويژه ى اوليا و صالحان و والدين است – طلب كنند . حقيقت اين است كه پدر و مادر از چنان شأنى برخوردارند كه سزاوار صلوات و كرامت بى نهايت شوند .
رشد فرزندان ، سبب برترى درجات پدران و مادران
نكته ى ديگر آن كه صلاح و رشد و تعالى فرزندان ، خود موجب تعالى روح و بلندى درجات پدران و مادران نزد خداوند سبحان است و پروردگار متعال به يمن درجات والاى بندگا صالح خود ، به فرزندان آنان اجرى عظيم كرامت مى فرمايد . هم از اين روى ، امام عليه السلام دستور مى فرمايد كه كرامت هاى ويژه ى پدران و مادران بندگان صالح خدا را براى پدران و مادران خود درخواست كنيم .
اللهم لا تنسنى ذكرهما فى أدبار صلواتى ، و فى أنى من آناء ليلى ، و فى كل ساعة من ساعات نهارى ، اللهم صل على محمد و آله ، و اغفر لى بدعائى لهما ، و اغفر لهما ببرهما بى مغفرة حتما ، و ارض عنهما بشفاعتى لهما رضى عزما ، و بلغهما بالكرامة مواطن السلامة ، اللهم و ان سبقت مغفرتك لهما فشفعهما فى ، و ان سبقت مغفرتك لى فشفعنى فيهما ، حتى نجتمع برأفتك فى دار كرامتك و محل مغفرتك و رحمتك، انك ذوالفضل العظيم، و المن القديم ، و أنت أرحم الراحمين؛
خدايا ! مرا به فراموشى ياد آنان پس از نمازهايم و در هيچ آن و لحظه اى از لحظه هاى عمرم مبتلا مفرما و بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا به سبب دعاهايم در حق ايشان بيامرز و آنان را به سبب نيك رفتارى با من مورد عفو قرار ده و از من اين شفاعت را بپذير و آنان را در بهترين محل كرامت و آسايش قرار ده . خدايا ! اگر پدر و مادرم مورد مغفرت تو هستند ، شفاعت آنها را در حق من بپذير و اگر مرا بخشيده اى ، شفاعت مرا درباره ى آنان پذيرا باش ، تا همه با هم در سايه ى كرامت و مغفرت تو گردهم آييم ، كه فضل تو عظيم و احسان تو ديرينه و قديم است و مهربان ترين مهرورزانى .
راه كارهاى جبران كرامت هاى والدين
در اين جا امام عليه السلام راه كار جبران كرامت هاى وصف ناپذير پدران و مادران را مى آموزد . البته اين نكته روشن است كه گذشته از لزوم اداى احترام و مهرورزى به والدين در زمان حيات ، شايسته است فرزندان پس از وفات آنان ، به روح آنان خيراتى نثار كنند و براى ايشان از حضرت احديت طلب مغفرت و رحمت كنند ، اما از اينها كه بگذريم ، امام سجاد عليه السلام در اين دعا روش بديعى را به ما مى آموزند ؛ حضرت مى فرمايد : «و اغفر لى بدعائى لهما ، و اغفر لهما ببرهما بى.» يعنى خدايا ! مرا بيامرز چون آنان را دعا كرده ام و آنان را بيامرز به سبب نيكويى كه در حق من روا داشته اند .
در اين دستور مختصر ، نكات نغزى نهفته است :
الف) دعا براى پدر و مادر عبادت است و موجب مغفرت خود شخص دعا كننده مى شود.
ب) نيكى پدر و مادر به فرزند موجب مغفرت آنان است .
ج) يادكرد فرزندان از نيكى پدر و مادر و توجه به خدمات آنان ضرورى است .
د) يادآورى فرزند از حقوق فوق العاده ى پدر و مادر الزامى است .
در ادامه ، حضرت سجاد عليه السلام مى فرمايد : «خدايا ! به سبب شفاعت و دعاى من رضايت خود را شامل حال آنها بگردان.» از اين فرموده ى امام عليه السلام معلوم مى شود دعا و درخواست فرزند و شفاعت او براى مغفرت پدر و مادر مؤثر است و چه بسا آنان را از گرفتارى هاى برزخ نجات دهد و اين خود تشويق بلكه الزام است كه فرزندان يادآور والدين باشند .
آن گاه امام عليه السلام عرض مى كند : «خدايا ! اگر مغفرت تو موجب نجات من شود ، شفاعت مرا بپذير و اگر مغفرت تو باعث نجات والدين من است ، شفاعت آنان را درباره ى من پذيرا باش» ، دو نكته در اين مورد شايسته ى يادآورى است :
الف) فقط مغفرت خدا موجب ورود به بهشت و نجات است و هيچ چيز از هيچ كس نجات بخش نخواهد بود .
