پرسشها و پاسخها، ص: 61
است قياس كند در حالی كه عالم بودن، سميع بودن، قادر بودن، رزّاقيّت خداوند و ساير صفات او هيچ شباهتی با صفات ما ندارد.
با توجّه به اين دو نكته و برای رسيدن به پاسخ سؤال بايد ببينيم رزّاقيّت خداوند به چه معنا است. رزّاق بودن خداوند به اين معنا است كه خداوندی كه خالق و به وجود آورنده موجودات است خلايق را طوری آفريده كه احتياج به رزق دارند و رزق و روزی آن ها را می دهد و بين همه موجودات يك نوع نظم، هماهنگی، وابستگی و ارتباط دقيق برقرار كرده و با اين نظم و هماهنگی زمينه رسيدن روزی به آن ها را فراهم می كند.
قوّه جذب و تغذّی كه در گياهان است، جهازات تغذيه كه در گياه و حيوان و انسان است، ميل ها و غريزه هايی كه در جانداران وجود دارد و آن ها را به سوی موادّ غذايی می كشاند، عقل و اراده انسان و احساس انسان به اين كه خودش بايد حق خود را حفظ كند، به حقوق ديگران احترام بگذارد، در برابر متجاوزان به حقوق خود ايستادگی كند و دستورهايی كه در اين رابطه از طرف دين به ما رسيده است همه از مظاهر رزّاقيّت خداوند می باشد. اگر رزّاقيّت خداوند نبود هيچ يك از اين ها نبود و اگر اين ها نبودند نه گياهی بود نه حيوانی و نه انسانی بلكه هيچ موجودی نبود چرا كه رزق و روزی به معنای اعم چيزی جز مددگيری موجودات از يكديگر و در نهايت مددگيری همه از خداوند نيست.
فكر كردن ما، تلاش و كوشش ما به موجب رزّاقيّت خداوند است.
رزّاق بودن او است كه روزی و روزی خور را در پی يكديگر برانگيخته