![درباره جبر و اختیار توضیح دهید؟ درباره جبر و اختیار توضیح دهید؟](https://erfan.ir/system/assets/imgArticle/2022/03/150040_.jpg)
در رابطه با اعمال انسان سه دیدگاه وجود دارد:
1 - دیدگاه اشعریها (جبریون): طبق این نظریه انسان ارادهای از خود ندارد و تمام افعال او مستقیماً به اراده حق تعالی است بدون آن که خود اندک نقشی در بود و نبود عمل داشته باشد. طبق این دیدگاه هر عملی از انسان سر بزند در واقع عمل او نیست بلکه خداوند است که از مجرای او آن عمل را انجام داده است طبق این نگرش انسان شبیه به یک دستگاه مکانیکی است که تمام حرکات و سکناتش از خارج کنترل میشود.
2 - دیدگاه مکتب اعتزال (مفوّضه): این گروه معتقد به وجود اختیار در انسان میباشند ولی در این مسیر گرفتار افراط شده و هیچ جایگاهی برای اراده حق تعالی در افعال انسانی قائل نیستند به گونهای که گویا خداوند هرگز توان دخالت در افعال آدمی را ندارد.
3 - مکتب ائمّه اطهار علیهمالسلام (قائلین به اختیار یا امر بین الامرین): پیروان مکتب اهلبیت با توجّه به رهنمودهای ائمّه معصومین علیهمالسلام میگویند: «لا جَبْرَ وَلا تَفْوِیضَ بَلْ اَمْرٌ بَینَ آمرین[1]».
این جمله که ترجمه معمولیاش میشود: نه جبر است و نه تفویض (اختیار) بلکه برنامهای است بین این دو، کلید حل تمام مشکلات این دو مسأله و توابع آن شد.
توضیح مفصّل این مسأله را در کتبی چون مکاتیب الائمّه ج 2 در فصل فرمایشات حضرت هادی علیهالسلام، بحار الانوار باب عدل و معاد و کتابهای جداگانهای که با تکیه بر معارف ائمه طاهرین نوشته شده است ملاحظه کنید. ولی مختصر مسأله را در ضمن یک مقدّمه و بیان یک حدیث بسنده میکنیم.
این را میدانیم که به وجود آمدن تمام اجزای هستی و نظام حیرت آوری که به کوچکترین جزء این جهان، (اتم) تا عظیمترین تودههای عالم بالا حکم فرما است در حوزهای از جبر قرار دارد و نیز میدانیم که قسمتی از برنامههای انسان از قبیل ولادت، اصل مرگ، گردش خون، ضربان قلب و هضم و جذب مواد در سیطره قانون جبر است.
و این را نیز میدانیم که تمام نیروهای ما بدون خواست ما در اختیار ما نهاده شده و بر ما معلوم است که استخدام نیروها و طرح نقشهها و به اجرا گذاشتن آنها یا باز ایستادن نیروها و دست برداشتن از فعّالیتها همه در اراده و اختیار ما است و به تعبیر روشنتر اصل قدرت و حقیقت اراده و نیروهای فکر و اعضا و جوارح بدون دخالت و خواست ما به ما واگذار شده ولی استفاده کردن از این نیروها با راهنمایی خداوند و انبیا و عقل به خود ما واگذار شده است. این ما هستیم که اگر بخواهیم انجام میدهیم و اگر نخواهیم انجام نمیدهیم نه در انجام کاری مجبوریم و نه در انجام کاری به تمام معنی به خود واگذاشته شدهایم، نیروها بالاجبار به ما داده شده، استعمالش با راهنمایی خدا در اختیار ما است و به مقتضای همین اراده و اختیار است که امر و نهی، قانون و مقررات، نظم و انضباط، جرم و جریمه، کار و مزد، تشویق و سرزنش، بیم و امید، حساب و کتاب، معلّم و درس، نبوّت و امامت، هدایت و ضلالت و بهشت و جهنّم وجود دارد. اگر اراده و اختیاری نداشتیم هیچ یک از این واقعیتها مفهوم نداشت.
اگر عمل نیک ما به جبر است و فاعل حقیقی خدا است و اگر عمل بد ما به جبر است و کننده اصلی خدا است مزد در برابر نیکی و عقاب در برابر بدی معنی ندارد، به چه علّت از انسان بپرسند چرا کار بدی کردی، چرا در مقابل عمل نیک به انسان مزد بدهند، جایی که انسان هیچ اختیاری از خود ندارد مزد و جریمه چه معنا دارد؟ و اگر برنامهها به تمام حیثیت به ما واگذار شده پس کتاب آسمانی و مسأله هدایت و بعثت انبیا یعنی چه؟ اگر ما به تمام معنی به خود واگذار شدهایم معنا ندارد دیگری در راهنمایی ما و برنامههای حیاتی ما دخالت کند.