ب) تنها شفاعت مؤمنان پذيرفتنى است و خداوند متعال شفاعت آبرومندان را خواهد پذيرفت و اين حقيقت ، اميدى براى مؤمنان است كه آنان اهل نجات و شافع اند ؛ از اين رو ، مى توان شفاعت را تعميم داد و بر اين اساس ، عالمان و مؤمنان و اهل نجات پس از معصومين عليهم السلام از زمره ى شفاعت كنندگان هستند.اميد آن كه خداوند متعال شفاعت پاكان را نصيب ما نيز بفرمايد. ان شاء الله.
اللهم لا تنسنى ذكرهما فى أدبار صلواتى ، و فى أنى من آناء ليلى ، و فى كل ساعة من ساعات نهارى ، اللهم صل على محمد و آله ، و اغفر لى بدعائى لهما ، و اغفر لهما ببرهما بى مغفرة حتما ، و ارض عنهما بشفاعتى لهما رضى عزما ، و بلغهما بالكرامة مواطن السلامة ، اللهم و ان سبقت مغفرتك لهما فشفعهما فى ، و ان سبقت مغفرتك لى فشفعنى فيهما ، حتى نجتمع برأفتك فى دار كرامتك و محل مغفرتك و رحمتك، انك ذوالفضل العظيم، و المن القديم ، و أنت أرحم الراحمين؛
خدايا ! مرا به فراموشى ياد آنان پس از نمازهايم و در هيچ آن و لحظه اى از لحظه هاى عمرم مبتلا مفرما و بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا به سبب دعاهايم در حق ايشان بيامرز و آنان را به سبب نيك رفتارى با من مورد عفو قرار ده و از من اين شفاعت را بپذير و آنان را در بهترين محل كرامت و آسايش قرار ده . خدايا ! اگر پدر و مادرم مورد مغفرت تو هستند ، شفاعت آنها را در حق من بپذير و اگر مرا بخشيده اى ، شفاعت مرا درباره ى آنان پذيرا باش ، تا همه با هم در سايه ى كرامت و مغفرت تو گردهم آييم ، كه فضل تو عظيم و احسان تو ديرينه و قديم است و مهربان ترين مهرورزانى .
راه كارهاى جبران كرامت هاى والدين
در اين جا امام عليه السلام راه كار جبران كرامت هاى وصف ناپذير پدران و مادران را مى آموزد . البته اين نكته روشن است كه گذشته از لزوم اداى احترام و مهرورزى به والدين در زمان حيات ، شايسته است فرزندان پس از وفات آنان ، به روح آنان خيراتى نثار كنند و براى ايشان از حضرت احديت طلب مغفرت و رحمت كنند ، اما از اينها كه بگذريم ، امام سجاد عليه السلام در اين دعا روش بديعى را به ما مى آموزند ؛ حضرت مى فرمايد : «و اغفر لى بدعائى لهما ، و اغفر لهما ببرهما بى.» يعنى خدايا ! مرا بيامرز چون آنان را دعا كرده ام و آنان را بيامرز به سبب نيكويى كه در حق من روا داشته اند .
در اين دستور مختصر ، نكات نغزى نهفته است :
الف) دعا براى پدر و مادر عبادت است و موجب مغفرت خود شخص دعا كننده مى شود.
ب) نيكى پدر و مادر به فرزند موجب مغفرت آنان است .
ج) يادكرد فرزندان از نيكى پدر و مادر و توجه به خدمات آنان ضرورى است .
د) يادآورى فرزند از حقوق فوق العاده ى پدر و مادر الزامى است .
در ادامه ، حضرت سجاد عليه السلام مى فرمايد : «خدايا ! به سبب شفاعت و دعاى من رضايت خود را شامل حال آنها بگردان.» از اين فرموده ى امام عليه السلام معلوم مى شود دعا و درخواست فرزند و شفاعت او براى مغفرت پدر و مادر مؤثر است و چه بسا آنان را از گرفتارى هاى برزخ نجات دهد و اين خود تشويق بلكه الزام است كه فرزندان يادآور والدين باشند .
آن گاه امام عليه السلام عرض مى كند : «خدايا ! اگر مغفرت تو موجب نجات من شود ، شفاعت مرا بپذير و اگر مغفرت تو باعث نجات والدين من است ، شفاعت آنان را درباره ى من پذيرا باش» ، دو نكته در اين مورد شايسته ى يادآورى است :
الف) فقط مغفرت خدا موجب ورود به بهشت و نجات است و هيچ چيز از هيچ كس نجات بخش نخواهد بود .
ب) تنها شفاعت مؤمنان پذيرفتنى است و خداوند متعال شفاعت آبرومندان را خواهد پذيرفت و اين حقيقت ، اميدى براى مؤمنان است كه آنان اهل نجات و شافع اند ؛ از اين رو ، مى توان شفاعت را تعميم داد و بر اين اساس ، عالمان و مؤمنان و اهل نجات پس از معصومين عليهم السلام از زمره ى شفاعت كنندگان هستند.اميد آن كه خداوند متعال شفاعت پاكان را نصيب ما نيز بفرمايد. ان شاء الله.