راستی، ما در همه افعال مجبوریم! به حقیقت ما در تمام برنامهها به خود واگذار شدهایم! قضاوت را از عقل و وجدان خود بخواهید و نیز به روایت زیر که یکی از بهترین روایات این باب است دقّت کنید:
یزید بن عمیر بن معاویة الشّامی میگوید: در شهر مرو به خدمت امام هشتم علیهالسلاممشرّف شدم عرضه داشتم از قول امام صادق علیهالسلام روایتی را بدین مضمون نقل میکنند:
«لا جَبْرَ وَلا تَفْوِیضَ بَلْ اَمْرٌ بَینَ آمرین».
ترجمه این روایت و تفسیرش چیست؟
امام فرمود:
«آنان که عقیده دارند انسان هرچه انجام میدهد در حقیقت انجام دهنده خدا است و در عین حال که خداوند انجام دهنده است انسان را به اعمال بد عذاب میکند جبری مسلکند و آنان که تصوّر میکنند تمام برنامهها به خود انسان واگذار است و روزی دهنده بندگان امامان هستند معتقد به اختیار محض و تفویضند، امّا دسته اول که جبری مذهبند کافرند و دسته دوّم که قائل به تفویض هستند مشرکند».
گفتم: پسر پیامبر معنی امر بین الامرین چیست؟
فرمود:
«اراده داشتن و بودن در راهی که انسان به سبب آن انجام اوامر خداوند و ترک منهیات برایش سهل و آسان است».
گفتم: در انجام امر و ترک نهی که باید به وسیله انسان پیاده شود خداوند خواست و ارادهای دارد؟
فرمود:
«اصل عبادات و معاملات اراده حق است و امر به آنها و خشنودی از انجامش و کمکی که در پیاده کردنش به انسان میکند مشیت او است (کمک الهی به عبد عبارت است از نیروهایی که در اختیار انسان گذاشته
و عبارت است از هدایت و دلالتی که نسبت به راه مستقیم به انسان نموده) و اراده و مشیت خداوند در گناهان عبارت است از نهی بشر از گناه و خشمش به انجام آن و سرشکستگی انسان که به سبب گناه برایش
حاصل میگردد».
پرسیدم: در این زمینهها قضای خداوند کدام است؟
فرمود:
«آری هیچ کار خوب و بدی نیست مگر این که خداوند در آن قضا دارد».
گفتم: معنای قضا چیست؟ فرمود:
«ثواب و مزد در برابر کار نیک و عقاب و زجر در برابر کار بد مزدی که واقعاً نیکوکار مستحق آن است و عقابی که حقّ مردم بدکار است»[2].
قضای خدا در عمل یعنی بهشت برای عبد، جهنّم برای نافرمان، به این معنا نیست که این کار نیک باید حتماً از من صادر میشد و قضای من در این قرار داشت.
بنابراین اسلام با معتقدین به جبر محض و تفویض محض مخالف است و هر دو مسلک را جوشیده از افکار شیطان دانسته و مبدأ تولّدش را نارسایی فکر بشر و عدم تعمّق او در برنامههای هستی میداند.
اسلام عقیده به اراده و اختیار دارد اراده و اختیاری که مقتضای جلب هدایت و منشأ ثواب و عقاب و امر و نهی است و میگوید هر انسانی در ابتدای تکلیف بر سر دو راهی سعادت و شقاوت است.
آنان که بر سر دو راهی سعادت و شقاوت و اسلام و کفر از اراده و اختیار خود حُسن استفاده کنند سلامت خود را تأمین کرده و به سعادت ابدی نائل خواهند شد و آنان که به خاطر لذّتهای زودگذر و عیش و نوش چند روزه به عوامل سعادت پشت پا زده و چون پشه هوا به هرجا که شکم و شهوت اقتضا کند میل کنند و از مقرّرات سعادت آفرین اللّه و نیروهای خداداد روی میگردانند به شقاوت و بدبختی مبتلا شده و خزی دنیا و عذاب آخرت را برای خویش خریدهاند.
[1] بحار الانوار : 5/17 ، باب 1 ، حدیث 27 .
[2] عیون اخبار الرّضا : 1/114 . بحار الانوار : 5/11 ، باب 1 ، حدیث 18 .