اللهم لا تنسنى ذكرهما فى أدبار صلواتى ، و فى أنى من آناء ليلى ، و فى كل ساعة من ساعات نهارى ، اللهم صل على محمد و آله ، و اغفر لى بدعائى لهما ، و اغفر لهما ببرهما بى مغفرة حتما ، و ارض عنهما بشفاعتى لهما رضى عزما ، و بلغهما بالكرامة مواطن السلامة ، اللهم و ان سبقت مغفرتك لهما فشفعهما فى ، و ان سبقت مغفرتك لى فشفعنى فيهما ، حتى نجتمع برأفتك فى دار كرامتك و محل مغفرتك و رحمتك، انك ذوالفضل العظيم، و المن القديم ، و أنت أرحم الراحمين؛
خدايا ! مرا به فراموشى ياد آنان پس از نمازهايم و در هيچ آن و لحظه اى از لحظه هاى عمرم مبتلا مفرما و بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا به سبب دعاهايم در حق ايشان بيامرز و آنان را به سبب نيك رفتارى با من مورد عفو قرار ده و از من اين شفاعت را بپذير و آنان را در بهترين محل كرامت و آسايش قرار ده . خدايا ! اگر پدر و مادرم مورد مغفرت تو هستند ، شفاعت آنها را در حق من بپذير و اگر مرا بخشيده اى ، شفاعت مرا درباره ى آنان پذيرا باش ، تا همه با هم در سايه ى كرامت و مغفرت تو گردهم آييم ، كه فضل تو عظيم و احسان تو ديرينه و قديم است و مهربان ترين مهرورزانى .
راه كارهاى جبران كرامت هاى والدين
در اين جا امام عليه السلام راه كار جبران كرامت هاى وصف ناپذير پدران و مادران را مى آموزد . البته اين نكته روشن است كه گذشته از لزوم اداى احترام و مهرورزى به والدين در زمان حيات ، شايسته است فرزندان پس از وفات آنان ، به روح آنان خيراتى نثار كنند و براى ايشان از حضرت احديت طلب مغفرت و رحمت كنند ، اما از اينها كه بگذريم ، امام سجاد عليه السلام در اين دعا روش بديعى را به ما مى آموزند ؛ حضرت مى فرمايد : «و اغفر لى بدعائى لهما ، و اغفر لهما ببرهما بى.» يعنى خدايا ! مرا بيامرز چون آنان را دعا كرده ام و آنان را بيامرز به سبب نيكويى كه در حق من روا داشته اند .
در اين دستور مختصر ، نكات نغزى نهفته است :
الف) دعا براى پدر و مادر عبادت است و موجب مغفرت خود شخص دعا كننده مى شود.
ب) نيكى پدر و مادر به فرزند موجب مغفرت آنان است .
ج) يادكرد فرزندان از نيكى پدر و مادر و توجه به خدمات آنان ضرورى است .
د) يادآورى فرزند از حقوق فوق العاده ى پدر و مادر الزامى است .
در ادامه ، حضرت سجاد عليه السلام مى فرمايد : «خدايا ! به سبب شفاعت و دعاى من رضايت خود را شامل حال آنها بگردان.» از اين فرموده ى امام عليه السلام معلوم مى شود دعا و درخواست فرزند و شفاعت او براى مغفرت پدر و مادر مؤثر است و چه بسا آنان را از گرفتارى هاى برزخ نجات دهد و اين خود تشويق بلكه الزام است كه فرزندان يادآور والدين باشند .
آن گاه امام عليه السلام عرض مى كند : «خدايا ! اگر مغفرت تو موجب نجات من شود ، شفاعت مرا بپذير و اگر مغفرت تو باعث نجات والدين من است ، شفاعت آنان را درباره ى من پذيرا باش» ، دو نكته در اين مورد شايسته ى يادآورى است :
الف) فقط مغفرت خدا موجب ورود به بهشت و نجات است و هيچ چيز از هيچ كس نجات بخش نخواهد بود .
ب) تنها شفاعت مؤمنان پذيرفتنى است و خداوند متعال شفاعت آبرومندان را خواهد پذيرفت و اين حقيقت ، اميدى براى مؤمنان است كه آنان اهل نجات و شافع اند ؛ از اين رو ، مى توان شفاعت را تعميم داد و بر اين اساس ، عالمان و مؤمنان و اهل نجات پس از معصومين عليهم السلام از زمره ى شفاعت كنندگان هستند.اميد آن كه خداوند متعال شفاعت پاكان را نصيب ما نيز بفرمايد. ان شاء الله.